eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
206 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامشی داشتند از جنس و یقین دارم این آرامش را از به غنیمت برده بودند... الهی...! به حق بچشان به روح از ما مناجات با خودت را... @syed213
جاده‌ی زندگی‌ام... بدجور به پیچ‌وخم افتاده...! دلم محتاج از شماست؛ ای ... اجابت کن دل خسته‌ام را... @syed213
نااهلان پنداشته‌اند که مسلمین را خوابی عظیم فرا گرفته، غافل از آن که مومنین سال‌هاست که فرزندانشان را برای قربانی‌شدن در آماده کرده‌اند...
آرامشی داشتند از جنس و یقین دارم این آرامش را از به غنیمت برده بودند... الهی...! به حق بچشان به روح از ما مناجات با خودت را...
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجان‌شرقی ●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بهش می‌گفتند: حسن سر طلا (موهای طلائی رنگ و چهره‌ی زیبائی داشت) شب عملیات می‌گفت: 👈 من تیر می‌خورم، خونم رو بمالید به «موهام» . زیاد باهاشون پُز دادم !! شهید❤️ بسیم چی گردان غواصان لشگر امام حسین (علیه السلام) روحش شاد .... یاد همه شهدا جاودان @shahid_mostafasadrzadeh