eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
199 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم رب الشهدا🌹 ❤️خاطرات شنیدن بعضی از معضلات جامعه، رو خیلی عذاب می داد 😔 و ساعت ها به فکر فرو می‌برد از جمله مشکل بود. این‌که کودکی نتواند ،از کوچکترین امکانات تحصیلی استفاده کند ، زجرش می داد . سل 82 برای پسرا یک مغازه محصولات فرهنگی ، مانند ادعیه،زندگی نامه ی شهدا، سربند، پلاک، تسبیح و ... اجاره کرده بود یه روز اومد از من خواهش کرد که با بابا صحبت کن ، تادر کنار کار فرهنگی یک قسمت ازمغازه رو لوازم التحریر  بذاریم . وقتی علتش را پرسیدم جواب داد : اگر بتونیم در کنار کار فرهنگی دستی بگیریم ، ترهستیم 🌹 درنظر داشت که لوازم التحریر رو با قیمت پایین و یا به شکل رایگان در اختیار بچه های بی بضاعت قرار دهد. یکی از اولویت های مهم در زندگی ، و کمک به دیگران بود.👏 داداش مصطفی در این روزا و شبای عزیز دست مارو هم بگیر😭😭 🌹🌹🌹🌹🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی های پدرانه آقا مصطفی با نازگل خونشون اگرچه آقا داره درد میکشه اما برای اهل خونه همون اقا شوخ و همیشگیس... 😅 😍 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🌹بسم رب الشهدا🌹 خاطرات شهید 🌸 سال هشتادو دو حوزه علمیه بود، می خواست برای درس خواندن بره ، ولی جور نشد ،خیلی تلاش کرد که بره ...🌹 یه جورایی می کنم که سرنوشتش ازهمون سالها رقم خورده بود،🙏 وبارها برای می رفت که یه باری که رفته بود روز عاشورا نزدیک حرم بمب گذاشته بودن ، که من اون موقع گفتم مصطفي دیگه رفت.😔 ازاون موقعی که به دنیا اومد من همش در بودم ولی کاش هنوز توهمون استرس بودم،😔 ولی امید برگشتشو داشتم.😭 🌺🌺🌺🦋🌺🌺🌺🦋🌺🌺🌺 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹 (سید ابراهیم) از همان کودکی سر داشت.🌹 هروقت اراده می کرد ، کاری انجام بده ،قطعا انجام می داد،🙏 واین چیزی بود که مصطفي را ، از همسالانش می کرد. 🌹 مصطفي دوران پرجنب جوشی داشت وبسیار زرنگ وباهوش بود.💕 زمانی که می خواستم براش خرید کنم، باوجوداینکه می دونستم سلیقش چیه، ولی اجازه نمی داد براش انتخاب کنم،😊 حتی برای جزیی ترین لوازمش ، از همان کودکی مستقل بود.👏🌹 🌹🌹🌹🍃🍃🌸🍃🍃🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹بسم رب الشهدا 🌹 🌺🍃 ❤️ 💠خیلی از و مادرها سن فرزندانشان برایشان دوران سختی است، ولی برای من این طور نبود. 💕🌹 مخصوصا آقا بسیار و باادب بود و خیلی بیشتر از سن خودش متوجه می شد.❤️ یکی از مصطفي این بود که، همین طوری حرف کسی را قبول نمی کرد؛ مگر اینکه در موردش تحقیق و بحث می کرد. 🙏 خیلی باحوصله چه با و یا رفتار می کرد. 👏 رعایت ادب را هیچ وقت فراموش نمی کرد. حواسش بود که خدایی نکره کسی را نشکند . 👏🌹 اگراحساس می کرد کسی از او رنجیده خاطر شده، تا ازدلش در نمی آورد آرام نمیشد و قرار نمی گرفت.🙏 🌸🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌸 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹 شنیدن بعضی از معضلات جامعه، رو خیلی عذاب می داد 😔 و ساعت ها به فکر فرو می‌برد از جمله مشکل بود. این‌که کودکی نتواند ،از کوچکترین امکانات تحصیلی استفاده کند ، زجرش می داد . سل 82 برای پسرا یک مغازه محصولات فرهنگی ، مانند ادعیه،زندگی نامه ی شهدا، سربند، پلاک، تسبیح و ... اجاره کرده بود یه روز اومد از من خواهش کرد که با بابا صحبت کن ، تادر کنار کار فرهنگی یک قسمت ازمغازه رو لوازم التحریر  بذاریم . وقتی علتش را پرسیدم جواب داد : اگر بتونیم در کنار کار فرهنگی دستی بگیریم ، ترهستیم 🌹 درنظر داشت که لوازم التحریر رو با قیمت پایین و یا به شکل رایگان در اختیار بچه های بی بضاعت قرار دهد. یکی از اولویت های مهم در زندگی ، و کمک به دیگران بود.👏 ❤️❣❤️❣❤️❣❤️❣❤️❣❤️ https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹   🌺روز  فاطمه جان چشم به جهان گشود و برای ما زیبایی دنیا را تکمیل کرد. وقتی مصطفی در بیمارستان برای اولین بار فاطمه را بغل کرد بهش گفتم: "چه حسی داری؟" گفت: "آدم تا زمانی که خودش پدر نشود نمی داند پدر شدن چه حسی است." آن روز در بیمارستان آنقدر شوخی کرد که به او گفتم: " الان است که بیرونمان کنند. " زمان بازگشت از بیمارستان هنگام مرخصی خانم  هرچه منتظر ماندیم نیامده بود.  مرتب با همراهش تماس می‌گرفتیم اما دسترس نبود.  بعد از کلی نگرانی و اضطراب پاسخ داد و گفت: " مامان تا شما خودتان را برسانید بیمارستان من هم رسیده ام." ما هم با خیال آسوده رفتیم اما وقتی رسیدیم بیمارستان  آنجا نبود.  اشک در چشمان همسرش جمع شده بود و من شرمنده. 😔 🌺وقتی جویای احوالش از خانمش شدم گفت: " آماده باش هستن ظاهرا درگیری شده. " 🌺هیچ چیز دنیا نتوانست  را از راهش دور کند و این یکی از ویژگی‌های بارز  بود. . . 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 ❣❤️❣❤️❣❤️❣❤️❣❤️ https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 ✨🍃 🌹 یکی از کارهای ، رسیدگی به بعضی افراد ضعیف بود یک روز مقداری بهش داده بودم برای این کار ، ولی فراموش کردم اتیکت بزنم ، که برای چه کار ی استفاده بشه . بعداز مدتی که متوجه شد برای کار مورد نظر هزینه نشده ،خیلی و برافروخته شد و گفت : من اون دنیا چی جور جواب حق الناس بدم. 😔 بهش گفتم : نگران نباش من مقدارشو میدونم از طرف خودم جایگزین میکنم، با این حال مرتب تکرار می کرد ممکن از حق خودش بگذره اما از حق اش هرگز نمی گذره. یکی از ویژگی های مصطفی این بود که مواظب باشد ، حتی اگر خیلی ناچیز باشد. 🌹 ✨🍃 🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 ✨🍃 🌹 دوسال پیش مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد، وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو‌ پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃 🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 ✨🍃 🌹 دوسال پیش مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد، وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو‌ پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃 🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
خاطـــره📚 تعریف‌میکرد‌مصطفی‌درگیر رفتن بود.شغلی‌نداشت‌بهش‌میگفتم مصطفی‌توزن‌داری‌بچه‌داری‌خرج‌و مخارج‌میخوان‌زنــدگیت؛ روداشته‌باش گفت خندید‌وگفت‌: بابا نگران نباش میشم‌برات‌عزت میارم‌میشی‌پدرشهید..🥲♥️! https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹 یه شب خیلی بودم ،داشتم در خواب به می گفتم دوست داشتم لباسی که برای اخرین بار تنت بود میدیم .😭🙏 همون لحظه هایم رفت روی هم ،مصطفی با این پیراهن اومد دستمو گرفت،😔 رفتیم تو اتاقش ،برای چند لحظه ،کامل کردن وقتی بیدار شدم بویی را حس کردم که تو به مشامم خورده بود .😔 ظاهرا با همین لباس به رسیده با همین لباس سبز که تو عکسه، خوابش دیدم.😔😭 🌹 @shahid_mostafasadrzadeh