#شهید_شدم_این_خاطره_را_از_من_تعریف_کنید
🔹از خانه خارج میشد
صبح زود بود
حدود ساعت ۵ یا ۶ صبح
با هم سلام و علیک کوتاهی کردیم
و از هم فاصله گرفتیم
🔹ساعت ۷ یا ۸ صبح
او را در حالی که در کوچه باغی(کنار مسجد) قدم میزد دیدم
🔹فکر کردم در حال عبور است
به خاطر همین زیاد توجه نکردم
🔹ناگهان
هنگام خروج از درب مسجد
او را مقابل خود یافتم
🔹— مصطفی این جا چکار میکنی؟
..مگه نگفتی جایی کار داری؟
🔻—حاجی، کارم زودتر درست شد و برگشتم
حواسم نبود، کلید خونه را جا گذاشتم
دیگه روم نشد برم خونه
آخه زن و بچم، خواب هستند
دلم نیومد بیدارشون کنم
به خاطر همین آمدم قدم بزنم تا از خواب بیدار شوند
و بروم سمت خانه
از طرفی دیدم شما جلوی مسجد ایستادید، گفتم بیام خدمت شما
🔹— متحیر شدم از این کار مصطفی
🔻رو کرد سمت من و گفت:
—شهید شدم این خاطره را از من تعریف کنیدها
🔷روای:حاج آقا بهرامی
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
@shahid_mostafasadrzadeh
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈🏼 پشت پرده
🏠 خونه میخوای؟
🚗 ماشین میخوای؟
❣️ میخوای ازدواج کنی؟
@shahid_mostafasadrzadeh
CQACAgQAAxkBAAEZ6Ldf5KWomrdsgscRiOq9brGKH0QGwQACCgkAAthmIFMAAZR3j1aU-w8eBA.mp3
زمان:
حجم:
2.42M
🎧 کسی که #غیبت برادرش را رد کند
❌ کسانی که غیبت میشنوند، این پادکست را گوش دهند
🎙 حجت الاسلام امینی خواه
#پادکست
#ملکوت_اعمال
@shahid_mostafasadrzadeh
#کلام_آسمانی ❣🌸
💥دنيا تکيه گاهى بسيار سست❗️
🔆کَمْ مِنْ واثِق بِها قَدْ فَجَعَتْهُ، وَ ذِي طُمَأْنِينَة إلَيْها قَدْ صَرَعَتْهُ، وَ ذي اُبَّهَة قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِيراً، وَ ذِي نَخْوَة قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِيلاً
💠«چه بسيار کسانى که بر آن (دنيا) تکيه کردند ناگهان آنها را به درد و رنج افکند، و چه بسيار افرادى که به آن اطمينان نمودند ولى آنها را بر زمين کوبيد، چه افراد صاحب جاه و جلال که دنيا آنها را حقير و کوچک ساخت و متکبران فخرفروشى که به خاک مذلّتشان انداخت»
📚#خطبه_111
@shahid_mostafasadrzadeh
#حاج_حسین_یکتا_میگه:
بارها به دانشجوها و رفقا گفتهام که به قول شهید بهشتی "برای انجام کاری پست و حکم ماموریت لازم نیست" گفت: ماموریت طبق آیات قرآنی به ما داده شده است. کار کردن برای مردم، اطاعت امر رهبری کردن، تکلیف خدا را انجام دادن، پست و جایگاه نمیخواهد.
@shahid_mostafasadrzadeh
∞♥∞
#خدا
░ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ...░
ﺍﻭﺳﺖ کھ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝﻫﺎۍ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺍﻳﻤﺎنے ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﺪ .
🌱فتحآیه۴
@shahid_mostafasadrzadeh
∞♥∞
#حرف_حساب
خُـوباستبدانیمکـه:
ڪسی ڪه هیچ خطایی نڪرده
هرچه براو اتفاق میافتد،
قضا و قدر الهی است؛
اما وقتی انسان ڪوتاهی کرد،
اتفاقی ڪه براۍ او میافتد به خاطر قضا و قدر نیست،
به خاطر عمل خودش است!
#استادحائریشیرازۍ
+طلبکار نباشیم!
@shahid_mostafasadrzadeh
📝روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم
🗓پنجشنبه(98/10/12) - دمشق ساعت 7 صبح
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!!!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
ساعت 3 عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خودرویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
ساعت حدود 9 شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسید شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
«در آن نوشته بود مرا پاکیزه بپذیر»
@shahid_mostafasadrzadeh
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواندن دعای سلامتی امام زمان(ع)توسط شهید صدرزاده در بین نیروهایش...
🤲🤲
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج💙
@shahid_mostafasadrzadeh
#همسر_شهید_صدرزاده
💐مصطفی به هیچ چیزی در دنیا وابسته نبود🕊
مصطفی به هیچ چیز در دنیا وابسته نبود به همین خاطر خیلی راحت توانست برود.
پای فیلمهای دفاع مقدس ضجه میزد
مصطفی اصلا برای ماندن نبود. نمی توانست بماند. آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود. گمشده خودش را پیدا کرده بود. وقتی فیلمهای دفاع مقدس را میدید ضجه میزد. هفته دفاع مقدس حسی داشت که من در هیچکس حتی برادرانم ندیدم. کنترل تلویزیون کلا دست او بود. از این شبکه به آن شبکه، فقط دنبال فیلم های دفاع مقدس میگشت. از دیدن فیلمهای دوران دفاع مقدس لذت میبرد. هفته بسیج هم همینطور بود. اگر فیلمی پخش نمیشد شروع میکرد به اعتراض و گفتن این حرفها که: «الان وقت نمایش این چیزهاست. بچهها باید این تصاویر را ببینند و بدانند که چه اتفاقاتی افتاده است».
🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷
@shahid_mostafasadrzadeh