eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
206 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهيد مدافع حرم (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و چهارم" ... 🌸پى ام پى بعدى خودش را رساند. توى آن گير و دار از روى مهماتى كه پى ام پى اول آورده و از ترس هدف قرار گرفتن با موشك وسط جاده انداخته و صحنه را ترك كرده بود؛ رد شد! راننده خودش را به بچه ها رساند. 🌸در اين فاصله هم دشمن تا توانست به سمتش موشك آر پى جى و اس پى جى زد. بچه ها كنار خانه، طورى زمين گير شده بودند كه اگر كوچك ترين حركتى مى كردند، مورد اصابت تك تيراندازها قرار مى گرفتند. راننده با عجله و دستپاچه پى ام پى را عقب و جلو مى كرد تا بلكه درش را نزديك بچه ها باز كند من كه شاهد صحنه بودم، مدام نگران بودم كه نكند توى اين شير تو شير بچه ها را له كند. توى اين تقلاها يك مرتبه پى ام پى با ستون خانه برخورد كرد و از كار افتاد. 🌸مسلحين كم كم حلقه محاصره را تنگ تر و از سمت چپ نفوذ كردند و از فاصله حدود ١٥ مترى به سمت بچه ها شروع به تيراندازى كردند. مجروحين به همراه سيدابراهيم سوار پى ام پى شدند. حاج حسين مجروحين را سوار كرده بود و خودش قصد سوار شدن داشت كه تير خورد و دستش از دست سيدابراهيم كه مى خواست او را بالا بكشد، جدا شد. سيد بعدها به ام گفت "حاجى دستش رو از دستم جدا كرد." دشمن به قدرى نزديك شد كه رگبار را داخل پى ام پى گرفتند. سيد مى گفت گلوله ها داخل بدنه پى ام پى كمانه مى كردند. همان جا گلوله به پهلوى سيدابراهيم خورد. خلاصه هر طور كه بود پى ام پى خودش را از مهلكه خارج كرد منتها بدون حاج حسين. ادامه دارد ... صفحه ٢٤ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب ا
شهيد مدافع حرم (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و پنجم" ... 🌸چاره اى جز شكستن محاصره نداشتيم. پشت بى سيم اعلام كردم "هر كسى كه صداى من رو مى شنوه فوراً خودش رو به ما برسونه تا از قسمت پشتى حلقه محاصره رو بشكنيم و عقب نشينى كنيم." 🌸از سه طرف در محاصره كامل بوديم. در قسمت پشت، دشمن در فاصله دورى با ما قرار داشت. در آن شرايط سخت كه تشنگى، خستگى و بى مهماتى كلافه مان كرده بود، ديگر جاى ايستادن نبود. 🌸بايد هر طورى كه بود از محاصره خارج مى شديم. بچه ها خودشان را رساندند و با آتش پراكنده و پوشش حركت كرديم. دشمن هم كه حسابى روحيه گرفته و تعدادى از بچه ها را هم اسير كرده بود، به سمت مان تيراندازى مى كرد. بالاخره با هر تلاشى بود، به لطف خدا خودمان را از معركه نجات داديم. ادامه دارد ... صفحه ٢٥ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و ششم" ... 🔻هميشه يكى از چيزهايى كه خاطرات سيد را برايم يادآورى مى كند، صداى اذان است. 🔸هر جا كه بوديم، توى جاده يا مقر يا هر جاى ديگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد كنار و مى گفت "حيفه نماز اول وقت مون از دست بره." 🔺بعد هم چفيه اش را پهن مى كرد و مى ايستاد به نماز. ادامه دارد ... صفحه ٢٦ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و هفتم" ... 🔻سيد خصوصيات خاص خودش را داشت. هميشه تلاشش را مى كرد تا تمام نيروها از دستش راضى باشند. براى همين همه دوستش داشتند. بعد از شهادتش كار را كه تحويل گرفتم؛ براى تسويه حساب به مسئول لجستيك گفتم "سيد چه چيزايى رو بايد تحويل بده؟" خنديد و گفت "سيد خيلى چيزا رو بايد تحويل بده." 🔸منظورش را گرفتم. مثلاً سيد وقتى مى ديد نيروها در سرما لباس مناسب ندارند اوركتش را در مى آورد و مى داد به آن ها. بعد خودش با يك زيرپيرهنى مى ماند. سر و كارش به لجستيك كه مى افتاد وقتى او را با اين لباس مى ديدند يك اوركت ديگر تحويلش مى دادند. 🔺گاهى هم كيسه خوابش را به نيروهاى ديگر مى داد تا بچه ها كم و كسرى نداشته باشند؛ بعد به نيروها مى گفت "نگران من نباشيد؛ درستش مى كنم." ادامه دارد ... صفحه ٢٧ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5920368042486792709.mp3
زمان: حجم: 4.65M
📢 مصاحبه با همسر شهید شهدا مثل ما زندگی میکردن گناه داشتن، اشتباه داشتن، معصوم که نبودن اینکه چطوری به اینجارسیدن مهمه https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5927095026424218206.mp3
زمان: حجم: 7.25M
📢 مصاحبه با همسر شهید ماجرای سخنرانی زینب‌گونه همسر شهید در مراسم خاکسپاری آیا مگر ما از حضرت زینب بالاتریم... https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5929498653331816862.mp3
زمان: حجم: 5.68M
📢مصاحبه با همسرشهید جواب همسرشهید به‌کسانی که میگفتند همسرش برای‌ پول میرفت آقامصطفی هزینه رفت ‌و‌ برگشتشم خودش میداد https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5929064840160084670.mp3
زمان: حجم: 5.15M
📢 مصاحبه با همسرشهید همیشه سخت ترین لحظات برام لحظه رفتنشون بود خودم رو به خواب میزدم که لحظه رفتنشون رو نبینم https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5933810727482556663.mp3
زمان: حجم: 3.15M
مصاحبه با همسر شهید گفت میخوام برات یه خونه بخرم که هرروز به وسعت خونت اضافه بشه تنها سرمایه زندگی ما شد حسینیه https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
4_5936226586457014639.mp3
زمان: حجم: 3.33M
📢 مصاحبه با همسرشهید شما نباید بگی شرمنده من باید بگم تمیزکردن خونه و غذا درست کردن وظیفه منه وظیفه شما چیز دیگه هست https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh