#یک_خاطره_ناب
زدیم بغل وقت نماز بود ...
گفتم: «حاجی قبول باشه »
گفت: «خدا قبول کنه انشاءالله »
نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم!»
نگاهش کردم ، گفت :
نمازی خوندم که در طول عمرم
توی جبهه هم نخوندم...
گفتم حاجآقا شما همه نمازهاتون قبوله.
قصهاش فرق میکرد. رفته بود کاخ کرملین
قرار داشت با پوتین، تا رئیسجمهور روسیه
برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد.
اذان و اقامه اش را گفت، صدایش پیچید
توی سالن... بعد هم ایستاد به نماز....
همه نگاهش میکردند. میگفت : در طولِ
عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانیاش را گذاشت
روی مُهر به خدای خودش گفت :
« خدایا اینبود کرامت تو، یه روزی
توی ڪاخ ڪرملین برای نابودی اسلام
نقشه میکشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی
اومدم اینجا نماز خوندم.»
راوی : ابراهیم شهریاری
📚 کتاب سلیمانی عزیز ص ۱۰۹
انتشارات حماسه یاران
#سردار_دلها
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
@shahid_pouyaizadi
کانال شهید پویا ایزدی
قرارمان یک روز
که خیلی دور نیست
از این روزهای عذابآلود ،
انتهای افق، آن دوردستها که دیگر
نه ظلمی مانده و نه ظالمی ، نه اشکی
و نه غربتی ؛ قرارمان روز ظهور ...
#سردار_دلها
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
@shahid_pouyaizadi
کانال شهید پویا ایزدی