eitaa logo
شهیدعبدالرحیم فیروزآبادی
628 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
❁﷽❁ ✳️ما در کانال «شهید عبدالرحیم فیروزآبادی» گامی هرچند کوچک در زمینه اجرایی شدن انتظارات مقام معظم رهبری در زمینه زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا برداشته ایم و از شهدای عزیز مطالبی هرچند کوتاه منتشر میکنیم.🌹 ارتباط باما: @khademe_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️چه خنده های قشنگی😍 به لب نشانده ای ای ⭐️چه که مانده ماندگار افق های ناکجا آباد .. ⭐️و من انگار و شعر شهــ🌷ــادت می خوانم!! مرا به خود برسان💞 دلم برای تبسم هایت تنگ💔است... ╭─✿═🍃🌹🍃═✿─╮ @shahid_rahimfiruzabadi ╰─✿═🍃🌹🍃═✿─╯
🌱 بهمن ماهِ سالِ ۱۳۶۴ دفتر روزگار نام ○{عبدالرحیم فیروزآبادی}○ را در خود ثبت کرد. فرزندی که در محله شهرستان نکا هنگام اذان صبح و در منزل اجاره ای پدر چشم به جهان گشود. پدرش انسانی شریف و زحمتکش و عضو رسمی پاسداران انقلاب اسلامی بود ؛ که در سال ۱۳۵۳ با فاطمه مفتیان دختر عموی مادرش ازدواج کرد.💍 حاج ابراهیم و همسرش فاطمه خانم اصالتا اهل کلاته رودبار شهرستان بودند ؛ ولی زندگی مشترکشان را در منطقه شهرستان نکا ادامه دادند . ثمره ازدواج انها سه فرزند و دو فرزند بود. فرزند پنجم و آخرین فرزند خانواده بود. قدم نو رسیده مبارک شد و پدر منزلی که در آن مستاجر بود را خرید ، منزلی که علاوه بر و آن ، همسایه ی مسجد سعادت مهرآباد هم بود. 🕊 •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🌱 دعای قنوتش🤲🏻 ○{اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ‌فِی سَبِیلِکَ}○ بود. من و با هم بزرگ شدیم و تمام دوران زندگی را با هم بودیم و در تمام دوران زندگی‌اش جز و از او ندیدم و در همه زمینه‌ها فعالیت داشت. در پای ثابت برای پذیرایی ، دسته‌روی‌ها و عزاداری برای ائمه اطهار(ع) بود.🏴 انگشتری عقیقی داشت که همیشه در نگین آن را برمی‌گردادند و در قنوت نمازش دعای ○{اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِفِی سَبِیلِکَ}○ می‌خواند که خداوند دعایش را مستجاب کرد.🙂 🕊 •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🌱 🕊 با رفته بودند حج. روی یه کاغذ نوشته بودند "الموت لامریکا" و یکشون مخ یکی از شرطه ها رو کار گرفته بود و اون یکی به بهونه گرم گرفتن باهاش کاغذ رو چسبونده بود پشت . چند لحظه بعد سرو صدای عربها درامده بود و شرطه از همه جا بی خبر تازه فهمیده بود چه رودستی خورده... •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🌱 در نبرد سخت با بودند . اومد پیش گفت : فرمانده ؛ تانکر آب بسمت میره اگہ منفجرش نکنیم داعش نفس تازه میکنه و نبرد سخت تر میشه... در جواب میگه: در اسبان سپاه عمرسعد هم سیراب کرد. ما مرید ایم و مردانه میجنگیم.🖐🏻🙃 🕊 •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🌱 رفیقش‌ گفت : تو که‌ پاسدار نیستی ؛ نمیترسی‌ بعد از فر‌اموش‌ بشی؟!🤔 گفت : وصیت‌کردم‌ روی‌ بنویسند : کارگر‌شهیدحسین‌بواس🥺🖐🏻 🕊 •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🌱 گریه می‌کرد و اصرار داشت که به برود. پدرش گفت : «تو هنوز بچه‌ای! هم جای بازی نیست که تو می‌خواهی بروی.» حسن گفت : «مگر کربلا نداشت؟ من هم قاسم می‌شوم.»😔💔 🕊 •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
هدایت شده از شھیدمحمدتقے‌سالخورده
🌱 ●{به نقل از شهید}● (خانم‌محبوبه‌سالخورده) به شهادت رسیده بود و مثل گلهاے‌‌ پر پر شده بود.🙃 یک چشمش خون و یک چشمش اشک.🥲 بی طاقتے‌‌ او ما را هم بے‌‌تاب میکرد. چهلمِ نشده بود. به گفتم: +تو دیگه نرو سوریه.🚫 لبخندِ تلخے‌‌ زد و نگاهِ سردے‌‌ کرد و گفت: _فکر میکنے‌‌ خواهر و مادر نداشت⁉️ پدر نداشت⁉️ خیلے‌‌ها مثل بودن و رفتن.🙂🍁 شما رو میشناختید. دلتون هم شکست.💔😔 خطر که همیشه وجود نداره.😌 میدونید که از این سر مرز تا اون سر مرز رو مرزبان چیدن.🪖 بزرگ ، مرگ رو براے‌‌ اینطورے‌‌ رقم زد. +ما نمیخوایم براے‌‌ هم این اتفاق بیفته. ما دل و طاقتش رو نداریم.🍂 _من هم یکے‌‌ مثلِ ، من هم مثلِ یکے‌‌ از این همه بچهایـے‌‌ که رفتن...🍁 باید آدمو دوست داشته باشه و ببره. برگرفته از کتابِ 📚 🕊 🕊 •┈••✾◆🖤🍁🖤◆✾•• @mohammadtaghisalkhordeh •┈••✾◆🖤🍁🖤◆✾••
🌱 ی بار اومد پیشم گفت: جایی سراغ نداری⁉️ گفتم: اتفاقا این قنادی کھ کار میکنم نیرو میخواد. نپرسید حقوقش چقده ، بیمه میکنه یا نه‌ یا حتی ساعت کاریش به چه شکلھ ؛ اولین سوالش این بود: موقعِ میزارھ برم نماز بخونم⁉️ حُقوق کمتر گرفت اما موقع به مسجد میرفت.🙃👤 🕊 •┈┈•••✾•🌱•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🌱•✾•••┈┈•
🌱 ●{به نقل از شهید}● بهش‌ گفتم‌: محمد‌‼️ خداروشکر هیچ‌ گیری‌ تو زندگیمون‌ نداریم.🤲🏻☺️ هر چۍ‌ نگاه‌ میکنم‌ میبینم‌ هیچ‌ مشکلی‌ تو زندگیمون‌ نیست ، بنظرت‌ چرا⁉️ گفت‌: خانم‌ برای‌ اینکه‌ من‌ کارامو‌ بہ‌ میگم اونا‌ خودشون‌ بلدن‌ حل‌ کنن...💚🖐🏻 بر گرفتہ‌ از کتاب‌ِ 📚 🕊 •┈┈•••✾••✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾••✾•••┈┈•