eitaa logo
شهیدعبدالرحیم‌فیروزآبادے🇮🇷
616 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
26 فایل
❁﷽❁ ما در کانال «شهید عبدالرحیم فیروزآبادی» گامی هرچند کوچک در زمینه اجرایی شدن انتظارات مقام معظم رهبری در زمینه زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا برداشته ایم و از شهدای عزیز مطالبی هرچند کوتاه منتشر میکنیم.🌹 ارتباط با خادم: @khademe_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
.. .. 🍓| 👣| هادے و حُسين دعوايشان شده بود🌱 موهاےِ هم را ميڪشيدند گُفت: آماده شان كن ببرمشان بيرون . . .👨‍👦‍👦 يڪ¹ ساعت بعد آمد🕰 سر دو تاشان را كچل ڪرده بود گفت: نميخواهم تو حرص بخورے..😄 🌱| .. .. 📗يادگاران: ج۵ ، ص٨۵ •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
🍃| •° 🌊| •° مࢪاسم عࢪوسـ💍ــے ما ، به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجابـ🧕🏻 کامل داشتم . جالب است بࢪایتان بگویم وقتے فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آࢪزویے دارے؟💞🎈 می دانستم ࢪضا دوست داࢪد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبرداࢪ گفتم : انشاء الله عاقبت ما ختم به شهادت شود.🙃 من ࢪضـ🧔🏻ـا را خیلی دوست داشتم ، فڪࢪ می ڪنم عشق ما خیلی خاص بود . بعد از ࢪضا پرسید : شما چه آرزویے دارید ؟ گفت : همین ڪه خانم گفت.😇 👤| 🌿| •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
👼] 🌱] صداے روح‌اللھ در عمق وجودش پیچید: . +زینب،اگھ رفتیم ڪربلا ، حاضرے حلقھ💍 هامون رو بندازیم حرم؟ . -واے روح‌اللھ، معلومھ کہ نہ .حلقھ‌هامونـ تنھها چیز مشترڪ بین من‌وتوئہ.چہ‌جورے ازش دل بڪنم؟😰 . +ولےاگھ حلقہ‌هامون رو بندازیم‌حرم، عشقـ امون جاودانھ میشہ ها...😍😌 - نمےدونم.حالا بذار قسمت‌بشھ بریم ڪربلا اون موقع تصمیم مےگیرم. بعد از شھادت روح‌اللہ با خودش عهد ڪرد هروقت ڪربلا قسمتش شد حلقہ‌هایشانـ را بیندازد داخل‌ضریح. کیسہ‌اے را از قبل‌آماده ڪرده بود و روے آن نوشتھ بود :« این حلقھ💍 هاے من و همسر شھیدم است ڪہ در دفاع از حرم حضرت زینب شهید شد فقط خرج ضریح شود.» ... 👤] راوی:همسر 📚] •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
شهیدعبدالرحیم‌فیروزآبادے🇮🇷
👼] #عاشقانه‌اےاز‌جنس‌شهدا 🌱] #عاشقانه‌هاےمذهبے صداے روح‌اللھ در عمق وجودش پیچید: . +زینب،اگھ رفتی
|🌿🛵| [👣] [♥️] حلقھ هایش را از انگشتش بیࢪون آورد و درون کیسہ انداخت.در کیسہ را محکم ڪرد و آن را انداخت درون ضࢪیح. با چشمـ👁 مسیر عبورش را دنبال ڪرد. افتادند ڪنارقبࢪ امام حسین{ع} رو بہ ضریح گفت:« امام حسینــ✋🏻 حلقھ هاےازدواجم رو انداختم ضریح تا بگم از بهترین چیزهاے زندگےام گذشتم براےشما منتے هم نیست. ࢪوح‌اللہ همھ زندگےم بود و حلقھ💍 هاے ازدواجمونــ تنھا چیزے بود ڪـہ بینمون مشترڪ بود . هر دوے این ها فداےشما.» . از حرم بیرون آمد. با آرامشــ😌 عجیبے ڪہ تا بہ آن روز تجربھ اش نڪردھ بود . خوب معاملہ‌ڪرده بود. در ازاےتمام چیزهایے ڪہ داده بود یڪ چیز گران‌بھا بہ دست آورده بود. آن همــ🙃🍃 چیزے نبود، جزء[. . . ࢪوح‌اللھِ ابدے . . .] . . 👤] راوی:همسر 📚] •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
|🍉✨| . 🌈| 🍒| . . مهدے ڪلا آدم شوخے بود ، اما در بیرون از😉 خانہ آنقدر آدم مٺین و موقرے بود کہ بعضے از اقوام از من مےپرسیدند در خانہ اصلا حرف میزند؟تو صدایش را شنیده اے؟ با بچہ ها هم خیلے شوخے میڪرد بہ خصوصا با احسان و آسیہ. مهدے بعد از اینڪہ براے نماز صبح از خواب بیدار مے شد دیگہ نمیخوابید ، یڪ روز صبح سعے کردم دیر تر از خواب بیدار شوم ڪہ او هم دیر تر از خانہ بیرون برود. آن روز هم نمازش را خواند، ڪمے بیدار بود.از من پرسید بیدار میشوے یا من بروم؟گفتم الان بلند میشوم .‌.. "به نقل از همسر " شادے روح مطهرش صلواٺ . . •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
• • مے‌گفٺند اگر لباس عروس سفید نباشد شگون ندارد. مجبور شدیم یک بلوز و دامن سفید از همسایه‌مان قرض کنیمـ😅👐🏻 ولے سفره را دیگر بر اساس شگون و این‌جور چیزها نچیدیمـ°• به جاےِ سفره مجلّل با گردو و بادام طلایی یا نقل و شیرینی و میوه‌های رنگارنگـ🍇 یک سفره پلاستیڪے ساده انداخٺیم ڪہ رویش یڪ جلد ڪلام‌الله مجید بود..🦋 و یڪ آینه و مقدارے نان و پنیر! سفره‌اش ساده بود... ولے صفا و صمیمیٺش آن‌قدرے بود که دلمان مے‌خواسٺ..🥰♥️ 🍃> 📚< •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
شهیدعبدالرحیم‌فیروزآبادے🇮🇷
|🍉✨| . 🌈| #عاشقانه‌اےاز‌جنس‌شهدا 🍒| #عاشقانه‌هاےمذهبے . . مهدے ڪلا آدم شوخے بود ، اما در بیرون از😉
° ° داشتم صبحانه اش را آماده میڪردم چونہ مرا🍳 گرفت ڪشید پایین و محڪم دندان هایم را بہ‌هم زد و شروع‌ڪرد بہ‌خندیدن مےگفتم چرا مرا اذیت مے ڪنے؟ میگفٺ ٺو چڪار دارے😏 مال خودم است خودم خریدم ، به او گفتم آره جان خودت نہ این کہ خیلے پول دادے یڪ صلوات فرسٺادے و زن بہ این خوبے قسمٺٺ شد خودت هم که ڪوپنے هستے یڪبار در ماه مے آیے و مے روے ، خیلے خندید آنقدر با هم😜😂 بگو بخند میڪردیم ڪہ وقتے مهدے مے آمد😅 همسایہ پایین مان مے دید حتے چشم هایم هم مے خندد ، بہ من مے گفت صفیہ تورا بہ خدا لاے در خانہ ٺان را باز بگذار من بیام گوش دهم ببینم شما بہ هم چہ مے گویید .🙈😄 🦋] 🌱] •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
. . روز عقد زنهاےِ فامیل منتظر رؤيت روے ماهِ آقا دوماد بودن وقتے اومد گفتم: "بفرماييد، اینم شادوماد🎉" دارھ میاد.. همه با تعجب نگاھ میڪردن🧐 مرتب بود و تر و تمیز.. اما بِجاے ڪت و شلوار با همون لباس سپاھ اومده بود😁 فقط پوتینایش یه ذره خاکے بودن..! 💍• راوی:همسر 💕• . . •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
•• •• هر وقت به ماموریت مےرفت و تنها مے‌شدم🙁 مےخواست مرا آرام ڪند، مےگفت: من وقتے خدمت میڪنم 70 درصد ثوابش مال تو 30 درصد مال من، فقط تو راضے باش~♥️ منم به این حرف هایش افتخار میڪردم، همش مےگفتم چہ ڪار بزرگی مےکنم زحمت او میڪشید همه ڪار او میڪرد واقعا چه ثوابے من میتوانستم ببرم حتے از ثوابے هم ڪہ میخواست ببرد مےگذشت... :)🌿 •• •• 👤] راوی:همسر 🍃] •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
[♥️🌱] شرط حسين اين بود ڪه براے دفاع از حرم بےبے جان مانع او نباشم..✖️ او هدفش دفاع بود نھ شهادت او مےخواست مدافع حرم باشد و اگر در اين راه لياقت شهادت را مےيافت حتما خواست خدا بود..💌 پس من چرا بايد در مقابل مشيت الهے مےايستادم از طرفی معتقد بودم زمان مرگ هر انسان به دست خداست..🥀 زمانش كه برسد چه در خانه باشے، چه در ميدان جنگ هيچ كس را ياراے مقابله نخواهد بود..✌️🏻 پس بر خلاف تصوُر ديگران من زندگے با حسين را انتخاب ڪردم نه همسر شهيد بودن را..🥰 ♡~ راوی:همسر ♡~ •• •• •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
🌈| 🍒| اکثر مســ🚙ـافرت هایی ڪہ با آقا محمود می رفتیم، سفࢪهای زیاࢪتے بود،ڪہ خیلے برایم خاطره انگیزوجالب بود خصوصاً حࢪم حضࢪت معصومہ(س)🕌ڪہ علاقہ و ارادت خاصی نسبت به خانم داشتند، بیشتر به قم سفر می کردیم.  گاهی بدون برنامه ریزی قبلے میخواست ڪہ به قم برویم، ڪافی بود من مڪثی کنم میگفت: "وقتی اسم خانم می آید در هرشرایطی که باشید باید برویم حتے با این لفظ ڪہ وقتی گفتم حࢪم حضࢪت معصومہ، باید حتما آماده باشید و ڪناردر منتظر باشید"😊 اوایل این حرف ایشان برایم عجیب🤔 و البته کمی سخت بودولی تقریبا بعد ازمدتے عادت ڪردم و ایشان وقتی تصمیم سفر به قم میگرفت، سریعا آماده می شدم. همین عامل باعث شده بود به معرفت و درک بیشتری دست پیدا ڪنم و آرامـش را در زندگی بیشترحس کنم. 🌱| راوی:همسر •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
سࢪسفره‌،🙃💍 عاقد‌ڪه‌، صداے‌اذانـ🗣‌بلندشد. حسين‌بࢪخاست، وضو‌گرفت‌و‌به‌نمازايستاد! دوستم‌ڪناࢪم‌ايستادوگفت: اين‌مࢪدبرای‌توشوهرنمی‌شود.🤨 متعجب‌ونگران‌پرسيدم:چرا؟☹️🤔 گفت:ڪسےڪه‌اين‌قدربه‌ عبادے‌اش‌، جايش‌توی‌اين‌دنـ🌍ـیانيست.🥺 💛] 👒] •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•