eitaa logo
کانال‌ رسمی‌ شهید‌ رضا حاجی‌ زاده
2.4هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
103 فایل
🇮🇷تنها رسانه رسمی پاسدار شهید مدافع حرم"رضا حاجی زاده" 🌟ولادت:۱۳۶۶/۱۰/۰۶-آمل 💔شهادت:۱۳۹۵/۰۲/۱۶-خان‌طومان سوریه روستای خالدیه 🕊بازگشت پیکر:۱۳۹۹/۰۷/۲۴ ⚘️با حضور گرم خانواده محترم شهید 🥀مزار شهید:گلزار شهدای امامزاده ابراهیم‌(ع) آمل 💭تبادل @Ahmadii_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 🌳دوره جنگل 🗓تابستان سال ۱۳۸۷ بود که من و آقارضا و دیگر دوستان یک دوره جنگل در تیپ۳ پیاده امامت واقع در چالوس داشتیم. 🪖در طول مسیر بایستی در ارتفاع باشیم و مسیر هم کاملا سنگ و...بود. این مسیر رو در طی ۷ روز چند نفر به صورت گروه شش نفره می‌رفتیم. 🎒همه دوستان در طول این مسیر کوله داشتیم و وسایل(خیلی سنگین)همراهمون بود؛ یعنی هر کس وسایل‌های خودش را حمل بکنه برایش سخت بود. 💥یکی از دوستان در طول مسیر مشکلی برایشان پیش اومده بود و برایش خیلی سخت بود، اونجا این دوستمان نمیتوانست این کار را انجام دهد. 🙂آقارضا را دیدیم که سریع به کمک دوستمان آمد و بیشتر وسایل‌های این دوستمان را گرفت و در کوله‌اش گذاشته بود! 👮🏻‍♂دو سه تا وسایل دیگه مانده بود که به دوستان دیگر داد تا برای این دوستمان در طول این مسیر سخت نباشه. 📸 پ.ن: این تصویر مربوط به دوره جنگل در تیپ۳ امامت چالوس سال ۱۳۸۷ میباشد. 🎙راوی:همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 📆یک روز خوابش را دیدم و به او گفتم:«آقارضا رفتی و من را تنها گذاشتی بی‌وفا منم ببر💔 گفت: مامان مگه دست منه؟ 🥺بهش گفتم:«اره، من میدونم دستِ توست دستت بازه...» 😅ما (مادر و فرزند)خیلی با هم شوخی میکردیم. به شوخی دستهایش را باز کرد و گفت:«بیا دستم بازه چی کار میتونم بکنم؟» 😄وقتی دستش را باز کرد حضرت عزرائیل آمد، بهش گفتم دیدی دستت بازه! آقا آمد... 😊فاصله بین من و آقارضا یک متر نمیشد رفتم کنارش ایستادم، فرض کنید رفتم اون دنیا. 🤔گفت:«از کدام کانال ببرمتان بالا؟» 🤗من با یک غرور خاصی گفتم:«من را از کانال خانم فاطمه زهرا(س) ببرید بالا...» 😨یک صدایی از آسمان آمد، که از این کانال نمیتوانی عبور کنی... ☺️از کانال یوسف زلیخا باید عبور کنی...{لازم به ذکر است آن زمان پیکر شهید به وطن بازنگشته بود و گمنام بودند، مادرشهید هم گمگشته داشتند.} 🙂با یک چیز بلوری من و آقارضا بالا رفتیم و در مکانی مسطح ایستادیم. آقارضا درِ هر خانه‌ای را باز میکند و برای من دنبال خانه میگردد... 🎙راوی:مادر شهید   🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 📆وقتی که پیکر آقارضا را برای شناسایی آوردند. 😥سَر کفنی را که باز کردم پیکر رضایم را بی سر دیدم با خودم گفتم:«الهی شکر، شهادتش مقبول شد.» 🙂بعد کفن را بازتر کردم استخوانی بیرون آمد آن را گرفتم و نشان دادم، گفتم این کجای جسم شهید من است؟ گفتند:«این استخوان سینه‌اش هست، که در این هنگام تمام قفسه سینه‌ام را بر روی او انداختم و برای بار دوم رضایم را صدا زدم تا مرا آرام کند!» 😊وقتی بلندشدم، از روی شکم‌بند پشمی که برایش گرفته بودم و کِش جورابش که برایش درست کرده بودم! فهمیدم این پیکر مال من است. ☺️این پیکر، پیکرِ رضای من است.این پیکر، پیکرِ شهید من است... 🕊پسرم به خواسته‌ات رسیدی؟شهادتت مبارک💔 🎙راوی:مادر شهید   📥کیفیت اصلی 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 📆اوایل سال ۱۳۸۷ بود، تازه چند ماهی بود که گردان تکاوری در تیپ ۳ پیاده امامت چالوس تشکیل شده بود. 🧮تا اینکه یک مشکل مالی برای بنده پیش اومده بود. به یکی از دوستانی که خیلی صمیمی بودم با آن درمیان گذاشتم، اون موقع مقداری به پول نیاز داشتم. 🤗آن مقدار پولی که بنده نیاز داشتم بچه‌ها جمع کرده بودند و به من داده بودند. 😊بعداز گذشت ۸ ماهی متوجه شده بودم از اون مقدار پولی که به بنده داده بودند نصفش رو آقارضا داده بود.(اون موقع همان مقدار نصف پول خیلی زیاد بود که آقارضا داده بود.) 🙂البته آقارضا اصلا چیزی نگفته بود، اون واسطه‌ای که این مقدار پول رو از بچه‌ها گرفته بود بعد از ۸ ماه به من گفت مبلغ زیادش را آقارضا داده بود. 🌺از همان اول آقارضا تو کارش ریا نبود و گمنام بودند☺️ 📸پ.ن: این تصویر مربوط به تیپ ۳ امامت چالوس سال ۱۳۸۷ - پشت ساختمان گردان تکاوری با یه تفنگ بادی مسابقه تیراندازی میگذاشتیم. 🎙راوی:همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 💪خستگی ناپذیری 🪖بنده و شهید حاجی زاده بعد از دوره‌ عمومی همدان، اواخر سال ۱۳۸۶ به بعد در تیپ۳ پیاده امامت سپاه کربلا که مستقر در شهرستان چالوس بود، مشغول به خدمت بودیم. 💥ما برای رفتن به چالوس هر روز از آمل به سمت چالوس در حرکت بودیم. 🚌شهید حاجی زاده و شهید صحرایی به همراه چند نفری از دوستان دیگر سعی میکردند همیشه آخر، سوار اتوبوس شوند. ⛔️با توجه به اینکه اتوبوس معمولا تکمیل میشد و جایی برای نشستن نبود، سرپا می ایستادند و یا اینکه اگر ورودی و خروجی اتوبوس جا بود می نشستند. 😇شهید حاجی زاده، هیچ وقت در این رفت و آمدها خستگی از خودش نشان نمی داد...! {لازم به ذکر هست که تمرینات سختی ازجمله تمرینات تکاوری ،تاکتیکی ، آمادگی جسمانی و البته دوره های جنگل ، عملیاتی ، گشت محور و ... را هم داشتیم.} 🎙راوی: همرزم شهید ❣ 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 🕊فدایی رفقا... 📆در عملیاتی که در خان‌طومان سوریه 🧨بودیم، خط گردان‌مون پدافندی بود. 🗺آقارضا میگفت: تو شرایط پدافندی، 🔥وظیفه تک‌تیرانداز خیلی سنگینه! 🔫یک تک‌تیرانداز باید تو خط بمونه 🖐🏻و فدایی بچه‌های گردان بشه تا 💥تک‌تک نیروها بتونند خودشونو به ⏰خط دوم برسونند و خودش نفر ☄آخری باشه که به عقب بر میگرده...! 📸این تصویر مربوط به چند روز قبل از شهادت در خان‌طومان سوریه سال ۱۳۹۵ میباشد. 🎙راوی: همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 🕊فدایی رفقا... 📆در عملیاتی که در خان‌طومان سوریه 🧨بودیم، خط گردان‌مون پدافندی بود. 🗺آقارضا میگفت: تو شرایط پدافندی، 🔥وظیفه تک‌تیرانداز خیلی سنگینه! 🔫یک تک‌تیرانداز باید تو خط بمونه 🖐🏻و فدایی بچه‌های گردان بشه تا 💥تک‌تک نیروها بتونند خودشونو به ⏰خط دوم برسونند و خودش نفر ☄آخری باشه که به عقب بر میگرده...! 📸این تصویر مربوط به چند روز قبل از شهادت در خان‌طومان سوریه سال ۱۳۹۵ میباشد. 🎙راوی: همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 🎗غیبت‌کردن! 📆یه روزی از روزهایِ تابستان، من و 🌴آقارضا و دیگر دوستان زیرِ درختی 🌞نشسته بودیم و نزدیک نماز ظهر بود. 🗣یکی از دوستان شروع کرد به صحبت 😟کردن در مورد یکی از دوستان دیگر... 🙂اون لحظه آقارضا رو دیدم، بدونِ کسی 🚶🏻‍♂متوجه بشه اونجا رو ترک کرد و به سمت 😅دیگری رفت تا مثلا یه کاری داره! 🤔بعد این کارِ آقارضا، همه‌ی ما اونجا 😲متوجه شدیم که داریم به سمت غیبت 🤗میریم و آقارضا اینجا را ترک کرده بود. 💫آقارضا در این مواقع با رفتارش، حتی 😇به صورت غیرمستقیم هم نشان میداد 🖐🏻که این کار درست نیست... 📸پ.ن: تابستان سال ۱۳۸۹- تیپ۳ پیاده امامت چالوس 🎙راوی:همرزم شهید(جانباز مدافع حرم آقا فرشید عزیزی) 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📕 ⭕️روایت مجروحیت شهید مدافع حرم رضا حاجی‌ زاده 🌨صبحِ روز شانزدهم آذر سال۱۳۹۴ 💣در عملیــــات آزادســازی وادی ترک 🗺که کمربند دفاعی شهر الحمـره بود، 🏅گردان تکاوری امام سجاد علیه‌السلام 🔥در سمت چپ وارد عمل شد که ⏰در دقایق اولیه حمله، یکی از 🥷تک‌تیرانــــدازان عناصر تکفیری 🏹اقدام‌به‌هدف‌قراردادن‌ِنیروهای‌ما کرد 😔و در پی آن، شهیــــدان مرادخانی، 🕊صحرایی و شیخ‌الاسلامی پر کشیدند. 🔫آقارضــــا تک‌تیرانداز بود و با 👀دوربین قناصه، منطقه را رصد می‌کرد 📍تا مکانِ‌تیراندازیِ‌تک‌تیراندازتکفیری‌را 😢پیدا کند که در همین اثنا، یک تیــــر 🪖به کلاه پشمی روی سرش اصابت کرد 🔥و از آن رد شد و تیری دیگــــر 🤕به ساعد دستــــش اصابت کرد 🩸و باعث خــــون‌ریزی شدیدی شد! 🧣آقارضا با چفیه‌ای که در اختیار داشت 🧻اقدام به بنــــدآوردن خــــون 🩹و بستــــن محل جــــراحت نمود 💥و پس از آن، با توجه به شرایط سخت 💪و تحلیل نیروها، دست از کار نکشیـــد 😍و با تیــــراندازی‌های دقیــــق خود 🚀تک تیرانداز دشمن را هدف قرار داد 💫وَشرایط‌رابرای‌پیشروی‌نیروهای‌خودی ✌️و تثبیـــت خطوط دفاعی فراهم نمود. 🎙راوی: همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 🕊شهیــــد حسیــــن بــــواس 🇸🇾در خان‌طومان سوریه شهید شده بود 😴شبی خواب دیدم در عالم بهشت 🔍همه به‌دنبال شهید بواس بودیم که 🩸اثری‌ازاودربین‌شهدای‌خان‌طومان‌نبود ☝️یکی از دوستان از آقارضا پرسیــــد 🧐پس حسین بواس کجاست؟ 💙آقارضا گفت حسین بواس 👳‍♂جایی هست که عُرفــــا 🗓ســــال‌ها باید تلاش کنند 🏅تا به اون درجه و مقام برسند! 🎙راوی: همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 🕊پدرم رفت تا خواب هزاران کودک سوری آشفته نشود... 📆آذرماه سال ۱۳۹۴ که در ریف‌ الحاظر 🧨بودیم،از شهرهای حلب که به تازگی 🥷توسط رزمندگان اسلام آزاد شده بود، 👨‍👩‍👧‍👦مرد، زن و بچه‌های بومی منطقه وارد شهر ⛑شدند و امکاناتی هم وجود نداشت چون تمام 🖐🏻زیر ساخت‌های منطقه از بین رفته بود و در 🍏تحت تغذیه و موادغذایی مشکل اساسی 💌داشتند. آقارضا پیشنهاد دادند غداهای اضافی 🤝را جمع کنیم. البته سعی میکردند این کار به 🤫صورت مخفیانه صورت بگیرد، غذاها رو بین 🧕🏻مردم و بچه‌هایی که تازه در منازل ساکن 🤗شده بودند پخش میکردیم. با اینکه ایده 🦋از طرف آقارضا بود، خیلی تأکید داشتند 🍃اسمی از ایشان برده نشود...! 📸پ.ن: این تصویر مربوط به آذرماه سال ۱۳۹۴ در منطقه ریف الحاضر، دست آقارضا هم بخاطر گلوله قناصه دشمن به گردنش آویزون هست، تو همون عملیاتی که شهید روح‌الله صحرایی شهید شد... 🎙راوی: همرزم شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh
📕 😔آخرین‌دیدار 🇸🇾دفعه دوم که می‌خواست به سوریه عازم بشه، به دلیل نبود فرصت لازم، بدون مقدمه و خداحافظی رفت! 🎁آخرین باری که دیدمش، ۱۲فروردین مصادف با روز مادر بود که با هدیه‌ای به خانه‌مان آمد. ☎️شب چهاردهم فروردین با او تماس می‌گیرند که باید سریع خودت را برسانی! 👋رضایم تا وسایلش را جمع کند، کمی طول می‌کشد. ساعت ۱۱ شب بود که تماس گرفت و گفت:«من دارم می‌روم! خداحافظ...» 🎙راوی: مادر شهید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh