eitaa logo
کانال شهید حاج سعید کمالی(شهید مدافع حرم)
429 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
با سلام در این کانال سعی می شود از شهید حاج سعید کمالی و خاطرات و آرمانهای او و دیگر شهدای مدافع حرم مطالبی ارائه شود .. یا زهرا ( س ) ارتباط با ادمین کانال @sh_s_k @zohoremonji313 @unknown217 📱  Instagram.com/shahid_hajsaeid_kamali1395
مشاهده در ایتا
دانلود
45.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت چهلمین روز تدفین شهید مدافع حرم حاج سعید کمالی طبخ و توزیع ۳۵۰ پرس غذای گرم بین نیازمندان : خانم رستم پور 📱  Instagram.com/shahid_hajsaeid_kamali1395 @shahid_saeed_kamali
📝 👇👇👇 من قبل شهادت حاج سعیدو نمیشناختم وقتی خبر شهادتشون اومد من سال آخر دبیرستان بودم از همون موقع همیشه یادشون بودم موقع نماز وقت افطار ایام محرم و... اون سال محرم موقع دسته روی اومدیم کفرات اونجا خاله ی محترم شهید وقتی صحبت میکردن اولین بار دلم شکست و برای حاج سعید اشک ریختم بعد از اون تو دانشگاه ما شهید آوردن دو تا شهید گمنام اونجا بود که با مفهوم دوست شهید آشنا شدم همه دوستام یه شهیدی رو به عنوان دوست انتخاب کرده بودن و راجع به اون شهید مطالعه میکردن من اونموقع ها تنها کسی که تو ذهنم بود حاج سعید بود با اینکه ندیده بودمش و هیچ اطلاعاتی از زندگیشون نداشتم ولی نمیدونم چرا اینقدر از ته قلبم دوسش داشتم بالاخره من حاج سعید رو به عنوان رفیق شهیدم انتخاب کردم و عکسشو رو دیوار اتاقم تو خوابگاه چسبوندم یه روز خیلی اتفاقی از کنار دانشگاه شهید محلاتی قم رد میشدم که عکس حاج سعیدو اونجا دیدم خیلی تعجب کردم وارد دانشکده شدم و از نگهبانا پرسیدم گفتن که شهید دانشجوی اینجا بوده قبلا (من خودم یکی از دانشگاه های قم درس میخوندم ) من شروع کردم به تحقیق راجع به حاج سعید از زندگیشون تنها منبعم اینترنت و اینستا گرام بود و راجع به ارادت ایشون به شهدای گمنام خیلی چیزا شنیده بودم اینقدر با شهید احساس صمیمیت میکردم که نمیگفتم شهید کمالی، همش میگفتم حاج سعید. ارادت من به این شهید اونقدر زیاد بود که همه دوستانم توی خوابگاه یه جورایی به عکس حاج سعید که رو دیوار اتاق بود حسادت میکردن من دختر احساساتی هستم 4 سال بخاطر درس از خونه دور بودم شبها قبل خواب اول با حاج سعید درد و دل میکردم تا دلتنگیم برطرف بشه موقع امتحانا همش ازش کمک میخواستم همیشه فکر میکردم من لایق رفاقت با شهید نیستم، اما وقتی تاثیرات دعای شهید رو تو زندگی و درسم دیدم فهمیدم شهید تنهام نمیزاره تو خانواده هم، همه از ارادت من به شهید باخبر بودن بعد از شهادت سردار سلیمانی امیدی به بازگشت پیکر نداشتم تا شب شهادت حضرت زهرا که آخرین شب بود که تو خوابگاه بودم و درسم تموم شده بود خبر آزادی خان طومان اومد اون شب از خوشحالی اشکم بند نمیومد ولی بازم امیدی به بازگشت پیکر نداشتم تقریبا دوهفته قبل از اومدن خبر بازگشت پیکر خواب عجیبی دیدم اول خواب دیدم مردم توی بلوار امام رضا ساری جمع شدن و یه پیکر کفن پوشی روی شونه مردمه و همه میگفتن حاج سعید برگشته خواستم به مامانم بگم، گفت دختر خواب خوبو تعریف نمیکنن شب بعدش خواب دیدم حاج سعید با همون لباس سبز سپاه توی بقیعه و حرم های بقیع همه ساخته شده پرسیدم شما اینجا چی کار میکنید گفتن اومدیم برای ساخت و ساز تقریبا تموم شده کار حرم قراره افتتاح کنیم گفتم پس اون تل خاکی کنار حرم چیه چرا اونو درست نکردین گفتن اون قبر ام البنین مادر عباسه، خود خانمم راضی نیست تا وقتی حرم زهرا (س)پیدا نشده ایشون حرم داشته باشن. بعد از این جریان حدودا دو هفته گذشت یه شب تیتر اخبار استان شد حاج سعید... هیچ کس نمیدونه خوشحالی من تا چه حد بود... الانم هر هفته پنجشنبه ها میرم پیش حاج سعید از بس حاج سعید تو خوابگاه ما معروف بود که دوستان من وقتی بهشون خبر دادم از شهر های مختلف خودشونو برای تشییع پیکر رسوندن به ساری خلاصه که حاج سعید رفیق منه رفیق شهیدم عکسش روی میز کارمه روزی چند بار لبخندشو میبینم و بهش لبخند میزنم همش حس میکنم کنارمه... : 📱  Instagram.com/shahid_hajsaeid_kamali1395 @shahid_saeed_kamali