🔖#قسمت_دهم / روز های۵ تا ۱۰اردیبهشت
امروز کار خاصی نداشتیم
تلفن هم خراب بود و با یکی از بچه ها رفتیم به مقر مخابرات تا شاید بتونیم تماسی با خانواده داشته باشیم
موقع اذان مغرب اطلاع دادند که خط یاسر و خط مالک باید یه پله به عقب برگردند
ظاهراً قرار بود هلیکوپتر موقع تعویض شیفت تکفیری ها را با بمب های برمیل(بمب دست ساز سقوط ازاد ) مورد هدف قرار دهند و چون خط های ما به آنها نزدیک بود دستور تخلیه داده بودند
از روی پشت بام دیدیم که هلیکوپتر ۴بشکه بمب را بر سر آنها رها کرد به نظر میرسید تلفات خوبی توانسته بودیم بگیریم
اواسط شب دوباره هلیکوپتر چند بشکه بمب را انداخت
صبح روز ۷اردیبهشت از خط که برگشتیم خیلی خسته بودیم چون شب قبل سنگر درست کردیم
اوایل صبح خبری از درگیری نبود و جنگنده های ما در چندین نوبت مواضع تروریست هارا مورد اصابت قرار دادند
بعد از ظهر جلسه ای برگزار شد که فرماندهان در آن حضور داشتند بعد از آن برای هرکدام از ما یه بسته فرهنگی شامل مهر؛چفیه؛تسبیح؛عطر و یک کتابچه دعا بود آوردند که دلیلش را نمیدانستیم
عصر بر روی پشت بام نشسته بودم که صدای ویز ویز چیزی به گوشم رسید که دیدم هلی شات دشمن در حال فیلم برداری از مقر ماست به سمتش تیراندازی
کردم که اصابت نکرد
روز ۱۰اردیبهشت من به همراه چند نفر از بچه ها برای تنظیم سلاح اشتایر به منطقه معدن رفتیم
بعد از اتمام کارمان سری به منطقه تل نصر
موقعیتی که بچه های سوری در آن بودند زدیم تل نصر در قسمت جنوبی شهر خانطومان قرار داشت و قسمت غربی منطقه و جناح چپ ما به سمت سوله های بتنی و جاده مهم حلب به دمشق را پوشش میداد .