eitaa logo
◞شهید‌سعید‌کریمی🇮🇷◜
934 دنبال‌کننده
704 عکس
370 ویدیو
14 فایل
[بسم‌رب‌الشهدا] کانال‌رسمی‌شهیدالقدس‌سعیدکریمی❤️‍🩹🕊 ولادت:۱۷تیرماه‌۱۳۷۳قم شهادت:۳۰‌دی‌ماه۱۴۰۲دمشق -با‌مدیریت‌مستقیم‌خانواده‌ی‌شهید- ارتباط‌باما‌وتبادل : @IMAH_25 https://daigo.ir/secret/4279907127 ˼هدیه‌به‌بانوی‌دم‌‌عشـق‌حضرت‌زیـنـب‹♥️›˹
مشاهده در ایتا
دانلود
موقعیت: بیمارستان‌های لبنان جنوب و حومه‌ی جنوبی بیروت - برادری خطاب به آشنای خودش: حاجی راستش رو بگو، دکتر چی بهت گفته؟ دستم قطع میشه؟ با خجالت، می‌گوید: آره اون برادر در جوابش می‌گوید: ارهه، چیزی نشدهه، دست دومم رو دارم ادامه میدیم، اصلا دوتا دست واسه چی، اسرافه ! - یک پرستار تعریف می‌کند: نزدیک یکی از برادرها رفتم بهم گفت: پیش رفیقم که کنارمه برو کمکش کن دختر کوچیک داره، من درد ندارم اصلا چیزی رو احساس نمیکنم حضرت زهرا علیها السلام بهم گفت امروز میرم پیشش - یکی از برادران خطاب به پرستار: دستام قطع شدن؟ چون چشمام نمیبینن :)! - دستش خونریزی شدید داشت، یکی از فامیل‌هاش کنارش زخم‌ها رو تمیز می‌کرد و بند زخم‌ها را عوض می‌کرد، برگشت به فامیلش گفت: نگاه نکن الان از هوش میری، خودش یک آخ هم نگفت :)) لبخند می‌زد و از اطرافیان می‌پرسید: چند انگشت از دست دادم؟ یکی؟ دوتا گفتند چهارتا، گفت فقط؟ چیزی نشده :)) - پرستاری تعریف می‌کرد یکی از برادران، چشمش آسیب دید دو دستش آسیب دیدند، تشنه بود لب‌هاش رو تر می‌کردن، چون نباید با این زخم‌ها آب می‌خورد برگشت به پرستارها گفت: کسی شهید شده؟💔 - حاج خانمی کنارِ پسرِ مجروح خودش وایساده بود اشک‌هاش روی گونه‌هاش بود و پسرش بهش می‌گفت مادرم، چیزی نشده که انگشتام یکم و پام گریه نکن، من چیزیم نیست، حسین روبروی چشمان زینب تیکه تیکه شد .. و زینب گفت "ما رأيت إلا جميلا" بسه مادرم، برو خونه، من یکم دیگه میام :) کانال‌رسمی|شهیدسعیدکریمی🤍🕊 @shahid_saeedkarikimi