🍃 #اخلاق_اسلامی
🌺 #مردمداری
جوانی پریشان و گریان وارد مسجد شد، پیامبر(ص) #عبا و #عمامه را کنار گذاشت، سمت جوان دوید و به #آغوش کشید.
اصحاب بعدتر پرسیدند: چرا عبا و عمامه کنار گذاشتید؟
فرمود: نخواستم اُبهت من مانع از سخن گفتن آن جوان شود.
درهر مقام و هر جایگاهی #مردمدار باشیم.
@shahid_sajad_zebarjady
...🍂🥀
"آخرین وداع..."
در روایـتِ منـقول از عـلامه مجـلسے آمـده است،
امیـرالمومنین، در لحـظاتِ آخـرِ عُمرِ مبـارکِ صـدیقهی طاهـره، خود را با شتـاب از مسجد بـه خانه رساندند،
بر #بسـترِ ایشـان حاضر شده
و
سـرِ مبـارکِ حضـرتِ زهـرا را در #آغـوش خود گرفتـند...
همسـر خود را پنج بـار به نـامهای مختـلف صـدا زدند؛
امّـا از بانوے دو عالَم که حتّی قـادر بـه باز کـردنِ چشـمانِ مبـارکِ خـود هـم نبودند، جـوابے به گوش نرسید.
تا آنـجا که امیـرالمومنین نهـایتاً ، گفـته باشـند:
فــٰاطـمه جـان! با من حرف بزن. مَنَـم، علے.
(یا فاطمة! کَـلّـمیـنی. فانا بنُ عَمِکَ علیّ بن ابیطالب)
با شنیدنِ #نـام_علے ، حضـرتِ صدّیقهی طاهره ، چَشـمانِ مبارکِ خـود را گشوده، به امیـرالمومنین خیـره شـدند.
و بنـا بـه این روایـتِ جانسـوز،
در اینجا بود که امیرالمومنین و حضرت زهرا ، چَشم در چَشمِ یکـدیگر، شروع کـردند بـه گـریستَن...
(فَـفَتَـحَت عَینَـیها فِے وَجـهِه وَ نَظَـرَت اِلَیـه و بَـکَت و بَـکا)
📚 بحارالاَنوار علامه مجلسی/ ج۴۳ - ص۱۷۸
🚩| @shahid_sajad_zebarjady