کودک فال فروش
یکبار داخل ماشین امیر نشسته بودیم وغذا میخوردیم ک کودک فال فروشی به شیشه زد.
امیر شیشه رو پایین داد و پرسید ک غذا خوردی؟
و کودک فال فروش جواب داد نه.
امیر غذای خود را نصفه گذاشت و رفت تا برای کودک فال فروش از رهمان رستوران غذا بخرد.
کودک فال فروش وقتی همراه امیر از رستوران برمیگشت.
میخندید و حسابی خوشحال بود...
💚| #شهیدامیرسیاوشی
♥️| #نقل_ازهمسرشهید
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#مخلص_الشهداء