eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
532 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🕊 مدافع حرم 🌹 #شهید_ایوب_رحیم_پور 🌹 از همان ابتدا ارادت خاصی به شهدا داشت. متولد 1360 بود و همیشه افسوس می‌خورد که چرا چند سالی زودتر به دنیا نیامده تا در میان رزمندگان اسلام از کشورش، ناموس و دینش دفاع کند. عشق به شهادت را در وجود او می‌دیدم. همواره پای فیلم‌ها و روایات دفاع مقدسی می‌نشست و آنها را با علاقه وافری نگاه می‌کرد. همیشه نواهای جبهه و جنگ را زمزمه می‌کرد. خلاصه‌اش را بخواهم بگویم او عاشق شهادت بود و من می‌دانم نهایت این عشق و دلدادگی با معبود او را به شهادت رساند. یاد ایام دفاع مقدس همیشه چشمانش را گریان می‌کرد و به حال شهدا غبطه می‌خورد.✨ راوے: #همسر_شهید #سالروز_شهادت 🌹🍃 #یـادشهدا‌بـا‌ذڪـر‌صـلـوات 🌸🍃 @shahid_sajad_zebarjady
قرار یک زندگی الهی این است: یکی بشود #شهید 🌷 ودیگری #همسر_شهید✨ و همسفر تا بهشت❤️... اما #انتظار همیشه واژه دلتنگ کنندهِ💔 همسفران است... 🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبر 🌹 #یـادشهدا‌بـا‌ذڪـر‌صـلـوات🌸🍃 @shahid_sajad_zebarjady
🌹 قهربودیم درحال نمازخواندن بود... نمازش که تموم شد نشسته بودم و توجهی به همسرم نداشتم .. کتاب شعرش را برداشت وبایک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن... ولی من بازباهاش قهربودم!!!!! کتاب را گذاشت کنار...به من نگاه کردوگفت: "غزل تمام...نمازش تمام...دنیامات،سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!! بازهم بهش نگاه نکردم....!!! اینبارپرسید:عاشقمی؟؟؟سکوت کردم.... گفت:عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز.... بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند. .." دوباره بالبخند پرسید:عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟ گفتم:نـــــــه!!!!! گفت:"تو نه می گویی و پیداست می گوید دلت آری... که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..." زدم زیرخنده....و روبروش نشستم.... دیگر نتوانستم به ایشان نگویم که وجودش چقدر آرامش بخشه... بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم... خداروشکرکه هستی....  راوی:همسر شهید بابایی  💠💗💠💗💠💗 💠💗💠💗💠💗 💠💗💠💗💠 @shahid_sajad_zebarjady
قبل ازدواج...💍 هر خواستگاری کہ میومد،🚶💐 به دلم نمے‌نشست...😕 اعتقاد و همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...👌 دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ😇 نه بہ ظاهر و حرف..😏 میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...🙃😌 شنیده بودم چله خیلی حاجت میده... این چله رو توصیه کرده بودن...✍ با چهل لعـن و چهل سلام...✋ کار سختی بود😁 اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود... ارزششو داشت، واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم. ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان... ۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمہ... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚 دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿 ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدے..." به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم...🙂 از اولین سفر که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: زهرا، این یه تسبیح مخصوصه💕 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...❤️😌 این تسبیحو به هیچ‌کس نده! تسبیحو بوسیدم و گفتم: خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره... بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یہ شهید بهم داده بود... ✍همسر شهید امین کریمی چنبلو ___________ @shahid_sajad_zebarjady
🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸 🍃🍂🌸🍃🍂 🍂🌸 🌸 💞 روز تـولد بود کـه همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم🕌 تا ے_عقـد ما را آن جا جاری کنند.❤️ پس از انجام ، به یڪ دو نفــره رفتیم.💞 اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. 😇 روی تابوت پیچیده در 🇮🇷 که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود.🍬 از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مـان اسـت😍. طـعم در دهـانم دوید😋. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂 🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸 @shahid_sajad_zebarjady
تمام بدنش پر از ترکش شده بود.💣 به ترکش های نزدیک قلبــ❤️ــش غبطه میخوردم😔 میگفت: خانووووم ... شما که توی !💞 @shahid_sajad_zebarjady