هدایت شده از حفظ آثار شهدای دستجرد
#شهیدسیدغلامعباس_حسینی
#ادامه_زندگینامه۲
شرکت در راهپیمایی ها روزو شب اورا پرکرده بود حتی در ساعات منع عبور و مرور حکومت نظامی رژیم شاهنشاه که پایه های لرزان حکومتش را بر زور و ارعاب و خون مدرم استقرار می کرد ..
در گیرو دار انقلاب سید غلامعباس ما یک روز سرش را تراشید به گواه نزدیکان چرا ؟....
سخنش سخن امام بود ؛ خطاب به فرزندان سربازش از پادگان ها فرار کنید ..
سر تراشیده نشانه خوبی است برای نیروهای شاه که سربازهای فراری را شناسایی کنند ...
پس چه باید کرد !!!؟؟
و چه کسی باید کاری کند ؟؟؟!!
وظیفه افتاد بر دوش پسران جوان که همه سر بتراشند تا جست و جو میان آنان و یافتن سربازان فراری واقعی ؛ از عهده ی خیل نیروهای سر سپرده ی شاه که خیابان هارا به قُرُق خود در آورده بودند هم بر نیاید ...
در برابر فرمان پیر و مراد موی سر به چه کاری می آمد ... سرها آماده کرده ایم !!
عاقبت در نهایت آیه ( جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا ) ...
تفسیرآیه در ۱۳۵۷/۱۱/۱۲ با ورود امام تحقق یافت و ۱۰ روز بعد در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد ...
آن روزها شهید سید غلامعباس حسینی در اوج بود و سراز پا نمی شناخت ودر جایی بالاتر از ابر ها سیر می برد ...
و در سال ۱۳۵۸ دیگر معطل نکرد و به سپاه کرمانشاه پیوست ؛ هنوز چندماه از پیروزی انقلاب نگذشته ضد انقلاب سر بلند کرده بود ؛ ایشان در کرمانشاه خیلی به ضد انقلاب نزدیک شد و مدام سرو تنش جلوی گلوله بود ...
آنقدر که صدای فامیل اهل کرمانشاه را در آورد و همه بیان کردند غلامعباس باید از کرمانشاه بروی ما طاقت این همه نزدیکی تورا به گلوله داغ ضد انقلاب نداریم ....
اینطور شد که سیدغلامعباس برگشت به جنوب و وارد سپاه اهواز شد او عاشق سپاه بود ...
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398