eitaa logo
شهید سید علی زنجانی🌱
1.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
1 فایل
♡ به کانال شهید عشق ❤️ ،سیدعلی زنجانی خوش اومدی...🌱 سید خیلی رفیقاشو دوست داره،شماهم میتونید باهاش رفیق شید...😍🌱 میتونید اینجا ( https://eitaa.com/shahid_seyed_ali_zanjani/6 ) با شهید عشق آشناشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سید علی زنجانی🌱
شهید سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ آفتاب تابستان تن سخت سنگ را هم ذوب می‌کرد. رمضان بود؛ رمضان سال ۱۳۹۵. آن رمضان سوزان درگیری‌های مدام منطقه خلصه. مسلحین برای شکستن محاصره حلب، جهنم‌وار پیشروی می‌کردند؛ اما هوا آن‌قدر گرم بود که هرم آتش تیربار مسلحین به‌قدر آفتاب کسی را آزار نمی‌داد. زیر آن‌همه سوزندگی و تشنگی، رزمنده‌ها یکی‌یکی از حال می‌رفتند یا در چادرها و خاکریزها به دنبال قطره‌ای آب می‌گشتند. آن گرما دریا را هم خشک می‌کرد و زور تکه یخ‌هایی که در خط مقدم دست‌به‌دست می‌شد به گرمازدگی رزمنده‌ها نمی‌رسید. سید علی، مسئول فرهنگی اما طبق معمول ابتکاری به خرج داده بود و یخ در بهشتی با کمی شربت و آن تکه‌های اندک یخ درست کرده بود. خودش هم به همراهی دوستانش از افطار تا سحر در خط مقدم می‌چرخید و این شربت خنک را بین رزمنده‌های تشنه توزیع می‌کرد. در یکی از آن شب‌های تبدار،👇 سید علی با یخ در بهشتش به چادری رفته بود و اهالی چادر را بیدار کرده بود و توی لیوانهایشان یخ در بهشت ریخته بود. گویا یکی از رزمنده‌ها از جا بلند شده بود و با هراس و تعجب به سید نگاه کرده بود و حتی جوابی درست و حسابی به آن سلام بلند بالای سید نداده بود. انگار رشته خوابش از جایی غریب پاره شده باشد و خودش بین خواب و بیداری گم باشد. فردا صبح اما یکی از بچه‌های همان چادر به سراغ سید علی و دوستانش رفته بود و گفته بود: آقا باید یک چیزی را به شما بگویم. دیشب که شما به چادر ما آمدید، دوست من از خواب پرید و حیران بود؛ اما حرفی به شما نزد. بعد از رفتن شما برای ما تعریف کرد که در رویا آقا امام زمان (علیه‌السلام) را صدا می‌زده است. 😭 گویا در آن خواب غریبش، آقا در جواب دوست ما گفته بودند: «چه می‌خواهی؟» و این جوان هم جواب داده که: «آقا تشنه‌ام». این را که اما گفته به گوش خودش شنیده بوده که آقا می‌گوید: «یکی از فرزندانم را می‌فرستم تا سیرابت کند». 😭 همین هم بود که او از دیدن شما این همه حیران بود و حرف نمی‌زد، چون به محض چشم باز کردن شما را دیده بود که با یخ در بهشتتان در آستانه چادر ایستادید و سلام می‌گویید. چه سلامی هم بود، انگار خود بهشت را آورده بودید به آن صحرای سوزان و چادر ما. ✌️ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔰«هجرت» 🔻اولین پایه رسیدن به مقام شهید و به مقام شهادت، مسئله هجرت است. هجرت از خود، هجرت از مقامات خود، هجرت از مال خود، هجرت از مکان خود، هجرت از دلبستگی‌های خود، هجرت از زیبایی‌های خود. شهدا، این هجرت را در همه ابعادش در حد کمال انجام دادند. @shahid_seyed_ali_zanjani💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰«شنا و ورزش‌های رزمی» 🔻یکی از خصوصیاتی که منحصر به فردش می‌کرد؛ علاقه‌اش به ورزش بود. بقول خودش در هفده سالگی شده بود استاد ورزشی‌های رزمی. شنا، آمادگی جسمانی و این قبیل ورزش‌ها قوت غالبش بود. 🙂 ورزش‌های سنگین، رژیم‌های سخت و تمرین‌های روزانه هم که بماند.🥲 علاقه‌ا‌ش به شنا و خصوصاً اين هنر خيلی جالب بود، طوری كه هر وقت از كنار آن رد می‌شديم می‌گفت: «داداش؛ تو رو خدا بزن بغل بريم شنا».☺️ يادم می‌آید، وقتی تازه کمی سرحال شده بود و اوضاع پاهایش بعد از مجروحیت در تدمر بهتر شده بود، عصا را کنار می‌گذاشت و يک زيرانداز پنبه‌ای می‌انداخت روی زمین و شروع می‌كرد به ورزش كردن. بقول خودمانی ورزش رفته بود توی خونش.😁 @shahid_seyed_ali_zanjani🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 🔰پَر كشيدند سمت كرببلا، عاشقونه رفتند تا به خدا ... 📍مزار شهید سید علی زنجانی: گلزار شهداى «روضة الحوراء زينب» علیهاالسلام- ضاحیه جنوبی بیروت @shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🔰«يا ضُلع فاطمه (علیهاالسلام)» 🔻نمی‌دانم در آن آخرین لحظات بر او چه گذشته بود که همچون جنین در خود پیچیده بود و در لابلای تکه پاره لباس‌های در حال سوختنش با صدای حزین درد آشنا، در کنار همرزمان شهیدش ناله مى‌زد: «يا ضُلع فاطمه» [يا پهلوى فاطمه (علیهاالسلام)]. هنوز هم خورده سنگ‌ها و گندم‌های آن مکان، خون‌آلود گواه این پاکبازی است. حالا آن‌ها هم رنگ خدایی گرفته‌اند. ناله سید علی در گوشم پیچید: «يا ضُلع فاطمه (علیهاالسلام)». اشک امانم نمی‌داد ... @shahid_seyed_ali_zanjani🍃🖤
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست‌نوشته شهید 🔰«فیض شهادت» 🔻خدايا؛ من هر روز نماز می‌خوانم تا شهادت را روزی‌ام گردانی. پس در شهادتم تعجيل بفرما و مرا به ديدار خود مفتخر گردان. چرا كه می‌ترسم در روزهای آينده اخلاص از قلبم رخت ببندد و از فيض شهادت محروم گردم. @shahid_seyed_ali_zanjani💛
🔰«محبت» 🔻یک روز درباره‌ی یکی از مشکلاتم با او صحبت کردم. بار دیگر که دیدمش، گفت: «داداش، رفتم خونه مطرح کردم با خانواده گریه کردیم.»😭 نمی‌توانست بی‌خیال باشد، 😢 چون سراسر وجودش محبت بود. نمی‌توانست درد ببیند، اما درد نکشد.🥲☺️ @shahid_seyed_ali_zanjani🦋
🔰«تواضع» 🔻بنده خدایی می‌گفت: «من شخصیتم جوریه که خیلی به کسی باج نمیدم. مغرور و متکبر نیستم، اما دوست ندارم بی‌خودی از کسی تعریف کنم و به اصطلاح چاپلوسی دیگران رو بکنم. اعتقادم اینه که باید به هر کسی اندازه شخصیت، منش، کردار و رفتارش احترام گذاشت. حتی پای هر سخنرانی یا هر مداحی نمی‌نشستم و خیلی حساس بودم که امام جماعت کیه و پشت سر چه کسی می‌خوام نماز بخونم. اما من با این همه اخلاق سختگیرانه و محتاط، وقتی که با سید علی آشنا شدم، جوری اخلاق و رفتار، خوشرویی و کرامت و ادبش دلم رو برد که یه روز وقتی حواسش نبود، شروع کردم به بوسیدنِ دست و پاهاش. سید هم اون‌قدر بزرگوار بود که مقابله به مثل می‌کرد و دستم رو می‌بوسید». از خوبی سید هر چه بگویم کم است. شخصیتش طوری بود که وقتی می‌دیدیش، با تمام وجود دوست داشتی خاکِ کفِ پاهایش باشی و در این حد جلویش تواضع کنی. @shahid_seyed_ali_zanjani🌼💛
🔰«عمامه» 🔻شهيد جبريل عمامه را از سر شهيد سید علی زنجانی برداشت و به شوخی روی سر خودش گذاشت. سيد ايستاد و عمامه را پس گرفت و در گوش جبريل زمزمه كرد: «هر کسی كه قبل از تو اين عمامه را بر سر گذاشت به شهادت رسيد. پس شهادت گوارای وجودت باد». لبخند عميقی بر لب‌های جبريل نقش بست. بشارت بهشتی شدن او را غرق در سرور ساخته بود. @shahid_seyed_ali_zanjani🌼💛
🔰«نمازشب» 🔻می‌گفت: «اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) مى‌فرمايند كسى كه نمازشب نمى‌خونه هميشه مضطربه و اون آرامش خاطر روحى رو نداره». @shahid_seyed_ali_zanjani🦋
🔰«روح ایمان» 🔻یک روز به من گفت: «من از دوران یتیمی کنار مادر صبورم بودم. او روح ايمان را در ما بيدار كرد». @shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🗞شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ 🔻یکی از رزمنده‌ها می‌گفت: توی دوره آموزشی همراه با سید بودم. یه‌بار شب‌نشینی داشتیم. هم‌نشینی با آقا سید اون‌قدر صفا داشت که تمام همّ و غم‌ات رو از بین می‌برد ... 🔸سید باصفا بود و مشتی؛ از صفا و صمیمیتش هر چی بگم، کم گفتم. شوخی‌ها و صحبت‌هاش، رفتار قشنگش ... در یک کلام اون‌قدر باهات گرم می‌گرفت که انگار سال‌ها باهات رفیق بوده ... 🔹بعد از مدتی بگو و بخند، لحنش جدی شد و شروع کرد حرف‌های مفید و علمی زدن. انگار می‌خواست شب‌نشینی‌مون خالی از حرف‌های خداپسند و پُرثواب نمونه. حرف‌های علمی و عمیقش هم جذاب بود. دلت می‌خواست با تمام وجود بهش گوش بدی ... 🔸بالاخره شب‌نشینی تموم شد و بچه‌ها رفتند برای استراحت. من هم خوابیدم. نیمه‌شب از خواب بیدار شدم؛ دیدم سید ایستاده به نمازشب و سوزناک گریه می‌کنه ... 🔺آقا سید علی یه رفیقِ تمام عیار بود؛ مصداق واقعیِ شیرِ روز و زاهدِ شب ... @shahid_seyed_ali_zanjani
🗞شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ 🔻یکی از ویژگی‌های بارز سید علی روحیه‌ی شهادت‌طلبی ایشان بود. به شدت برای شهادت تلاش و مجاهدت می‌کرد؛ چه برای اینکه در عملیات‌ها حضور دائمی داشته باشد و چه اینکه توسلات داشته باشد. 🔸یکی از اساتید و مدیران حوزه علمیه که از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم هم هستند، نقل می‌کردند که؛ یک روز سید پیش من آمد و گفت: «حاج آقا؛ یک عمل و دستوری دارید برای من که خدا شهادت رو رزق من بکنه؟» می‌گفت: «بهش گفتم، برو چهله‌ی نماز جعفر رو انجام بده». 🔺خود سید علی هم برنامه‌های معنوی و عبادی خاصی برای کسب فیض عظیم شهادت داشت و بر این اعمال مداومت می‌کرد. تا اینکه خدا این توفیق را به او داد. ان‌شاءالله شفیع و دعاگوی ما و همه کسانی که علاقه‌مند هستند که آخرین پله‌ی زندگیشان شهادت قرار بگیرد، باشند. @shahid_seyed_ali_zanjani💚🍃
شهید سید علی زنجانی🌱
🔸نه فقط ماهتاب آن شب، که ستارگان آسمان شام گواهند به شب‌هايى كه سيد على تا صبح پاى صحبت‌هاى رزمنده‌ه
🔺گره‌گشایی‌های سید علی بعد از شهادت او آرام آرام از محافل سورى‌ها، شيعيان و خصوصاً رزمندگان سوری شنيده مى‌شود. هرجا كه مى‌رويم ردپايى از محبت اوست و خدا مى‌داند چه لبخندهايى كه پنهان و آشکار بر لب‌های خسته‌جانی نشانده است. اصلاً شايد همان پيرزن سورى كه نان و رب گوجه قوت غالب سه هفته‌اش بود نيز چشم‌انتظار سيد على بوده تا به لطف، مرهمى بر زخم‌های فراق فرزندان شهیدش بنشاند و قوت به لقمه نانى يابد. @shahid_seyed_ali_zanjani🤍✨
🗞شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ 🔻يه روز حرف بچه‌ها شد. گفت: «شیخ؛ تو که دختر داری هم، همین‌طوری هستی؟ حس عجیبی به زینب دارم. خیلی شیرین بازی می‌کنه. خیلی دوروبرم می‌چرخه. خیلی دوستش دارم». 🔹به یکی از علماء هم تو عالم رویاء گفته بود؛ روزانه در ساعاتی خاص به خانواده و بچه‌هام سر می‌زنم. 🔺سید جان؛ به دل جامانده‌ها هم سری بزن. @shahid_seyed_ali_zanjani
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ 🔰«هميشه مشغول كار بود و خستگى نداشت» 🔻واقعاً خستگى نداشت. يه تنه كار چند نفر رو انجام مى‌داد. حالا كه نيست، جاى خاليش احساس مى‌شه و مى‌فهميم كه سيد چه‌قدر كار مى‌كرد. 🔸وقتى بيدار مى‌شد و كارى نبود كه انجام بده، اعصابش خورد مى‌شد و مى‌رفت كه كارى جور كنه و بيكار نباشه. 🔺خودشو به آب و آتيش مى‌زد كه بتونه تو عمليات شركت كنه. بين روحانى‌ها ركورددار حضور در منطقه بود. چند سال بود كه داشت نوكرى حضرت زينب (سلام الله عليها) رو مى‌كرد و آخرش هم مزد شهادتش رو از بى‌بى گرفت ... @shahid_seyed_ali_zanjani🌻
🗞شهيد مدافع حرم سید علی زنجانی به روايت همرزمان؛ 🔻سید علی برای خودش حتی برنامه روزانه معنوی داشت و به مستحبات هم اهمیت خاصی قائل بود، 🔸اعم از تمام نوافل نمازهای یومیه، 🔸قرائت سوره انعام، 🔸نماز شب که بسیار ملتزم بود، 🔺خوندن ۲۱ رکعت نماز به شکرانه بودن در جهاد و به نیت ماندن در جبهه، و استغفار روزانه ... 📸 عکس‌نوشت: برنامه روزانه شهید سید علی زنجانی @shahid_seyed_ali_zanjani🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ 🔻یکی از شاگردان علامه‌ی طباطبائی (ره) صاحب تفسیر المیزان می‌فرمود: «از علامه پرسیدم چیکار کردی به این مقام رسیدی؟؟» 🔸علامه فرمود: «خب دلائل زیادی هست. اما دو چیز مهم است؛ ۱. نافله شب و درک سحر ۲. اشک بر اباعبدالله». 🔺دقت کردم، شهید سید علی این دو ویژگی را در اوج داشت ... و لذا این است که شهدا ره صد ساله را یک شبه پیمودند ... @shahid_seyed_ali_zanjani🌷