🔰«خاک تدمر»
🔻چشمم که افتاد به عکسها و صوتهایش در گوشی، دوباره هوایی شدم. میدانم آنقدر سرش شلوغ است که شاید اصلاً وقت نکند از بهشتش آن بالا، نگاهی به این پایین بیندازد. ولی دل این حرفها سرش نمیشود. خاطراتش جلوی چشمم زنده میشود.
آن روز قرار بود با هم برویم جلسه. هولهولی دنبال لباسهای خوبمان میگشتيم که يکدفعه رسیدیم به این لباسها. همینهایی که در عکس تنش کرده. گفتم: «سيد؛ اينا خيلی خاكی شده. یادت باشه برگشتیم اینا رو بشوريم.» نگاهی کرد و گفت: «اینا خاک تدمر و مفخخههاييه [انتحاریهایی] كه میاومدن و منفجر میشدن، دلم نمياد بشورمشون! اين خاک مقدسه!»
دیگر غرق شدهام؛ غرق سید. انگار که روبهرویم نشسته و دارم با خودش صحبت میکنم: «قربون اين ريش خاكی و خوشگلت! اين خاک به خودی خود که مقدس نيست! تقدسش به تو و امثال توئه كه حالا دور امام حسين (علیهالسلام) جمع شديد و گل میگید و گل میشنوید. چى ميشه این بین يه نگاه نه؛ گوشهنگاهى هم به ما بیندازید و سفارشمون رو به آقا بکنید؟»
زانوهایم را محکم بغل میکنم. نفسم آه سنگینی میشود تا بیرون بیاید: «سيد! خستهام، همين. حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی / کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار».
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🔰«مسئول فرهنگی»
🔻یک شب برای گرفتن اقلام فرهنگی اصرار کردیم. با چهرهی همیشه خندانش آمد و شب را توی اتاق ما رزمندگان فاطمیون روی زمین خوابید. هر چه اصرار کردیم روی تخت بخوابد، گفت: «من خاک پاتونم».
یکی از محبوبترین مسئولان فرهنگی ما بود.
#راوی_رزمنده_فاطمیون
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌸
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛
🔻یادم نمیاد تا حالا نیازمندی از پیش آقا سید دست خالی برگشته باشه. حتی نیازمندای حلب سیدعلی رو میشناختن.
🔸سیدعلی طوری باهاشون رفتار میکرد که انگار رفیقشونه و نمیذاشت عزتشون زیر سوال بره ...
🔺چند روز قبل شهادتش بود که داشتیم برای عمل پسر یکی از بچههای نبل مبلغی جمع میکردیم. به سید زنگ زدم. گفت؛ غمت نباشه، هر چی کم اومد من میذارم ...
#سیدالشهدای_حلب
#خاطرات_شهید
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱💚
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛
🔻چهقدر دل شكستن برات سخت بود.
🔸چهقدر عذرخواهى مىكردى براى يه كار ساده.
🔺چهقدر صاف و پاک و پاک بودى.
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani💚
🔰«حل مشکلات رزمندگان»
🔻همیشه من را به دیدار رزمندهها میبرد. گاهی با هم در یک مکان استراحت میکردیم؛ ولی او شبها دیر میآمد. گاهی دیرآمدنش تا صبح طول میکشید. با رزمندهها مینشست، حرفهایشان را میشنید و مشکلاتشان را حل میکرد. محال بود مشکل کسی را بشنود، نتواند حل کند و خوابش ببرد.
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🕊
🔰«ماهِ خونی»
🔻يکهو از خستگی خوابش میبرد. هميشه آرام میآمدم و رویش پتو میكشيدم.
ولی آن روز پتو را برای روانداز نمیخواستیم. روانداز را زیرانداز کردیم برای بلند کردنش و من گوشه آن را در مشت میفشردم. اصلاً هنوز نمیدانم چهطور این صحنه رقم خورد و من نیفتادم.
خشک شده بودم. فقط به ريشها و صورت ماهش نگاه میکردم. مثل ماه خوابيده بود؛ ماهِ خاكی، ماهِ خونی.
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🕊🌱
🔰«ویژگی اخلاقی»
🔻یکی از ویژگیهای بارز اخلاقیاش اين بود كه نمىگذاشت كسى از دستش ناراحت شود.👌👌👌
کم پیش میآمد که کسی از او کلمه «نه» را بشنود.🕊🌷🕊🌷
درظاهر، ويژگىها و عاداتی كه در اين دنيا برای انسان ملكه شده باشد، در برزخ و آخرت هم ادامه دارد.🙂😊
نتيجه اين میشود كه الان هم اگر كسى به او توسل کند، دستخالى برنمىگردد و «نه» نمىشنود...🙂
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌷
🔰«فیض عظیم شهادت»
🔻برای کسب فیض عظیم شهادت اهلِ مجاهدت بود. هم برای حضور دائمی در عملیاتها تلاش میکرد و هم بر برنامههای معنوی و عبادی مداومت داشت.
یکی از اساتید حوزه علمیه نقل میکرد که یک روز پیش من آمد و گفت: «حاج آقا؛ یک عمل و دستوری دارید برای من که خدا شهادت رو رزق من بکنه؟» بهش گفتم: «برو چهلهی نماز جعفر رو انجام بده».
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani💛🌻
🔰«انگشتر فیروزه»
🔻اواخر شهریور سال ١٣۹۵ بود. سيد على همراه برادرش به مقر ما مىآمد و به ما سر مىزد. 😍
آن روزها با شهيد رضا الوانى و شهيد سجاد زبرجدى با هم بودیم. 🙂
يک روز يكى از بچههای صابرين پيش من آمد و گفت: «حاجى يه نفر اين ده تا انگشتر رو داده و گفته به حاج آقاى فلانی بگيد براى بچهها كلاسهای عقیدتی مىگذاره، اینا رو هدیه بده به رزمندهها. نذر امام رضاست (علیهالسلام)».☺️💔
انگشترها همه فيروزه بود، فيروزههاى خيلى خوب. یکی میگفت حاج قاسم فرستاده، دیگری میگفت …
به خودم گفتم: «خب حتماً از ایران فرستادن دیگه».🥰
گذشت و گذشت. تقریباً دو- سه سال بعد فهميدم کسی که این ده تا انگشتر فیروزه را برای من فرستاده بود تا به بچهها بدهیم، سید علی بوده.🥺💔
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌼
🔰«حرم امام رضا (علیهالسلام)»
🔻شبی، به نیابت از سید علی در حرم امام رضا (علیهالسلام) زیارت جامعه میخواندم.🥀
خواندن زیارت که به اتمام رسید، به سراغ گالری و عکسهایش رفتم.🥲
در بین عکسها، عکسی نظرم را جلب کرد؛ تصویری بود از سید علی که داشت همینجا، در حرم امام رضا (علیهالسلام)، زیارتنامه میخواند. واقعاً که چه تصادف جالبی!😭💔
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani✨
🔻دنبال شهادت بود و از همان بدو ورود به منطقه برای آن برنامهریزی داشت.👌🙂
واقعاً هم روی خودش کار میکرد؛ از دقت در نماز و روزه گرفته تا حساسیت و توجه در مسائل بیتالمال و نشکستن دلِ دوست و همرزم، عجیب مراعات میکرد.🥲💔
#خاطرات_شهید
#سید_شهید_ما
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🕊
🔰«عاشق امام حسین (علیهالسلام)»
🔻سید علی یک بچه هیئتی و عاشق امام حسین (علیهالسلام) بود که برنامه روزانه برای روضه شنیدن و گریه کردن داشت. گاهی هندزفری توی گوشش بود و به شدت گریه میکرد.
#سید_شهید_ما
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
🔰«قرآن»
🔻از اوايل رسيدن به سن تكليف، تلاش میکرد قرآن را حفظ كند. چندين جزء از قرآن و سوره بقره را به طور كامل حفظ كرده بود. سورههای بلند ديگری مانند سوره انعام را نیز از حفظ داشت كه تا زمان شهادتش روزانه آن را يک يا دو بار قرائت میكرد.
#سید_شهید_ما
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🗞روایتی از شهید سید علی زنجانی (متن فارسی):
🔰«سید حمزه»
🔻زمانی که سید علی در قم زندگی میکرد و درس طلبگی میخواند، خواب برادر خانم شهیدش سید حمزه را دید که میگفت: «وقتی دَرسِت تموم بشه، من میآم دنبالت». سید حمزه هم بالاخره به وعدهاش عمل کرد و سید علی را بُرد پیش خودش.
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
🔰«عمامه شهادت»
🔻شنیده بودم حدود چهل نفر از رزمندگان که عمامه سید علی را بر سر گذاشته بودند یا با آن عکس گرفته بودند، شهید شدند! این بود که یک روز که با سيد على توی ماشین نشسته بودیم، بحث را کشیدم به عمامه و پرسیدم: «سید جان؛ راسته که میگن هر کس عمامهی تو رو سرش گذاشت شهید شده؟» این را که گفتم، با همان لهجه فارسی نمکیاش گفت: «بله! بله!»
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🔰«عاقبت بخير»
🔻نشسته بودم که تماس تصويری آمد؛ سيد علی بود توی حرم. با ذوق و شوق تعريف میكرد كه کی رسيدند و كجا رفتند. در آخر هم گفت: «داداش؛ پيش امام رضا (علیهالسلام) دعا كردم که عاقبت بخير بشم».
#خاطرات_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🕊💛
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛
🔻چهقدر دل شكستن برات سخت بود.🥀
🔸چهقدر عذرخواهى مىكردى براى يه كار ساده.🥲
🔺چهقدر صاف و پاک و پاک بودى.🙂
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani❤️
🗞 شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛
🔻چند سال پیش توی عملیاتهای سال ۹۵ جنوب حلب میومد پیش بچههای ایرانی میگفت: «هنوز حزب الله طلبهی شهید مدافع حرم نداره و من میخوام اولی باشم». علیالظاهر به این آرزوش هم رسید ...💔🕊
و این تصویر مربوط به محل شهادت شهید سید علی زنجانی است که همراه با مجاهدان حزب الله روز نهم اسفندماه ۹۸ در منطقه طالحیه، ریف ادلب به شهادت رسید.🥀
ضمناً این آوار و ریزش ساختمان متعلق به بعد از شهادتِ شهدای عزیز است.🥲
#سیدالشهدای_حلب
#خاطرات_شهید
@shahid_seyed_ali_zanjani✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویرنوشت: محل شهادت شهید سید علی زنجانی و خاکها و سنگها و حتی گونیهای گندمی که غرق به خون شهداست ...✨
«الهی و خالقی و مولای صل علی محمد وال محمد واختم لنا بالشهاده والرحمه»
#سیدالشهدای_حلب
#خاطرات_شهید
@shahid_seyed_ali_zanjani🌻💛
🔰«کمک به نیازمندان»
🔻به یاد ندارم نیازمندی از پیش سید علی دستخالی برگشته باشد. حتی نیازمندان حلب هم او را میشناختند. مثل یک رفیق با آنها رفتار میکرد و نمیگذاشت عزتشان زیر سوال برود.🙂💛
#سید_شهید_ما
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
#خاطرات_شهید
@shahid_seyed_ali_zanjani🌻
🔰«برنامهریزی برای شهادت»
🔻سيد علی از همان ابتدای پيوستنش به جبهه، با ماندن در ميدان جنگ و دعاهای هميشگی و صدقه دادنهای فراوان خود به قصد دستیابی به منزلت رفيع شهادت، برای رسيدن به اين درجه رفيع برنامهريزی میكرد.🕊
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🍃
🔰«مهربان»
🔻مریض بودم، بماند چهطور و کجا. اصلاً بنزین نبود که کسی بتواند ماشین را تکان بدهد. سيد على همش میگفت: «داداش؛ مریض نشو. الان بنزین نیست. بذار وقتی بنزین اومد مریض شو».
بالاخره با یک آمبولانس به بیمارستان رفتیم و بستری شدم. دم یکی از رفقا هم گرم؛ با ما یک هفته در تخت بغلی بستری شد و از ما پرستاری کرد.🙂
سيد علی بعضی شبها به دیدنم میآمد و غذا و آبمیوه میآورد؛ اما من نمیتوانستم بخورم. انگار بدنم قبول نمیکرد. دکترها اصلاً مشکلم را تشخیص نمیدادند. شاید هم کرونا بود؛ نمیدانم. هشت کیلویی وزن کردم.😁
یک شب خواب بودم كه این صحنه اتفاق افتاد و غرق در بوسه سید علی شدم.😍 مدتها بعد از شهادتش هم نمیدانستم یک شب آمده و من را بوسیده و رفته، تا اینکه یکی از رفقا این عکس از سید را برایم فرستاد. آنوقت فهمیدم یکبار سید آمده بوده و من اصلاً نفهمیدم. اینقدر سید علی مهربان و سرشار از عطوفت بود.🥺
الان هم مىگويم: «سیدجوون؛ الان مریض فراقم. میشه یه بار همینطوری با محبت بهم سر بزنی؟»🥲💔
#سیدالشهدای_حلب
#خاطرات_شهید
@shahid_seyed_ali_zanjani🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ياران امام حسين (علیهالسلام) و شهادتشان را در ركاب آن حضرت فراموش نكن و اينكه چگونه با چشمان خود جايگاهشان را در بهشت ديدند. و بدان كه تو هم از ياران امام حسين (علیهالسلام) خواهی بود اگر در ميدان جنگ ثابتقدم باشی.
#دستنوشته_شهید
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌻
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔰«هجرت»
🔻اولین پایه رسیدن به مقام شهید و به مقام شهادت، مسئله هجرت است. هجرت از خود، هجرت از مقامات خود، هجرت از مال خود، هجرت از مکان خود، هجرت از دلبستگیهای خود، هجرت از زیباییهای خود. شهدا، این هجرت را در همه ابعادش در حد کمال انجام دادند.
#سیدالشهدای_حلب
#خاطرات_شهید
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
🔰«آه، یا رقیه (علیهاالسلام)»
🔻آن روز توی عملیات سراقب که بودیم، بهش گفتم: «سید؛ گرسنهایم». گفت: «چیزی جز تخمه نداریم».😂
نگاهی به من کرد. یک سربند بسته بودم به ذکر یا رقیه (علیهاالسلام). آهی کشید و گفت: «آه یا رقیه (علیهاالسلام)». 💔
طوری گفت که انگار یک چیزی از بیبی اذیتش میکند یا اینکه چیزی را از او میخواهد. آنچنان با آه و سوز که رنگ چهرهاش تغییر کرد و من هم از حال او منقلب شدم و کلاً گرسنگی یادم رفت🕊
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙به صوت بهشتی شهید سید علی زنجانی:
به همین دلیل، ای برادران (بايد بدانيم) آن كدام چشمی است كه در آتش نمیسوزد؟ چشمی كه بر اهل بيت (عليهمالسلام) گريسته باشد.✨
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
🗞شهید سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛
آفتاب تابستان تن سخت سنگ را هم ذوب میکرد. رمضان بود؛ 🙂رمضان سال ۱۳۹۵. آن رمضان سوزان درگیریهای مدام منطقه خلصه. مسلحین برای شکستن محاصره حلب، جهنموار پیشروی میکردند؛😊 اما هوا آنقدر گرم بود که هرم آتش تیربار مسلحین بهقدر آفتاب کسی را آزار نمیداد.🌷 زیر آنهمه سوزندگی و تشنگی، رزمندهها یکییکی از حال میرفتند یا در چادرها و خاکریزها به دنبال قطرهای آب میگشتند. 🥲آن گرما دریا را هم خشک میکرد و زور تکه یخهایی که در خط مقدم دستبهدست میشد به گرمازدگی رزمندهها نمیرسید. سید علی، مسئول فرهنگی اما طبق معمول ابتکاری به خرج داده بود و یخ در بهشتی با کمی شربت و آن تکههای اندک یخ درست کرده بود.😋 خودش هم به همراهی دوستانش از افطار تا سحر در خط مقدم میچرخید و این شربت خنک را بین رزمندههای تشنه توزیع میکرد.😉 در یکی از آن شبهای تبدار، سید علی با یخ در بهشتش به چادری رفته بود و اهالی چادر را بیدار کرده بود و توی لیوانهایشان یخ در بهشت ریخته بود.🥺 گویا یکی از رزمندهها از جا بلند شده بود و با هراس و تعجب به سید نگاه کرده بود و حتی جوابی درست و حسابی به آن سلام بلند بالای سید نداده بود.😔 انگار رشته خوابش از جایی غریب پاره شده باشد و خودش بین خواب و بیداری گم باشد. فردا صبح اما یکی از بچههای همان چادر به سراغ سید علی و دوستانش رفته بود و گفته بود: آقا باید یک چیزی را به شما بگویم.☺️ دیشب که شما به چادر ما آمدید، دوست من از خواب پرید و حیران بود؛ اما حرفی به شما نزد. بعد از رفتن شما برای ما تعریف کرد که در رویا آقا امام زمان (علیهالسلام) را صدا میزده است. گویا در آن خواب غریبش، آقا در جواب دوست ما گفته بودند: «چه میخواهی؟» و این جوان هم جواب داده که: «آقا تشنهام».🥲 این را که اما گفته به گوش خودش شنیده بوده که آقا میگوید: «یکی از فرزندانم را میفرستم تا سیرابت کند». همین هم بود که او از دیدن شما این همه حیران بود و حرف نمیزد، چون به محض چشم باز کردن شما را دیده بود که با یخ در بهشتتان در آستانه چادر ایستادید و سلام میگویید. چه سلامی هم بود، انگار خود بهشت را آورده بودید به آن صحرای سوزان و چادر ما.🕊
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌻
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔰«مرگ اختیاری»
🔻خدایا ما را توفیق بده در این راهی که همه ما در یک مسیر قرار داریم؛ اجباری و اختیاری، ما راه مرگ اختیاری را که شهادت است برگزینیم.
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌻
🔻زمستان سال ۱۳۹۸ بود. سید علی قرار بود در حلب جنوبی به دیدار رزمندگان برود.😊
وقتی برگشت، دیدم پوتینی که تازه گرفته بود پایش نیست و با یک جفت دمپایی برگشته. 😃با خنده گفتم: «پس پوتینات کو؟!»😳 گفت: «یکی از بچهها پوتینش پاره شده بود و با دمپایی میگشت، دادم بهش …»😁
سید علی مصداق واقعی کریم بود که توى زندگیام دیدم.🥲❤️
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰آخرین زیارت شهید سید علی زنجانی در حرم مطهر حضرت رقیه (علیهاالسلام)
🏴صلى الله عليك يا رقيه بنت الحسين (عليهماالسلام)
#سیدالشهدای_حلب
#شهید_سید_علی_زنجانی
@shahid_seyed_ali_zanjani🌱