eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
15 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
با تندی از ما خواستند بلند شویم و بایستیم. ایستادیم، بی آنکه بدانیم برای چه می‌ایستیم. از پشت سر صدای پا کوبیدن نظامیان بلند شد و عکاس‌ها به‌سمت صداها هجوم بردند. از فاصله‌ی دور دیدیم مردی با لباس نظامی، دست دخترکی سفیدپوش را گرفته و دارد به‌سمت ما می‌آید... مرد به ما نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. حالا او را کاملا می‌دیدیم که لبخند می‌زد و به‌سمت صندلی شاهانه می‌رفت. او صدام حسین بود؛ رئیس جمهور عراق. دنیا انگار روی سرمان خراب شد. ما در قصر صدام بودیم. مردی که شهرهایمان را موشک‌باران و به خاکمان تجاوز کرده بود. او جوانان وطنمان را کشته بود و در آن لحظه چشم در چشم ما در فاصله‌ی چندمتری‌مان داشت لبخند می‌زد و ما هیچ کاری نمی‌توانستیم بکنیم؛ جز اینکه مثل همیشه گره در ابروان بیندازیم، که یعنی ما از حضور در کاخ رئیس جمهور عراق شادمان نیستیم.» کتاب مناسبتی ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
روایت هشت ماه از اسارت نه‌ساله‌ احمد یوسف زاده، که با قلمی روان و ساده و در عین حال جذاب و توصیف‌گر نوشته شده است. نویسنده به ‌خوبی توانسته حالات انسانی و موقعیت وقوع رویدادها را ترسیم کند تا از همین رهگذر، هم به شرح ماجرای پیش آمده برای خود بپردازد و هم مخاطب را با زندان‌های مخوف عراق و روزهای سخت اسرای ایرانی در این زندان‌ها آشنا کند. بی‌شک یکی از نقاط قوت این کتاب، قلم روان و ساده و در عین حال جذاب و توصیف‌گر نویسنده است. یوسف‌زاده به‌خوبی و باحوصله حالات انسانی و فضای وقوع رویدادها را ترسیم کرده و مخاطب را با خود به زندان‌های مخوف عراق ‌برده است. علاوه بر این ارجاع‌های به گذشته (فلاش‌بک) که نویسنده از دوران اسارت به دوران زندگی در روستای خود زده، به ترسیم فضای بهتر حالات روحی اسرا برای خواننده‌ی کتاب کمک کرده است... این کتاب در چهار فصل اصلی تنظیم شده است و در هر یک، رویدادهای یکی از فصل‌های سال ۶۱ شمسی در دوران اسارت تشریح شده اند. تنظیم مناسب کتاب، علاوه بر قلم شیوای نویسنده، به مطالعه‌ی آسان و روان کتاب کمک می‌کند. کتاب مناسبتی ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
وظیفه حقیقی و واقعی زن، تربیت زنان و مردانی است که سازنده جوامع بشری هستند. در این راستا «ام البنین» یکی از مربیان تاریخ قلمداد می شود که تا هستی بر جاست و تا صفات عباس بر زبانهاست سخن از ام البنین نیز هست. آنگاه که کتاب زندگانی عباس بن علی علیه السلام را ورق می زنیم و ویژگیهای والا و فضیلتهای بالای وی را می بینیم و صفاتی چون ادب، شجاعت، آزادگی، وفادری و اخلاص و ایمان و بصیرت که همه و همه به گونه ای در وجود مادر او بوده است و ظهور و بروز این صفات در فرزند متجلی می شود را می یابیم، به عظمت مسأله تربیت و پرورش معنوی و اخلاقی فرزندان پی می بریم. به نظر می رسد پاره ای از صفات در وجود ابوالفضل درخشش فراوانی داشته است؛ از جمله ادب او که در مورد پدر بزگوارش، علی بن ابی طالب علیه السلام ، و برادران عزیز و گرامی اش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام به وضوح دیده می شد. مورخان می گویند: عباس بن علی هر گاه حسین علیه السلام را مورد خطاب قرار می داد از واژه «یا مولای» و «یا سیدی» استفاده می کرد و کمتر اتفاق می افتاد که او را با لفظ برادر صدا کند. اگر چه هر دو از یک پدر بودند اما تواضع و ادب او نسبت به حسنین علیه السلام به علت نگرش عمیق او به عظمت حضرت زهرا علیها السلام بوده است و این درسی است که از کودکی آنگاه که سر بر دامن معلم اولین خود، ام البنین، می نهاد آموخت. آری، درس ادب، ولایت، عشق به همنوع و آشنایی با دردهای زمان از جمله درسهایی بود که چهار پسر ام البنین در مکتب مادر آموختند و همواره به آنها پای بند بوده و با آنها جاودانه شدند. ام البنین الگویی تمام عیاربرای ما هست . و واسطه فیض الهی هستند؛ ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
اگر بخواهیم چشم انـدازي از زنـدگانی سراسـر ایثار و ازخود گذشـتگی ام البنین، مادِر شـجاعت، را در برابر آیندگان بگشاییم باید بگوییم که: ام البنین آسـمانی زنـدگی کرد و در دامان حقیقتها پرورش یافت و در بوسـتان زندگی خویش گلهایی را پرورش داد و فرزنـد پـاك بـانوي آفرینش، تقـدیم کرد. سپس بـا دست خویش و از اعمـاق قلب مطهرش به امـام زمـان خود، حسـین علیه السـلام ِ زنـدگانی این بانوي حرم علی بن ابیطالب علیه السـلام آینه اي است براي هـدایت بشـر امروز و به ویژه درسـی براي زنان برجسـته است و میتوان دوره هـاي زیر را در زنـدگی سراسـر عشق و مبـارزه او مشاهـده کرد: 1 (دوران قبـل از ازدواج بـا روحیات پاك و صادقـانه که رؤیـاي صادقه او نتیجه این طهارت بود. 2 (زنـدگانی درخـانه ولایت و به جاي گذاشـتن خاطره هاي خوش در اذهان فرزندان همسر 3 (تربیت فرزندانی شجاع و دلاور وشیفته دانایی و تربیت ولایی جوانان خود که 34سال این دوره به طول انجامید و انجام وظایف مادري به بهترین صورت. 4 (ایثار درجایگاه «همسـرشهید» وصبر و بردباري در فراق همسر با وفاي خود که 20سال به طول انجامیـد. 5 (نگهـداري از یتیمـان و بازمانـدگان واقعه کربلاـ و بیـدادگریها و مبارزات سیاسـی که این دوره 9 سـال به طول انجامیـد. آخِرسـخن اینکه این بـانوي کریمه و بزرگوار، مـادر چهار شـهید و همسـر شـهید، برگی ّ زرین ازکتاب تاریـخ را برجاي گـذاشت وجـاودانه شـد. امیـد آنکه با پویش راه کمال و الگوگیري از بزرگانی اینچنین، نام ما نیز در زمره شـیفتگان ولایت ثبت شود. ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
⚫️ راوی: (همسر حضرت عباس علیه السلام) وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد . امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد : *هنوز هم شمشیر می بنده؟*! شمشیر ؟؟؟! نه!* *پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده. یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟! از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟! می گفت : نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم . **من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟! *خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او را نصیب من کرد. 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
درجات ایمان و مقام بالای صحابی بزرگ رسول الله، جناب ابوذر، بر هیچکس پوشیده نیست. جالبه بدونید بزرگ ترین عاملی که ابوذر را ابوذر کرد، با اون همه درجات معنوی و مقام؛ بزرگترین عاملی که ابوذر را در بدترین بحران ها و فتنه ها، کنار امام معصوم نگهداشت در حالی که نزدیکترین یاران پیامبر ریزش کردند؛ عبادتها و ریاضت های آنچنانی نبود. امام صادق(ع) درباره او فرمودند: « کان اکثر عباده أبی ذر خصلتین: التفکر و الاعتبار » ابوذر به خاطر شدت تفکر در احوال روزگار و انسان های گوناگون، به توانایی اعتبار دست یافته بود. اعتبار یعنی عبور کردن از یک رخداد و مدل سازی آن در مواردی مشابه. به قول قدیمی ها یعنی « عبرت گرفتن» و به قول جدیدی ها یعنی «شبیه سازی». ابوذر عمیقاً در احوال دنیا تفکر کرده بود و با گوشت و پوست و استخوان فهمیده بود که برای این مسافرخونه ( یعنی دنیا) نباید زیاد خرج کرد؛ پس حسود و بخیل و تنگ نظر و دروغ گو و نیرنگ باز نشد.جناب ابوذر در احوال شبکه درهم تنیده هستی تفکر، و توحید خدا را لمس کرده بود؛ پس،به شدت لارج، لوتی مسلک، خوش مشرب، کریم، جوانمرد، شجاع و نترس و دلاور، و در یک کلمه « متقی» به معنای واقعی کلمه بود. ابوذر در احوال خوبان و بدان روزگار به شدت تفکر کرده بود؛ در نتیجه رادارهای سیاسی بسیار قوی ای داشت و فتنه را از کیلومتر ها اونطرف تر تشخیص می داد و ردیابی و پیش بینی میکرد. تفکر و بصیرت داشتن مبنای نگرشی صحیح برا ی یک ملت، آنچنان اهمیت داره که اصلاحاتی زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی وابسته به اوست. و به همین دلیل صهیونیسم و استعمار جهانی روی علوم انسانی کار میکنند، نه روی علوم فنی و مهندسی. نابغه های خودشان را می فرستند تو رشته های انسانی، و نابغه های ما را تو رشته های تجربی و فنی مهندسی تا همون طور که گفتم اونا رو برای ساخت کشور خودشان به بیگاری بکشند. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
دانشجوی بسیااااااااار شیطون و شوخ و البته نابغه فنی مهندسی!.. که در دوران دانشجویی اش استاد میشه و فقط پروژه های ملی میپذیره! با وزارت خونه ها‌ کارمیکنه وحقوق های عالی هم بابت پروژه های محشرش میگیره.. با تمامِ استعداد بی نظیر و عملکرد عالیش در رشته و دانشگاه.. احساس میکنه یه چیزی این وسط کمه وهیچ کدوم از اینا روحش رو اغنا نمیکنه.. اینجوری میشه که یه تصمیم حیرت انگیز میگیره!..!!…!! این کتاب در ادامه تحلیل های بسیار دقیقی از اثر عمل تک‌تک انسان ها بر جامعه داره، وخیلی عالی به این سوالا جواب میده: اگر این نظام اسلامیه پس چرا انقدر مشکل داره و‌کشورهای بی دین انقدر پیشرفته تر ازما هستن؟ چرا اون بالا همه دارن میخورن و این پایین مردم از گشنگی میمیرن؟؟ ادامه اش: و صدها سوال دیگه درمورد وضعیتِ الان جامعه ما و مشکلاتی که همه باهاش درگیریم… عالی جواب میده.. عالی تحلیل میکنه.. مغز آدم رشد میکنه! ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
«تو فریب نخور! برای خودت ارزش قائل باش: من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب، یا مروارید گرانبها می بینم. همه زنان مروارید های گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنی مان فریب خوردیم..... مروارید های وجودی مان بسیار گرانبها هستند، اما آنها میخواهند به ما بقبولانند که بی ارزشند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید. مُدهایی که از زیر دست خیاطان غربی بیرون می آیند، برای این طراحی میشوند که آنها تو را به صورت اسرار آمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد تو به پروردگار بینهایت را جلوه میدهند.( جوانا فرانسیس) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
اگر احساسات پاک زنانه به جا و صحیح در عرصه جامعه بروز پیدا میکرد، بدترین و سخت ترین بحرانهای یک ملت را میتوانست مدیریت کنه و بهش جهت بده. مادر مهربون مون حضرت صدقه طاهره سلام الله علیها، که حتی از مرد کور هم حجاب می گرفتند، در جریان سقیفه قبل از شروع صحبتشان مفصل گریه کردند و اشک همه را در آوردند و وجدان انسان ها را بیدار کردند و امیر المؤمنین را نجات دادند. دختر امیرالمومنین حضرت زینب سلام الله علیها، با بروز احساسات پاک شون، قلب تمام امت اسلام را تکون داد. امروز اگر موج بیداری اسلامی، شرق تا غرب امت اسلام را فراگرفته و در ایام اربعین همه سیاه پوش میشه، مال احساسات پاک حضرت زینب و اون ناز دونه سه ساله هست که به موقع از پس پرده در اومد و علم هدایت و نورانیت را به دوش کشید. این اتفاق تصادفی نیست، نشون دهنده این هست که در شرایطی که از مردان برای بهسازی وضع جامعه، و احیای دین و زنده کردن دلها کاری بر نمی اید، گره به دست زنان فرهیخته ای باز میشود که با بروز به موقع احساسات خودشان میتوانند عالمی را به آتش بکشند. ...... ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98