سپاه یعنی ساخت پلهای عظیم ٬🌹 سپاه یعنی خودکفایی دربنزین باساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس٬🌹 سپاه یعنی کابوس امریکا واسراییل ودشمنان خارجی٬🌹 سپاه یعنی حفاظت از پروازهای داخلی وخارجی٬🌹 سپاه یعنی موشکهای بالستیک نقطه زن ٬🌹 سپاه یعنی ساخت مسکن محرومین در سیل وزلزله ٬🌹 سپاه یعنی ساخت سدهای عظیم خاکی وبتنی پیشرفته٬🌹 سپاه یعنی پهپادهای رزمی وشناسایی وجنگ الکترونیکی ٬🌹 سپاه یعنی ضدداعش ٬🌹 سپاه یعنی جنگ سایبری🌷 ٬ سپاه یعنی حضور درهجوم فرهنگی غرب٬🌹 سپاه یعنی تربیت جوانان امام حسینی(ع)٬🌹 سپاه یعنی ساخت ماهواره بر وماهواره ٬🌹 سپاه یعنی دور زدن تحریم ها ٬🌹 سپاه یعنی خودکفایی تسلیحاتی ٬🌹 سپاه یعنی یاور مسلمانان ومردم مظلوم کشورهای دنیا٬🌹 سپاه یعنی اولین حضور بین مردم مصیبت دیده کشور🌷٬ سپاه یعنی حفاظت از منافع ایران درخلیج همیشه فارس ودریاهای دوردست٬🌹 سپاه یعنی قایق های تندروی توپ دار وپهپاد دار🌷 ٬ سپاه یعنی انهدام ضد انقلاب های داخلی وخارجی٬🌹 سپاه یعنی ایجاد بسیج در کشورهای حوزه مقاومت٬🌹 سپاه یعنی مبارزه با مفاسد اقتصادی ٬ سیاسی٬ فرهنگی٬ اجتماعی ٬🌹 سپاه یعنی فناوری نوین درعرصه نانو ٬ 🌹سپاه یعنی کمک به درمان نیازمندان باساخت بیمارستان ٬🌹سپاه یعنی ساخت جاده ٬ اتوبان ٬ تونل 🌹سپاه یعنی غیرت دفاع از حرمین 🌹سپاه یعنی غیرت انتقام از خون شهدا 🌹سپاه یعنی صیانت از هوا دریا مرزها شهرها و روستا ها 🌹سپاه یعنی کابوس مفسدان وجاسوسان در داخل و خارج از کشور🌹سپاه یعنی بهترین گلهای جوان گمنام پرپر شده 🌷 سپاه یعنی ۰۰۰. حالا شما بگویید اگر سپاه نبود ۰۰۰.
سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارکباد .
#سپاه
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
📌پسرم میان شهدای گمنام منتظرم است... اما دیگر توانِ رفتن ندارم
🔸یکی از مادران شهدای گمنام را دیدم، آرام در قطعه شهدا قدم میزد،چشمش به مزارهایی بود که بر تابلویشان پلاک آویزان بود.
🔹به عکسها خیره میشد، زیر لب میگفت:«خدا را شکر... پلاک داشتی! که اگر نه، حالِ مادرت زار بود...»
▪️سالهاست این مادران، بیآنکه بدانند مزار واقعی فرزند شهیدشان کجاست، هر هفته به بهشت زهرا میآیند،برای همهی شهدای بینام، مادری میکنند.
◽️با چشمانی که سالهاست از انتظار خشک شده، به هر عکس نگاه میکنند و آرام میپرسند:«نکند این تو باشی، پسرم؟...»
□اما حالا، بعد از چهل سال دلتنگی و بیخبری، دیگر توان راه رفتن ندارند...
خیلیهایشان هم، در حسرت دیدن دوباره پسرشان، چشم از دنیا بستند...
◾️ و باز هم پنجشنبهها میبینی مادری خسته، ناتوان، کشیدهکشیده راه میرود؛
با عصا، با تکیه بر دل داغدیدهاش، میآید سر مزار شهدای گمنام...
●وقتی میپرسی:با این جسم خسته، چرا هنوز میآیی؟آرام لب میزند:«پسرم در میان شهدای گمنام منتظرم است... اما دیگر پاهایم نمیکِشند...»
○مادری که خسته، عصا بهدست، دست بر کمر،بین مزارها قدم میزند و با حسرت میگوید:«خوش به حال مادرت، شهید... خوش به حال مادرت!»
🔻یادمان نرود...
امنیت امروز ما، با همان پلاکهایی ست
که برای یک مادر بوی خون وشهادت
و برای مادری دیگر رنگ غربت و دلتنگی میدهد...
#مادر_شهید
#شهید_گمنام
#چشم_انتظاری
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
اگر به چشم حقیقت بنگری، جز آنان را که از ایمان نصیبی هست در تیرگی خواهی دید و این چنین ،"سپاه نور" برای این #مردانِ_خدا عجب نام مناسبی است...[شهید آوینی]
💚🌱| سالروز تاسیس سپاه مقدس پاسداران
#سپاهِ_عشق #در_مسیر_بندگی #سویِ_نور
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
هدایت شده از بی نهایت
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱دستور العملی زیبا و جذاب برای خواندن قران
#قرآن #الهی_قمشه_ای
16.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣
❗قابل توجه مبلغین محترم ...
حاج آقا خیلی دیر اومدی ...!!!
چرا آنقدر دیر ؟؟؟
عزیزان مناسب است در سفرهای معنوی عمره و حج و عتبات، با جوانان ارتباط صمیمی تری برقرار کرده و فرصت صحبت و بیان مسائل و مشکلات عقیدتی به آنها داده شود....🙏🌹
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
هدایت شده از بی نهایت
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ممد،یعنی می شود یه روز مردم بفهمند ما چکار کردیم؟
🌷
شنیدنی...
🌹
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کوتاه
🌹امام خمینی رضوان الله علیه:
آنهایی که نشستهاند و روابطشان را با آمریکا محکم کردهاند
🔴اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملت تغییر نمیکند...
امام خمینی (ره)، ۲۹ فروردین ۱۳۶۴
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر است دیگر😭
#شهیدابراهیم_هادی
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کودک اهل غزه:
از خواب بیدار شدم و خودم را زیر آوار یافتم.
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
خیلی بی تاب بود ، ناراحتی در چهره اش موج میزد . پرسیدم چیزی شده !؟
ابراهیم با ناراحتی گفت : دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی ، تو راه برگشت ، درست در کنار مواضع دشمن ، ماشاا... عزیزی رفت روی مین و شهید شد .
عراقی ها تیر اندازی میکردند و ما هم مجبور شدیم برگردیم .
علت ناراحتیش را فهمیدم ، هوا که تاریک شد حرکت کرد ، نیمه های شب هم برگشت ،خوشحال و سر حال ، مرتب فریاد میزد امدادگر امدادگر ، سریع بیا ، ماشاا... زنده است !
بچه ها خوشحال بودند ، ماشاا... را سوار آمبولانس کردیم ، اما ابراهیم در گوشه ای نشسته بود و غرق در فکر بود . کنارش نشستم ، با تعجب پرسیدم در چه فکری هستی ؟
مکثی کرد و گفت : ماشاا... وسط میدان مین افتاده بود ، کنار سنگر عراقی ها ، اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود ! کمی عقب تر پیدایش کردم ، دور از دید دشمن !
در مکانی امن نشسته بود و منتظر من بود !
**
خون زیادی از پای من رفته بود ، بی حس شده بودم ، عراقی ها مطمئن بودند که زنده نیستم ، حالت عجیبی داشتم ، زیر لب میگفتم : یا صاحب الزمان ادرکنی ...
هوا تاریک شده بود ، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد ، چشمانم را به سختی باز کردم ، مرا به آرامی بلند کرد ، دردی حس نمیکردم ، از میدان مین خارج شد در
گوشه ای امن آهسته و آرام مرا روی زمین گذاشت .
گفت : کسی می آید و تو را نجات میدهد ، او دوست ماست !
لحظاتی بعد ابراهیم آمد با همان صلابت همیشگی ، مرا به دوش گرفت و حرکت کرد .
آن جمال نورانی ، ابراهیم را دوست خود معرفی کرد ، خوشا به حالش .
اینها را ماشاا... در دفتر خاطراتش از جبهه ی گیلانغرب نوشته بود.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 117
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy