«راز رضوان» زندگینامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی شهید عماد مُغنیه (حاج رضوان)است که به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است.
حاج عماد مغنیه یا همان حاج رضوان، کسی است که پس از یک دهه از شهادت، هنوز ناشناخته است. باید سالها از او صحبت شود. باید اساتید علوم نظامی و اطلاعاتی، افکار او را برای دانشجویان خود تدریس کنند. «عماد مغنیه» به گردن تمام مردم خاورمیانه حق دارد! اگر عماد، با توکل برخدا و توسل به اهل بیت (ع)، حماسه ۳۳ روزه را به خوبی مدیریت نمیکرد، چه بسا امروز با خاورمیانه جدید و کشورهایی کوچک و ضعیف روبرو بودیم!
#معرفی_کتاب
#راز_رضوان
حاج قاسم سلیمانی در مراسم دھمین سالگرد شھادت حاج عماد مغنیھ بھ
بیان ابعاد مختلف شخصیت حاج عماد پرداخت و گفت:
من برای اولین بار میخواھم پیرامون دوست عزیزی صحبت کنم کھ
دوره مھمی از زندگی ام را با او گذراندم، کھ شخصیت او تا کنون در
بین جوانان مجاھد اسلامی اعم از شیعھ و سنی و مسیحی و کسانی کھ
در راه حق فعالیت می کنند ناشناختھ است. این کنگره و کنگره ھای
دیگر نمی توانند این کار را بکنند و کمک ھمھ ھنرمندان اھل قلم را می
طلبد و واجب است کمک کنند تا بیشتر شناختھ شود.
امروز سالروزه شھادت اسطوره زمانھ است، حقیقتا من نمی شناسم در
مجموعھکسانی کھ شھید شدند و یا در معرض شھادت اند اسطوره ای
مثل مغنیھ باشد، کسی کھ شھادتش بھت بزرگی در عالم اسلام بھ وجود
آورد.
من بعد از ارتحال امام(ره)در بین شخصیت ھای غیر روحانی ندیدم
شخصیتی مثل عماد کھ اندوھی با شھادتش در عالم اسلامی بھ وجود
آورد......
#بریده_کتاب
#راز_رضوان
«احمد» منتظر بود تا تعداد بیشتری ازآن ھا وارد ساختمان شوند. پس
از این کھ «احمد» اطمینان حاصل می کند کھ اکثر قریب بھ اتفاق
صھیونیست ھا برای فرار از باران لھ ساختمان پناه بردند، ماشین
خودرا روشن می کند و با آخرین سرعت خود را بھ طبقھ اول ساختمان
فرماندھان ارتش رژیم صھونیستی واقع در جنوب لبنان می کوبد.........
تنھا طی چند ثانیھ تمامی ساختمان بھ تلی از خاکستر تبدیل شد. بر اثر
این عملیات استشھادی١۵٠ صھیونیست بھ ھلاکت رسیدند کھ اجساد ده
نفر از آن ھا ھرگز پیدا نشد؟" مقامات رژیم صھیونیستی در میان
حیرت بھ تحلیل ھای مختلف نظامی در این خصوص پرداختند و در
نھایت، این روز بھ عنوان بزرگ ترین روز اندوه در سرزمین ھای
اشغالی نام گذاری شد.
بھ این ترتیب اولین و بزرگ عملیات استشھادی مقاومت اسلامی علیه رژیم صھیونیستی انجام شد. حزب الله شھید «احمد قیصر» را
«امیرالاستشھادیون»(امیر شھادت طلبان) لقب داد و روز شھادت او
روز«شھید» نام نھادند.بعد از آن بود کھ روند عملیات استشھادی شدت
گرفت و ترس ووحشت در میان نظامیان صھیونیست بیشتر شد.شاید تا
آن زمان چنین امری سابقھ نداشت کھ یک نفر در مقابل دشمن قرار
گیرد و خود را فدا کرده و دشمنش را نیز نابود کند. یکی از نیروھای
حزب الله می گفت: جوانان لبنانی، عملیات استشھادی را از شھید حسین
فھمیده بھ عنوان «رھبر» یاد کرد.جوانان لبنانی نیز شھید فھمیده را
الگوی خود قرار دادند.
#بریده_کتاب
#راز_رضوان
بعد از اسارت احمد متوسلیان، «عماد» کھ از شرایط میدانی در لبنان،
بھتر از بقیھ با اطلاع بود، بسیار تلاش کرد تا ھمان فرصتی کھ «احمد»
و سھ عزیز دیگر، دست«فالانژھا» بودند، با یک عملیات بتواند آنھا را
آزاد کند، اما بھ او اجازه داده نشد؟" دیپلماسی مذاکره در خصوص آزاد
سازی«متوسلیان» بھ کار گرفتھ شد و اجازه عملیات ندادند. نتیجھ این
شد کھ امروز سی و چند سال از اسارت «احمد» می گذرد و ھیچ خبری
از او و ھمراھانش نیست.
نمونھ مشابھ چنین اتفاقی در بلبعک افتاد. دو تن از فرماندھان عزیز ما
راھمان گروه اسارت گرفتند. آقایی بھ نام «ھاشمی» ویکی از دوستان
ایشان،کھ ھمین آقای «ھاشمی» بعدھا در عملیات «والفجرمقدماتی» بھ
شھادت رسید.
حدود ۴٨ساعت بعد از اسارت این دو عزیز توسط «فالانژھا» عملیاتی
توسط نیروھای «عماد» انجام شد.
طی آن عملیات، چند تن از فرماندھان فالانژ دستگیر شدند و دوازده
ساعت بعد،عملیات تبادل انجام و آن دو نفر آزاد شدند.
درباره اسارت «متوسلیان» ھم «حاج عماد» اصرار داشت کھ وقت از
دست می رود و این فرصت طلایی خیلی کوتاه است.
او خودش لبنانی بود بھ مناطق لبنان اشراف داشت و با گروه ھا آشنا
بود.
می دانست اگر فورا از گروه مقابل گروگان گرفتھ شود، با دست پر می
توان وارد مذاکره شد.
می گفت:در مذاکره جای التماس کردن برای رسیدن بھ خواستھ ات
نیست. برای گرفتن امتیازی کھ می خواھی باید دستت پر باشد. اما این
اجازه بھ آن ھا داده نشد.
#بریده_کتاب
#راز_رضوان
گروھی از عناصر مقاومت،یک موضع در خط مقدم مقامت حزب الله
لبنان را در زمان اشغالگری صھیونیست ھا بازدید می کردند.
یکی از این افراد می خواست کھ در موقیت مذکور،در کنار عناصر
میدانی بماند. برای این کار لازم بود موافقت مسول مافوق در آن قرار
گاه جلب کند. مسول محور موافقت کرد. وقت غذا خوردن کھ شد یکی
از نیروھای پایگاه از ھمان مھمان،خواست تا غذا حاضر کند.
بھ نوعی می خواست سختی کار بھ او نشان دھد. فرد مھمان بھ سرعت
این کار انجام داد. بعد از خوردن غذا یکی دیگر از نیروھا بھ شوخی بھ
او گفت سیر شدی؟
مھمان پاسخ داد:الحمدالله
درجواب گفت پس حالا ظرف ھا را ھم بشور. وی باخوشحالی قبول
کرد و بھ آشپزخانھ رفت و ظرف ھا را ھم شست.
چند روز بعد مسول آن مرکز و عناصر آن مجموعھ متوجھ شدند،مھمان
مطیع امرشان، ھمان عماد یا حاج رضوان مقاومت است. آنھا نمی
دانستند کھ میزبان فرمانده کل نیروھای نظامی حزب الله بودند.
#بریده_کتاب
#راز_رضوان