1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیکه هایی از خاطرات سفیر به روایت سوگل طهماسبی
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#بریده_کتاب
:-✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
604.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ی زیبای خانم نیلوفر شادمهری نویسنده خاطرات سفیر، خیلی زیباست حتما ببینید.
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
352.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم یک بخش بسیار زیبای خاطرات سفیر حتما این کتاب را بخوانید، بسیار لذت بخش است.
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#بریده_کتاب
👇پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
در بخشی از کتاب خاطرات سفیر میخوانید:
کمکم داشت حالم از اون شرایط به هم میخورد. بچهها متوجه نمیشدن که من دارم سر کار میذارمشون یا واقعا متن شعر همین قدر سخیفه. خدا خدا میکردم که هر چه زودتر اثر فاخری که میشنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش میآد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه روز تغییر پیدا میکنه. سیلون دست به سینه وایساده بود و داشت سعی میکرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچهها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمیشد. آبروریزی بود. بعد از اون همه افاضات دربارۀ شعر و ادب پارسی و مردم ادیب کشورم جای همچین حرفی نبود. ویدد، که سمت چپ مغی نشسته بود و تا اون موقع ساکت بود، گفت: «من فکر میکنم اصلا با معشوقش مؤدب حرف نمیزنه!» گفتم: «خب، البته بله، کلا شعرش جوری گفته شده که با آدم با فرهنگی طرف نباشیم!» مغی گفت: «خب، بعدش چی میشه؟»......
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
من کتاب خاطرات سفیر را خواندم، خانم شادمهری بالاتر از یک سفیر عمل کرده است به ذهنم رسید او یک رسول بوده است. خاطرات یک رسولی که فرستاده جمهوری اسلامی ایران است. فرستاده یک مکتب که او پای اعتقاداتش ایستاده است. حجاب خود را حفظ کرده و به سختی زبان منطقه را میآموزد او در کنار زبان باید فرهنگ را هم یاد بگیرد تا بتواند در مباحث برتری داشته باشد که به راحتی و با تیزهوشی به این نکته هم رسیده و به آن عمل کرده است.
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
🇮🇷بخشی از دعای کمیل رو شروع کردم به خوندن. سعی می کردم تلفظم درست باشدکه برای فهمش مشکلی نداشته باشه. شاید ده خطی خوندم که متوجه شدم جیک نمی زنه!!!! نه صدایی، نه خنده ای، نه تکونی.....
🇮🇷یک دفه دستش رو گرفت سمت من و گفت: 《 بده ببینم این کتاب رو.... تو اصلن نمیتونی بفهمی اون چیه!!! 》کتاب رو از دستم گرفت.
🇮🇷چند ثانیه دنبال خطوط گشت و بعد شروع کرد به خوندن؛ مثل یک دکلمه، با همه احساسش، با ی لحن عربی غلیظ. ریاض دعا رو بلند بلند می خوند و سر تکون می داد. چقدر قشنگ خونده میشد: 《 یا الهی و سیدی و مولایی و ربی... صبرت علی عذاب فکیف اصبر علی فراقک....》.
🇮🇷نصف صفحه رو خوند و شروع کرد به گریه کردن. هق هق گریه می کرد؛ سرش رو گذاشت روی میز. یک کم حسودیم شد. انگار عرب بودنش باعث می شد چیزی رو از متن بفهمه که من نمی فهمیدم. رفتم توی آشپز خونه که راحت باشه. یه چرخی زدم، فکر کردم که آیا اینا همه اش اتفاقی بود؟؟
🇮🇷می تونست این دعا را هم بخونه و هیچی هم نشه! نمی تونست؟
خدا وقتی اراده می کنه، اتفاقی بیفته کسی جلو دارش نیست.
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🇮🇷نیلوفر شادمهری، دانشجوی ممتازی هست که برای ادامه تحصیل در رشته طراحی صنعتی به فرانسه می رود. او با نگارشی صمیمی و ساده به بیان چالش های یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه می پردازد
و آنجا می شود نماینده ایران و اسلام و تشیع.
🇮🇷خانم شادمهر در عین دفاع از مبانی دینی، ملی و مذهبی، شیرین کاری ها و شوخ طبعی هایش را بازتاب می دهد.
🇮🇷شادمهری دست ما را در دست نسلی جویای علم می گذارد که شدیداً مرعوب غرب هست. او از دوستان عرب، آفریقایی، اروپایی و آمریکایی اش در خوابگاه کناره نمی گیرد و در احاطه آنها از حقانیت شیعه ایران و اسلام حرف می زند.
🇮🇷خواندن این کتاب زیبا را به همه بانوان میهنم توصیه می کنم. کتابی شیرین و پر از تجربیاتی زیبا و جالب.
#خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98