📚🖋یادداشت کوتاه دکتر جلیلی درباره یک کتاب
🌴از جمله نیاز های نسل امروز، آشنایی با چهرههای بزرگی است که علاوه بر آثار علمی، زندگی آنها نیز درسآموز است.
🌴برادر گرامی آقای وحید یامینپور، ظرائفی از حیات شیخ اعظم مرتضی انصاری را در قالب رمان به خوبی به تصویر کشیده است.
🌴«نخل و نارنج» شکلگیری یک الگوی سترگ را به شما نشان میدهد.
#کتاب_خوب
#وحید_یامین_پور
#نخل_و_نارنج
@maghar98
استاد یوسف قوجق:
پوستاندازی مناسب در زندگینامهی داستانی.
◇ حتم برای هر داستاننویسی اتفاق افتاده، کتابی را که خوانده، چندی بعد، دوباره بخواند و البته اینبار، نه برای دانستن موضوع و محتوا، بلکه برای پی بردن به جنبههای فنی اثر و تامل در تمهیداتی که نویسنده برای ریزنقش و خوشبافت شدن تار و پود اثرش اندیشیده.
■ بارها گفتهام به برخی داستاننویسان جوان و خوشآتیه، که آثار خوب، عصارهی تجربیات نویسندگانشان هستند. فقط کافیست سختکوش و تیز باشید تا در آثار خوب، شیوهها و فوت و فنها را بشناسید.
■ پیشتر هم گفتهام که کتاب "نخل و نارنج" نمونهای بسیار خوب از زندگینامههای داستانی امروزمان است. دیروز در جمعی گفتم که همقلمهایم - مخصوصا دوستان جوانی که علاقمند به داستاننویسی هستند - بهتر است این کتاب را بخوانند. چون علاوه بر محتوای ارزشمند، فوت و فنهایی در آن است که من، عنوان این پست را "پوستاندازی مناسب در قالب زندگینامهی داستانی" گذاشتهام. حالا چرا پوستاندازی؟ فکر میکنم لازم هست که بخوانید.
#نخل_و_نارنج #وحید_یامین_پور #کتاب_خوب #زندگینامه_داستانی ته
@maghar98
#بریده
#نخل_و_نارنج
سید علی به زحمت چشم گشود. قطره های عرق از پیشانی اش سُر می خورد و روی بستر می افتاد.
_اگر صلاح می دانید کسی را بفرستم شیخ اعظم را خبر کند.
سید به سختی زبان چرخاند.
_نه به زودی خودش خواهد آمد.بروید در را باز کنید. او اکنون در پیچ کوچه است.
شیخ، آرام، بر بالین سید علی نشسته بود و سوره یاسین میخواند. پسران سید از آرامش شیخ متعجب بودند. آن ها به علاقه و ارادت شیخ به پدرشان به خوبی مطلع بودند و حالا که پدر در بستر مرگ افتاده بود، آرامش شیخ را نمی فهمیدند.
شیخ قرآن را بست، بوسید، به پیشانی گذاشت و بالای سر سید گذاشت.
_پریشان نباشید؛ سید علی از این مرض به زودی خلاص می شود.
سید چشمانش را باز کرد و به شیخ نگاه کرد.
_من سید را وصی خویش قرار داده ام و دعا کرده ام که او بر جنازه من نماز بگذارد و دعای من مستجاب شده است.
فرزندان سید در سکوت دور تا دور حجره نشسته بودند و به احترام حضور شیخ هیچ سخنی نمی گفتند.
_به دعای من شک نکنید.سید بزودی برخواهد خواست.
#شیخ_مرتضی_انصاری
#وحید_یامین_پور
#نخل_و_نارنج
📗📘📙
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
🌼بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سر زده می آید وماهیچه های کرخت وخواب آلوده تاریخ را به تحرک وا می دارد. بلا می آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه ای که همگان درشهری پر پیچ وخم و خاموش گم و گور شده اند و بی مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخوردند، فتنه ای جرقه میزند و"وقت"وهنگامه ای تجلی میکند تا چشم ها برای لحظاتی مبدأ ومقصد را ببینند وراه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب ورعیت، ظالم ومظلوم، گمراه وهدایت شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران وامیدوار.
🌼من مطمئنم که حادثه های بزرگ، مقدمه های بزرگی هم دارند. من عمیقاً نگران"بلا"هستم. خدا در کمین مینشیند و گاه با یک عصیان، شکل حادثه را عوض می کند.
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌼من وتو همچنان خیره، عاشقانه، باکمی لرزش عصبی ناشی از حرارت عشق، که تن از پنهان کردن آن ناتوان است، به هم نگاه میکنیم. تو هنوز دوست داری از من حرف هایی بشنوی که قلبت را به تپش بیشتری بیندازد.
🌼-یونس، عشق مهم تر است یا معشوق؟
-عشق مهم تر است، دریا!
فراق معشوق طاقت سوز وجانکاه است ولی فقدان عشق مرگ است. عاشق بدون معشوق میسوزد و عاشق تر میشود، امّا بدون عشق حیاتی نیست که درباره ی چیستی آن حکمی بکنیم.
🌼شاید باید میگفتم هردو یک حکم دارد و آن هم مرگ است.
تو باید دوام می آوردی و من لعنتی نمی توانستم به سادگی این کار را انجام دهم.
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌼از مقابل یکی از صدها میخانهای که با تزئینات کاملا ایرانی تو را به درون میخواند عبور میکنیم. بوی تند الکل و نوای لوند ساز بیرون میتراود و به صورتمان میخورد. میگویم: با اینها، دخترکم! با اینها کنترل میکنند.
🌼آرزو گویی که با استشمام بوی الکل به عمق زنندگیِ ماجرایی پی برده باشد، مکث میکند و چشم تنگ میکند و میگوید : پدر، تو به فحشا بیشتر فکر میکنی تا به فقر! انگار مسئله اصلی شما مرگ اخلاق است نه شکمهای گرسنه، نه انبوه بیخانمانها، نه فراموشی شهرستانها و روستاها، نه بیبرقی و بیآبی، نه حلبیآبادها، نه فربه شدن اشراف و خانواده سلطنتی و نه عدالت!
🌼مردم درمانده و بیچاره از گرسنگی و تبعیض مینالند نه از فحشا. مسئله اول ما برای مبارزه عدالت است نه اخلاق.
پنهان کارانه میگویم: دخترکم، عدالت آرمان اصیل ماست. امّا برای رها شدن تیر طغیان مردم علیه رژیم، اول لازم است آنها را بیدار وهشیار کنیم. پهلوی با توسعه ی فحشا همه را تحذیر کرده. همه در چرت اند ودر حرارت شهوت وخلسه وسکر شراب.
هرچه صدای قهقهه و مستی بلندتر باشد صدای قاروقور شکم های گرسنه کمتر شنیده میشود.
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌼_ما هیچ نیستیم. همه اوست.به دهر بد وبیراه نگو. "الدهر"روح و جان و زمان و اسمی از اسماء خداست. یادت باشد. مراقب باش از مشرکان نباشی یونس!
_حتی آن هنگام که نابود میکند و میسوزاند و به باد میدهد؟
🌼_خداوند هم می آفریند، هم رشد میدهد، هم نابود میکند. هم خالق است هم مهلک، هم باعث است هم مانع. خداوند درهر لحظه صورتهای جدیدی از وجود را ظاهر میکند و روزگار محل تجلی این اراده است. کل یوم هو فی شأن.
🌼_از مکر خداوند پروا کنید! از آنچه به تدریج رخ میدهد بترسید؛ فاصله های تدریجی، لرزش های تدریجی، سستی های تدریجی، "شدن"های تدریجی!ازتدریج بیشتر از شوک بهراسید.
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌼دریغا که در همراهی هر امام حقی، رنجی نهفته است که سیاه لشکر حامیان را با این پرسش ناگهانی دهشتناک می آزماید: آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد می ارزد؟
ارتداد، عاشقانه ای سیاسی در دل تاریخ
نوشته ی وحید یامین پور
🌼در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور.
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
هدایت شده از بی نهایت
همه برنامههایی برای آینده داریم و تلاش مان این است که محقق شوند. گرفتن یک مدرک، خریدن یک ماشین، رسیدن به یک مقام یا جایگاه، نوشتن یک کتاب، سفر به مقصدی خاص...
اگر بگویند شنبه آينده حضرت ولیعصر(عج) ظهور میکنند ناگاه به یاد برنامههایی میافتیم که سالهاست برایشان زحمت کشیدهایم و حالا احتمالا با ظهور آقا بهم میخورند... حتی تصور کنید برای حج واجب ثبت نام کردهاید، وام گرفتهاید و فیش خریدهاید و چمدان بستهاید و از آشنایان خداحافظی کردهاید... ظهور، برنامه حج شما را بر هم میزند؛ شاید آرزو کنید ظهور دست کم یکماه عقب بیفتد تا زحمات شما هدر نرود! این یعنی اولویتهای شخصی ما بر آرزوی تاریخی و جهانی مستضعفین جهان که اهلبیت علیهمالسلام و علما و عرفا برایش اشک ریختهاند، ترجیح دارد.
خبر ظهور برای همه کسانیکه برای آینده برنامه ریزیهای جدی دارند ممکن است خبری نامطلوب باشد حتی برای کسیکه عازم سفر حج است.
برنامههای ما از دو حال خارج نیست یا در راستای ظهور است و یا بیرون از طرح ظهور. در حالت اول جزو منتظران ظهوریم و هر نفَس و هر لحظهمان عبادت است؛ در عبادت مدام. و اگر بیرون از طرح ظهوریم، که هیچ... حتی اگر عازم حجیم یا کربلا... در بزنگاه آرزو خواهیم کرد که ظهور عقب بیفتد.
چه بسا اینکه انتظار ظهور را برترین عبادت دانستهاند همین تطبیق طرح فردی و برنامههای زندگی ما با ظهور آقا باشد که طرح خداوند برای عالم است.
#وحید_یامین_پور