eitaa logo
شهیدانه
2.2هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
11.2هزار ویدیو
18 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خدیجه در می گشاید و نوری انبوه به درون می پاشد و نسیمی خنک بر تابش عمود خورشید می وزد. چشمانی به غایت سیاه و مژگانی به اندازه بلند، آبرسانی به هم پیوسته و موهایی تا به شانه رسیده، قامتی میانه و اندامی موزون؛ گویی عبدالله بر در است....قلبم در حنجره می تپد و عرق بر پیشانی ام می نشیند.... 🌺خدیجه را تا چنین ماه تمام بر در است، بعید می دانم نیم نگاهی به ابوسفیان اندازد.... (ع) (ع) بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺آنچه محمدم دارد بسیار بیشتر از تصورات من است از همسری نیکو....! سهل است عشق ورزیدن به چنین مردی.... و دشوار اینکه او را ببینی و عاشق نشوی!.... 🌺بالاتر از عشق را من می جستم و می جویم. 🌺روز وشب خدایم را صدا می کردم و او به اجابت، " محمد" را به من بخشید تا دستم را بگیرد و از زمین بلند کند‌‌‌‌.... (ع) بریده_کتاب (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
🌺من خدیجه ام، از قریش، دختر خُویلد، همسر نبی خدا، محمود، مصطفی و عروس آمنه و عبدالله، زادگاهم مکّه است و به آیین ابراهیم خلیل و رسول خاتم کعبه را طواف می کنم. 🌺ایامی داشته ام تاکنون که هر یکی نیکوتر از دیگری، اما امروز نیکو ترین آنهاست به عدم رحمت و برکت. این خبر را من از محمد شنیده ام و تا این لحظه کسی جز ما دو تن از آن آگاه نیست. _باورم کن عزیزتی!... بالله من از سوی آسمان مأمورم و ... 🌺کنجکاوانه نگاهم می افتد به ربیع که نزدیک چاه آب خم شده و گیسوان وهب را می بوید: خوش به حالت وهب! 🌺گویی آتش به جان نفیسه افتاده باشد، تکانی به دست هایش می دهد و نگاه مرا از طفلان می گیرد: چه می گویی خدیجه؟... تو هنوز زیر پایت قرص نیست، از جنگ های چندین ساله اعرابی که تا چشم بگردانی تیزی شمشیر به جانت می کشند و سر از تنت جدا می کنند، حال برای من از آسمان می گویی؟ 🌺سر می گردانم سوی نفیسه و درد سختی در وجودم می پیچد، دردی شبیه به همان که چندین سال پیش، قاسم و عبدالله را بر مامانم نشاند و افسوس که چه زود هنگام پسرکانم از دنیا رفتند؛ طفلی بیش نبودند من و محمدم را عزادار رفتنی کردند که با آمدن فاصله کوتاهی داشت. 🌺اشک در چشمانم حلقه می زند، وهب را می نگرم. حال او ملعبه اش را سویی رها کرده و خم شده تا عطر گیسوان ربیع را ببوید: گیسوان من خوشبوترین از گیسوان توست، ربیع! ... یعنی که رسول خدا مرا بیشتر از تو نوازش می کند... 🌺ربیع کودکانه روی در هم می کشد، خود را به اولین نخل می رساند. زیر سایه نخل می رساند، زیر سایه اش می نشیند و سر بر زانوان می نهد. قدری می ماند و بعد سر بلند می کند، دستی بر چشم تر می کشد و رو به وهب که یک سالی از او بزرگ تر است: ولی رسول خدا امروز دست بر سر من هم کشید...بیا باری دیگر گیسوان مرا بو کن. (س) (ع) بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺در آن میانه که شوری بر پاست و هر کس به شادی مشغول، من نزدیک بانویم خدیجه ایستاده و گوش تیز کرده ام. چشمان سرورم محمدِ امین می خندد و دریایی از محبت به پای بانویم می ریزد که بانویم او را به نخستین نجوای عاشقانه میهمان می کند. 🌺_ خانه ام خانه توست و من کنیزت، یا روحی! بانو می گوید و رخساره اش چون سیب سرخی می شود و سر به زیر می افکند. دندان به لب می گذارد. چشمانِ سرورم، محمدِ امین، می خندد و دریایی از محبت به پای بانویم‌ میریزد که بانویم او را به نخستین نجوای عاشقانه میهمان می کند: _خانه ام خانه توست و من کنیزت یا روحی! بانویم می گوید و رخساره اش چون سیب سرخی می شود و سر به زیر می افکند و دندان به لب می گذارد. 🌺سرورم، محمدِ امین، لحظه ای کوتاه خدیجه را می نگرد، به نخستین نگاه عاشقانه. آنگاه چشم می بندد و می گشاید و با لبخندی گرم که در بس حیایی دلخواه، پنهانش می دارد و از هزار تهنیت خوش تر است، می گوید: _و رزقی! خدیجه شیرین تر از بیش: _ و نفسی! محمدِ امین دست بر قلبش می گذارد و خیره در چشمان زیبای بانو به مهربانی تمام: _ و ساکن قلبی! (ع) (ع) بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺" یوما " روایتی جذاب از بانویی که در جاهلیت عرب فعالیت اجتماعی می کند و به عفیف بودن شهره است. 🌺از جمله مشخصه هایی که یوما را از باقی داستان های تاریخی حول زندگی حضرت خدیجه(ع) متمایز می کند، روایت عاشقانه های شیرین و دلچسب معشوقه هایی است که مبنای عشق شان جز بندگی خدای رحمان نیست. 🌺این عشق در تمام صفحات کتاب ساری و جاری است حتی در سختی روز آغازین تبلیغ اسلام و تیمار کردن زخم های محمد(ص)، از کلوخه های بچه های مکه و روزهای طاقت فرسای شعب ابیطالب.... 🌺بستر اصلی این رمان بیان فرازهایی از زندگی حضرت خدیجه کبری (س) است. نویسنده موقعیت زمانی روایت خود را از ساعت های منتهی به ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) شروع کرده و با توصیف توأمان موقعیت منزل، ذهنیت حضرت خدیجه (ع) و مردمان شهر، داستانی را تعریف می کند که بیشتر از جذابیت های قصه پردازی، از منظر روایت لذت بخش است. 🌺نویسنده، با وجود انتخاب یک زاویه دید غالب، به صورت متناوب نقطه نگاه پرداخت روایت را تغییر می دهد. و چندین روایت موازی را با چند زاویه دید به ظاهر متفاوت با یکدیگر در دل داستان نشانده است. 🌺موفقیت مهم نویسنده، در ترسیم سیمای کفار در زمان پیامبر اکرم هست. 🌺استراتژی نویسنده برای ترسیم چهره قهرمان داستانش از زبان چهره های منفی، از موفقیت های این داستان است. 🌺نام این کتاب برگرفته از عبارتی عربی است که کنیز حضرت خدیجه به وی اطلاق می کند. معرفی کتاب ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها الگوی منتظران 🏴 یکی از زیباترین جلوه های زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها انتظار ظهور حجت خداوند در زمانه خودش یعنی پیامبر گرامی اسلام بود. 🏴 او همواره انتظار ظهور پیامبر زمانه خود را می کشید و همواره از برخی افراد از جمله ورقة بن نوفل و برخی عالمان دیگر جویای نشانه‌‌های نبوت می‌‌شد. 📚بحارالانوار، ج ۱۶ ص ۵۲ 🏴 سر انجام انتظارش به سر رسید و همین انتظار راستین باعث شد که از اولین افرادی باشد که به ظهور پیامبر جدید و رسالتش ایمان بیاورد. 🏴 در راستای یاری حجت خدا در زمانۀ خودش، نه تنها تمام دارایی هایش را خرج کرد، بلکه عمر بابرکتش را در خدمت به پیامبری قرار داد که انتظارش را می کشید. 🏴 برای یاری پیامبر زمانش سختی ها و زخم زبانها را تحمل کرد، مشکلات شعب ابی طالب را به جان خرید، و در مسیر یاری امام زمانه اش از هیچ تلاشی دریغ نکرد. 🏴 سبک زندگی منتظرانۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها می تواند چراغ راهی برای تمامی منتظران امام زمان علیه السلام باشد.
🔰شمه ای از زندگی حضرت خدیجه(س) به مناسبت وفات این بانوی مکرمه 🔸حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیهاست. او نخستین بانویی است که به اسلام ایمان آورد. خدیجه تمام اموال خویش را به پیامبر(ص) بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید. خانواده‌ای که خدیجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگی و نسبت‌های خویشاوندی، در شمار بزرگترین قبیله‌های عرب جای داشت. این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه پدیدار بود. خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بودند. پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود. ✅آشنایی با حضرت محمد(ص) 🔸فضایل اخلاقی خدیجه، بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وی می‌‌انداخت. تا این که با مقامات معنوی حضرت محمد(ص)آشنا شد و آن دو غلامی ‌‌که برای تجارت همراه پیامبر(ص)فرستاده بود، مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند، برای خدیجه نقل کردند. خدیجه بسیار مجذوب مکارم اخلاقی و کمالات و مقامات معنوی پیامبر(ص) شده بود. البته او از یکی از دانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل، که از علمای بزرگ عرب و خویشان نزدیک خدیجه بشمار می‌‌رفت، درباره ظهور پیغمبر آخرالزمان مطالبی شنیده بود. همه این عوامل موجب شد تا خدیجه خود درخواست ازدواج با حضرت محمد(ص) را که مولا و سرور خود میدید بدهد. نکته ای مهم که باید اشاره کرد این است که حضرت خديجه به هنگام ازدواج با پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله دوشیزه بودند و رقیه و زینب، نه دختران او، بلکه دختران خواهرش هاله بودند که تحت سرپرستی و مراقبت او قرار گرفتند. از طرفی پیامبر(ص) به احترام خدیجه، در طول حیات او همسر دیگری برنگزید و پس از درگذشت وی همواره از او با نیکی یاد می‌کرد‌ و هر آن کس یا چیزی که او را یاد خدیجه میساخت مسرور می نمود. 🔸وی انسانی روشن‌بین و دوراندیش بود. باگذشت، علاقه‌مند به معنویات، وزین و باوقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول الله(ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. در همین رابطه، پیامبر اسلام میفرمایند: «مَا قَامَ وَ لَا استَقَامَ ديني إِلَّا بشيئين مَالِ خَدیجَةَ و سَیفِ علي بن أبي طالب» دین من برپا نشد و استقامت نکرد مگر بوسیله دوچیز: سرمایه خدیجه و شمشیر علیّ بن ابی طالب 🔸حضرت خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» می‌‌گفتند. از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق‌العاده‌ای داشت و مهمتر این که حتی قبل از اسلام وی را «طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می‌‌خواندند. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم(ص) می‌‌کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه‌های نبوت می‌‌شد. اشعار فصیح و پرمعنای وی در شان پیامبر اکرم(ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‌‌کند. 🔸نمونه‌ای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم(ص)چنین است: 💫فلواننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره 💫فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره ✨اگر تمام نعمت‌های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم ✨در نظرم حتی این همه دارائی به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد زمانی که چشمانم به چشمان تو نگاه نکند. 🔸دیگر خصوصیت ام المومنین، خدیجه(س) این است که او دارای شم‌ّ اقتصادی و بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. 🔸چه می‌‌توان گفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا(ص) بود؟! در تاریخ می‌‌خوانیم: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‌های ایشان محزون و آزرده می‌‌شدند آنگاه که خدیجه را می‌‌دید تسلّی پیدا نموده و مسرور می‌‌شدند». ✅وفات جانسوز خدیجه(س) 🔸حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر(ص)به عیادت وی رفت و به او بشارت داد که در بهشت نیز خدیجه همسر ایشان میباشد(اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه...) 🔸عاقبت آن بانوی مکرمه در دهم ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد و به لقای الهی رسید. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‌ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول الله(ص) شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آن‌گاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه آن یگانه دوران، بسیار اشک می‌‌ریخت، دعا می‌‌کرد و برایش آمرزش می‌‌طلبید. 🕊شادی روح بلند امّ المومنین، صلوات 🇮🇷شهیدانه @shahid_seyed_mahdy
❗به حضرت خدیجه متوسل شو! مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی کمالی دزفولی، فرزند عالم ربانی سید رضی الدین، فرزند عارف شهیر سید حسین ظهیرالاسلام، فرزند آیةالله سید محمد رضا (خواهرزاده وشاگرد عارف کبیر سید صدرالدین کاشف دزفولی) می فرمود: وقتی مشکلی برایم پیش آمد. برای حل آن به ائمه اطهار علیهم السلام متوسل شدم اما حلّ مشکل به طول انجامید، تا جایی که داشت ناامیدی دست می داد. روز و شب کارم ناله و گریه بود. یک روز صبح بعد از نماز، ندایی از غیب به گوشم رسید که: "سید علی! برای حلّ مشکل خود به حضرت خدیجه سلام الله علیها متوسل شوید، ان شاء الله مشکل حل می شود. در همان حال به حضرت خدیجه (س) متوسل شدم. هنوز آن روز به ظهر نرسیده بود که مشکل حل شد! 📚 کمالی نامه : زندگینامه مفسر قرآن پژوه معاصر علامه کبیر حاج سیدعلی کمالی دزفولی، حبیب‌الله نظیری دزفولی،:قم: حضور، ‏ ۱۳۸۴، ص ۱۵ ◼️ دهم ماه مبارک رمضان وفات آن حضرت تسلیت 🇮🇷شهیدانه @shahid_seyed_mahdy