eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
6.2هزار ویدیو
14 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب: 💠 توی مسیر دیوانیه به نجف، دو قبیله عشایر با هم درگیری داشتند. 🔻 حدود ده سال قبل، یکی از قبیله ها سه نفر از آن قبیله را کشته بودند. این ها ازشان دیه نمی‌گرفتند. می‌گفتند ما حق بچه هایمان را ازتان می‌گیریم. باید سه تا از شما را بکشیم. 🔻 تا اینکه زیارت اربعین امام حسین علیه السلام شد. 🔻 هر دو عشیره موکب داشتند. یک شب، عشیره‌ای که خون جوان‌هایش را طلبکار بود، مهمان نداشت. پیغام فرستادند برای آن عشیره‌ی دیگر که اگر امشب زائرهایتان را بفرستید موکب ما، خون جوان‌هایتان را می‌بخشیم و از خون جوان‌هایمان می‌گذریم... ✅ به عشق امام حسین علیه السلام،  یک اختلاف و انتقام عشیره‌ای که می‌توانست باعث جنگ شود، تمام شد ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
پادشاهان پیاده» نوشته بهزاد دانشگر و محمدعلی جعفری بهزاد دانشگر طی سخنانی با بیان اینکه در تهیه این کتاب از گفته‌های شخصیت‌های مختلف استفاده شده است، عنوان کرد: خاطرات بسیاری از غیرشیعیان و غیرمسلمانان در این کتاب جمع‌آوری شده است تا به همگان اثبات کنیم که پیاده‌روی کربلا به افرادی اختصاص دارد که عاشق امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) هستند. وی با تاکید بر اینکه شبکه‌های مختلف وهابی و دشمنان شبهات مختلفی در مورد حرکت پیاده‌رویاربعین حسینی مطرح کرده‌اند، اظهار کرد: در کتاب « پادشاهان پیاده» به دنبال پاسخ‌گویی به شبهات اربعین حسینی بوده‌ایم اما توانسته‌ایم به نگاه‌های جدیدی در مورد اربعین حسینی نیز برسیم. نویسنده کتاب «پادشاهان پیاده» خاطرنشان کرد: هیأت‌های مذهبی از کتاب‌ها فاصله گرفتند در حالی که یکی از رسالت‌های این مجموعه‌ها ترویج فرهنگ کتابخوانی است؛ مسؤولان هیأت‌های مذهبی باید تلاش کنند تا آموزه‌های حسینی را با استفاده از کتاب‌های معتبر به مردم انتقال دادند. 👇پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
👆 جعفری و دانشگر همراه با مترجمان انگلیسی و عربی در سفر اربعین عازم نجف و کربلا شده اند. آنان در این سفر سراغ نسبت افراد و زائران با امام حسین رفته اند و خاطرات شان از زیارت اربعین و نحوه پیوند خوردن شان با اباعبدالله (ع) را پرس و جو کرده اند. همه اقشار را می توان در این کتاب دید و خواند: ایرانی، عراقی، اروپایی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه یا سنی، زن و مرد و کوچک و بزرگ حتی موکب دارها، پلیس، نویسنده، روزنامه نگار، عکاس، مجری، پزشک. این کتاب داستان دلدادگی این آدم هاست به اباعبدالله(ع). داستان های بسیار جذاب و خواندنی از کشش کربلا و پویش جاده ی نجف تا کربلا و پاهای تاول زده و دل های لک زده برای رسیدن به نینوا. در تدوین و نگارش مصاحبه ها سعی بر این بوده که کمترین دخل و تصرفی در روایت ها صورت نگیرد و فقط بازنویسی شود، زبان هر راوی حفظ شده و با لحن خودش روایت شده. و همین است که این کتاب را خواندنی کرده است. خواندن خاطره با زبان جنوب شهر تهرانی و اصفهانی و شیرازی و یزدی، یا با لحن عرب لبنانی و فارسی دست وپا شکسته ی تایلندی مقیم ایران، این کتاب را خواندنی و جذاب کرده است. کتاب مبتنی بر مستندنگاری بوده و همین سبب شده تا خواننده در بخش هایی به تفکر واداشته شود و در بخش هایی عواطفش درگیر شود. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
هر مسافر قصه‌ای داشت و گاه رازی یا ارادتی. آغاز قصه مسافرها با هم متفاوت بود. گاه از ایران بود، گاه عراق، از شهرهای کوچک و بزرگ، از شرق و غرب عالم؛ اما پایان همه قصه‌ها به یک جا ختم می‌شد؛ به سرزمینی در کرانۀ فرات...». «پادشاهان پیاده» کتاب دیگری بود که در این احوال و حوالی دیدیم؛ خرده‌روایت‌های بهزاد دانشگر و محمدعلی جعفری از سفر اربعین و مسافران آن. عهد مانا ناشر این کتاب است؛ نشری با مدیریت رضا مصطفوی که خود از نویسندگان و پژوهندگان خوب ماست. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
 سفارش مادرم از بهترین سفرنامه‌های مذهبی است که در این سال‌ها نوشته و منتشر شده. این کتاب بازتاب سفر راوی به نیابت از مادرش است و شرح سوانح روحی او در طی پیاده‌روی اربعین همراه با عکس‌هایی حس‌برانگیز. احسان حسینی‌نسب نویسنده خوش‌قلمی است که با این اثر گل کرد و نامش حسابی بر سر زبان‌ها افتاد. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بخشی از کتاب: در این سالها، مادرم از بین سفرهایی که نمی توانست برود، بیشتر از همه سفر به عراق در ایام اربعین را دوست داشت. مادرم زن بااعتقادی است. درست همانقدر که من بی اعتقادم. مادرم دوست داشت به عراق سفر کند و در هنگامه ی پیاده روی آدم ها حضور داشته باشد و به اندازه‌ی حضور یک زن پنجاه و چند ساله، این تنور را گرم نگه دارد. من اما دوست نداشتم هیچ‌وقتی از سال به عراق سفر کنم؛ خاصه در ایام اربعین. اما... مادرم وقتی شنید که رفقای عکاسم من را به این سفر دعوت کرده‌اند تا با آن‌ها به عراق بیایم و روی عکس‌هایی که آن‌ها از این سفر می‌گیرند، چیزی بنویسم، مشتاق‌تر از همیشه، خواست تا من به جای او به این سفر بروم. من به ‌خاطر مادرم به عراق رفتم و نرفتم که روی عکس‌هایی که دوستان عکاسم می‌گیرند، چیزی بنویسم. رفتم که برای او بنویسم. برای مادرم، که نمی‌توانست به این سفر بیاید. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب نوشته است: «مادرم از بین سفرهایی که نمی‌توانست برود، بیشتر از همه سفر به عراق در ایام اربعین را دوست داشت. مادرم دوست داشت به عراق سفر کند و در هنگامه پیاده‌روی آدم‌ها حضور داشته باشد و بخشی از تاریخی باشد که این سال‌ها در حال رقم خوردن است. من اما دوست نداشتم هیچ وقتی از سال به عراق سفر کنم؛ خاصه در ایام اربعین؛ اما مادرم وقتی شنید که رفقای عکاسم من را به این سفر دعوت کرده‌اند تا با آنها به عراق بیایم و روی عکس‌هایی که آنها از این سفر می‌گیرند، چیزی بنویسم، مشتاق‌تر از همیشه، خواست تا من به جای او به این سفر بروم». روایت‌های این کتاب با قلمی روان، به دور از آرایه‌های ادبی بیش از اندازه و به شکلی واقع‌گرایانه نوشته شده است. شخصیت‌هایی که نویسنده در طول پیاده‌روی با آنها برخورد کرده و به مخاطبان معرفی می‌کند جذاب و ملموس‌اند، ضمن اینکه همگرایی اعتقادی ارادتمندان اهل‌بیت (ع) از سراسر دنیا در آن به خوبی نشان داده شده است. به سفارش مادرم نوشته احسان حسینی‌نسب در ۳۲۸ صفحه توسط انتشارات آستان قدس رضوی (به‌نشر) به بازار آمده است. و در یک هفته پس از رونمایی به چاپ چهارم رسیده و این اتفاقی جالب در زمینه کتاب هست. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
انتشار کتاب «به سفارش مادرم» را می‌توان یک پدیده دانست. پدیده‌ای که در حوزه نشر کتاب‌های آیینی و مذهبی رخ داد. این کتاب که در بیست و هفتم مهرماه سال گذشته رونمایی شد و خیلی زود و در عرض یک هفته به چاپ چهارم رسید که نشان از اتفاقی مبارک در بازار کتاب بود. این استقبال نشان داد که کتاب‌های مذهبی اگر با محتوا و شکلی جذاب و پرکشش نوشته شوند، راه خود را در میان مخاطبان مشکل پسند امروز باز خواهند کرد. این کتاب به سفارش مجموعه هنری خیمه و توسط تیمی متشکل از وهب رامزی، عبدالمجید قوامی، روح‌الله خسروی و شهره بهرامی به عنوان عکاس، مهدی ثائبی به عنوان مدیر تولید و احسان حسینی‌نسب به عنوان نویسنده تهیه شده است. به سفارش مادرم شامل ۲۳ روایت از مواجهه نویسنده و تیم عکاسان با زائران پیاده اربعین حسینی است. وجه تسمیه این کتاب هم به این موضوع باز می‌گردد که نویسنده به نیابت از مادرش، به پیاده‌روی اربعین می‌رود. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
نقد و بررسی کتاب «به سفارش مادرم»
نویسنده در روایت‌های خود از پیاده روی اربعین، حساسیت قابل توجهی برای انتخاب سوژه ها دارد که در تورق اثر به چشم می خورد. مثلا یکی از روایت‌های جالب توجه در این کتاب درباره طلبه سیاه پوستی از آفریقاست که پیش از این مسیحی بوده و اکنون به مذهب شیعه روی آورده است و برای نخستین بار در مسیر پیاده روی اربعین به همراه خانواده خود قدم بر می‌دارد. کتاب «به سفارش مادرم» در مجموع قلم روان و جالبی دارد، افزود: علاوه براین نوع روایت دقیق و جذاب، نویسنده می‌تواند برای کسانی که هنوز به این سفر مشرف نشده اند، انگیزه ایجاد کرده و این سفر را تبدیل به آرمان و هدف والایی برای تجربه پیاده روی اربعین کند. ارتباط موثر میان نویسنده و مادر یکی از شباهت هایی است که مخاطب را بیشتر با حضور مادران در حماسه کربلا همراه می کند. حس مادرانه در این اثر به خوبی ملموس است لذا هر اتفاقی که نویسنده با آن مواجه می‌شود بلافاصله به یک رابطه شخصی پیوند خورده و از همان طریق این رابطه با مادر روایت گر خاطره ای می شودکه بیان واقعیات و پیوند آن با خاطرات نقطه قوت کتاب است. شیرینی این روایت ها این است که هر سوژه با یک خاطره مشترک نویسنده و مادرش متصل می‌شود و این نکته هدف اصلی کتاب را حفظ میکنند. از دیگر نقاط قوت این کتاب این است که نویسنده خود را در چارچوب ممیزها قرار نداده است و اصراری ندارد باورهای شخصیت‌ها را مستقیم بیان کند و همین عاملی برای قابل باور و واقعی بودن آنها می شود. تنوع زیاد در شخصیت‌های راویان این کتاب از نکات مثبت اثر است، این تنوع به مخاطب این پیغام را می‌دهد که ویژگی امام حسین (ع) ‌این است که انسان های مختلف با شخصیت ها و فرهنگ های متفاوت جذب ایشان می‌شوند. یکی از مزایای بزرگ این کتاب نسبت به سایر سفرنامه‌هایی که درباره اربعین نوشته شده‌است،‌ یافتن نشانه‌های شخص، هویت، خانواده و گذشته در یک سفر جدید است. سفرنامه‌های جدید گزارش لحظه به لحظه را روایت می کند و راوی همانند یک دوربین ساده عمل می‌کند و این ارزش سفرنامه‌ را به عنوان یک ژانر ادبی خارج می‌کند لذا سفرنامه به عنوان یک ژانر ادبی زمانی ارزشمند می‌شود که راوی بر آن اهمیت داشته‌باشد و گذشته و خاطرات راوی همراه او باشد نه اینکه صرفا به بیان گزارش بسنده کند. نکته‌ای که به این کتاب کمک کرده و آن را متفاوت می‌کند حضور نویسنده در روایت به عنوان یک شخصیت مجزا و دارای گذشته است، درواقع نویسنده در جای‌جای روایت حضور دارد و آدم‌هایی که می بیند آدم‌هایی از گذشته و خاطراتش را به یادش می‌آورند و این ارتباط قطع نمیشود. اگر این کتاب دقیقا از چشم مادر دیده می‌شد قطعایک شاهکار خلق میشد. این کتاب در راستای حسین شناسی بود، لازم است بدانیم که حسین‌شناسی و حسین‌دوستی دو منظر متفاوت است که متاسفانه در کشور ما به حسین‌دوستی تاکید می‌شود در صورتی که باید به حسین‌شناسی بیشتر تاکید شود. اما کتاب «به سفارش مادرم» روایتی روان بود که در راستای شناخت امام حسین(ع) بود. مراسم باشکوه و راهپیمایی اربعین ظرفیت خلق آثار ادبی و هنری بسیاری را دارد. اتفاقی که در این کتاب افتاده این است که پیش کشیدن پای مادر به این روایت آن را درخشان می‌کند هرچند شاید پیش از آن تصور می‌شد نویسنده نمی‌تواند این واقعه را به خوبی روایت کند، وقتی کسی کتاب را بخواند با تمام مشکلات آن از حلاوتی که از رابطه مادر و امام حسین (ع)‌ در روایت ساخته می‌شود بسیار تاثیر می‌پذیرد. ارزش مادر در این کتاب تا حدی است که می‌توان به جای اربعینی آن را مادرانه خواند. تجربه تالیف «به سفارش مادرم» تجربه عینی از رویداد‌های پیاده روی اربعین است. در آن اجتماع پرشور حسینی، لحظات شورانگیزی را از عشق و ارادت به ساحت سیدالشهدا (ع) مشاهده میشود. همسفر شدن با افرادی که در یک مسیر و با یک هدف مشترک حرکت می‌کردند، نکته مهمی برای نویسنده محسوب می شده.در نگارش این اثر سعی کرده روایت‌گر زندگی افرادی باشد که شعور حسینی را با شعار حسینی همراه می کنند. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
سلام خدا قوت بر همه ی شما فرهنگ دوستان گرامی. امیدوارم از همراهی با ما لذت کافی را ببرید.
شهید مجید قربان خانی در پیاده روی اربعین: مجید حواسش به همه ی بچه ها بود . اگر در راه بین بچه ها اختلاف نظر ی پیش می آمد، مجید موضوع را با خوش اخلاقی حل می کرد.و می گفت: « بچه ها حواستون باشه که ما داریم به پابوس چه کسی میرویم بعضی از رفتار هامون را باید در این مسیر کنار بگذاریم.» مجید برای همه غذا و آب می رساند، می خواست کسی در این مسیر اذیت نشود. یکی از بچه ها مدام ابراز خستگی می کرد و می گفت: من ساکم سنگینه و نمیتونم بیام، حداقل کمی از راه را با ماشین بریم.» مجید در مسیر رفت و برگشت، علاوه بر ساک خودش، ساک او را هم حمل میکرد و می گفت: حیفه این روزها دیگه تکرار نمی شه. من تا هر جا که بخواهی کوله ات را میارم، هر جا بخوای استراحت می کنیم فقط تو بیا.» وقتی برای زیارت وارد حرم شدیم چشم ها مجید قرمز بود، گفت فقط از خدا خواستم که من رو آدم کنه، همین...... مجید وقتی،از کربلا برگشت، تغییر کرده بود.با سفر اربعین و روضه های حضرت زینب(س) حسابی منقلب شده بود. همین اتفاق ها باعث شد که در سال 94 به سوریه برود و شهید مدافع حرم بشود. بریده ای از کتاب عمود 1400 ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98