اثرگذاری شیخ مرتضی انصاری بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثالزدنی و ستودنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان آنها بعدها دنیا را تکان دادند بر همه مشخص است. شاگردانی که این عالم تربیت کرد، پرچمدار مبارزات ی تاریخسازی در خاورمیانه شدند؛ بهعنوان نمونه میرزا محمدحسن شیرازی عهدهدار زعامت دینی شیعیان شد وتوانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کند و مردم را به مقاومت فرابخواند.
پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبشهای بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند. مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی (ره) داشت.
@maghar98
#کتاب_خوندم
#نخل_و_نارنج
نوشته ی آقای #یامین_پور
داستان زندگی شیخ مرتضی انصاری عارف وعالم بزرگ که مشرف به دیدار حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بودن.
داستان از تولد ایشون شروع میشه وباقلم زیباوروانی که سعی می کنه به حاشیه ها ی اضافی نپردازه ونکات برجسته ومهم رو در سیروسلوک پررنگ کنه به دوران نوجوانی وجوانی ،و...میرسه
کتاب رو دوست داشتم واقعا
مخصوصا این که دربخش بخش کتاب دائم به این نکته ها میرسی که چقدر از درست زندگی کردن دوریم وتازه میفهمی
بندگی کردن یعنی چی؟
توهر بخشی چقدر ملامت می کنی نفست رو وخودت رو ولحظه ای که میرسی به ورود شیخ مرتضی به منزل حضرت دلت میخواد از حسرت بمیری...
گاهی فکر می کنیم توخیمه ی اقا بودن چقددشواره
ولی توی این کتاب فهمیدم دشواریش با یه آسونی خاصی همراهه
کافیه #عبد باشیم.
@maghar98
یامین پور در باره اثرش گفته:
من اسم این کار را زندگینامه داستانی میگذارم چون سعی کردم در آن تخیلام را به تاریخ محدود کنم. با این وجود چیزی که در کتاب آمده، عینا تاریخ نیست؛ یعنی عنصر تخیل در فضاسازی و شخصیتپردازیها دیده میشود.
نوشتن این رمان با سفارش انجام نشد. درباره شخصیتهای تاثیرگذار تاریخ، کم و بیش کتابهایی نوشته شده و یکی از علائقام این بود که آثار ادبیات داستانی را درباره شخصیتهای مهم مطالعه کنم.
به نظرم رسید که این شیوه معرفی شخصیتها و گنجاندن بخشی از تاریخ در یک رمان، در حال حاضر موثرترین راه برای بازیابی هویت است. چون جوانترها و نسل جدید؛ هم نیاز دارند تاریخ را بدانند و هم با این شخصیتها آشنا شوند. در صورتی که کمتر هم سراغ کتابهای تحلیلی و تاریخی میروند.
یکی از شخصیتهایی که در این زمینه برایم جالب بود و هیچ کتابی هم دربارهاش نوشته نشده بود، شیخ اعظم (شیخ مرتضی انصاری) بود که میشود گفت تقریبا برجستهترین چهره حوزه علمی شیعه در چند سده پیش بوده است. دو کتاب مشهور شیخ، مکاتب و رسائل کتابهای مهم حوزه علمیه هستند که در همه مدارس تدریس میشوند و اگر کسی بخواهد مجتهد شود، باید این دو را حتما خوانده و فرا بگیرد. وجه دیگری هم که من را به نوشتن کتاب مورد نظر تشویق میکرد، این است که همشهری شیخ و دزفولی هستم و فضایی را که او در آن رشد کرده، میشناسم.
سعی من با برقراری ارتباط با قشر جوانی است که فقه را به طور حرفه ای نمیشناسد اما لازم است که با فضای علمای شیعه آشنا شود.
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
💠تقدیر امام جمعه موقت دزفول از دکتر وحید یامین پور نویسنده کتاب نخل و نارنج
نخل و نارنج رو خواندم.
"نخل و نارنج" نه به اعتبار اسم که به حمل شایع صناعی معجونی مطبوع از شیرینی نخل و ترشی نارنج را در قالب شخصیتی چون شیخ اعظم در کام خواننده می نشاند.
در حقیقت دکتر یامین پور زوایای مهم شخصیت شیخ اعظم را با حلاوت و حموضت در هم آمیخته و چون شربتی گوارا در ذائقه مخاطب چکانده ای.
بعد علمی شیخ برکسی پوشیده نیست .
آنچه گام جدیدی برای نخل و نارنج محسوب می شود تصویری هوشمندانه از بعد سیاسی این ابرمرد است.
حسین عبدالهی
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
🎤وحید یامین پور:
بخشی از وجود انسان برای حفظ تازگی نیاز به آبیاری دارد و این آبیاری با اشک حاصل میشود.خیلیها به من گفتند با خواندن این کتاب گریه کردیم.
برای حضرت ابوالفضل (ع) گاهی به خاطر رنج و گاهی برای شکوه گریه میکنیم. همچنین ارسطو صدها سال پیش از میلاد مسیح گفت: انسان باید برای فضیلتها اشک بریزد. گاهی حتی اشک ریختن از شادی هم خوب است.
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
📚🖋یادداشت کوتاه دکتر جلیلی درباره یک کتاب
🌴از جمله نیاز های نسل امروز، آشنایی با چهرههای بزرگی است که علاوه بر آثار علمی، زندگی آنها نیز درسآموز است.
🌴برادر گرامی آقای وحید یامینپور، ظرائفی از حیات شیخ اعظم مرتضی انصاری را در قالب رمان به خوبی به تصویر کشیده است.
🌴«نخل و نارنج» شکلگیری یک الگوی سترگ را به شما نشان میدهد.
#کتاب_خوب
#وحید_یامین_پور
#نخل_و_نارنج
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
🔥
💠دیشب با یادگار شیخ اعظم دیدار کردم. آیت الله سبط شیخ انصاری از نسل فرزند همان ازدواجی است که در #نخل_و_نارنج آنرا روایت کردهام. ازدواج دختر شیخ اعظم با پسر شیخ منصور.
🔴آیت الله سبط شیخ را اولین بار بود که میدیدم. مردی باهوش، ادیب و باوقار که شایسته حمل نام بزرگ انصاری است. در معیت ایشان کمی در کوچههای قدیمی محلهی مشایخ انصاری و ساکیان قدم زدیم و خانهی متروکهی شیخ اعظم را زیارت کردیم.
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
پنج دلیل که باید « نخل و نارنج» را بخوانید:
۱- اول از همه دست مریزاد به برادر عزیزم، آقا وحید یامین پور. انصافا قبل از خواندن کتاب خیلی امیدی نداشتم چیز دندان گیری درآمده باشد. شروع کردم به خواندن، بیشتر بخاطر شهرت نویسنده. اما انصافا خیلی بالاتر از انتظارم بود. حالا باید تولد یک نویسنده مهم و قابل اعتنا را جشن بگیریم.
۲- جناب شیخ انصاری را، جز طلاب علوم دینی، کس دیگری چندان نمیشناسد. آنهم صرفا به عنوان یک عالم و مجتهد بزرگ، نه یکی از مفاخر ملی ایران. کار بزرگ نویسنده در این کتاب، شناساندن ایشان به مخاطب عام، و مخصوصا جوان و نوجوان، به عنوان یکی از بزرگان و مفاخر ملی ایران است. مخصوصا اینکه عناصر «ایرانی» زندگی ایشان بخوبی پررنگ شده. مثل سالهای کودکی و نوجوانی، سفرهای طولانی ایشان در ایران و ملاقات با بزرگان و علمای معروف، حضور و اثرگذاری در اتفاقات سیاسی ایران، مواضع درباره جنگ با روسیه تزاری، نوع ارتباط با شاهان قاجار و... . حالا براحتی میتوان در کنار بوعلی سینا و رازی و ملاصدرا و... جناب شیخ انصاری را هم به عنوان یکی از نوابغ و مفاخر ملی ایران به مخاطب جوان معرفی کرد و نخل و نارنج را به او هدیه داد.
۳- ثلث آخر کتاب (بعد از ورود شیخ به نجف)، عالی و کم نظیر است. و صفحه به صفحه، روایتهای اعجاب انگیز از زندگی شیخ انصاری. دو ثلث ابتدایی کتاب، آرام و لطیف پیش میرود و سیر تربیت و رشد این شخصیت بزرگ را پیش چشم میگذارد.
۴- پر از هیجان و سرور میشدم وقتی در کتاب، به نام و روایت بزرگانی چون ملاحسینقلی همدانی، سید علی شوشتری، ملاقلی جولا میرزای شیرازی، ملا احمد نراقی و... میرسیدم. و چقدر حسرت دارد که این قله های عرفان را تاکنون در قاب نقره ای تصویر یا سطور داستان و رمان ندیده ایم. از طرفی جوان امروز برای یافتن معنای زندگی و حقیقت حیات، نیاز به شناختن این اسطوره ها دارد و از طرف دیگر سخن گفتن و تصویرسازی از این اسطوره ها، کاری سهل و ممتنع و راه رفتن بر لبه تیغ است. انصافا نویسنده بخوبی از عهده این مهم برآمده و عظمت وجودی این اولیای الهی را در آینه رمان نمایانده. شک نداریم که عرفان ناب اسلامی، یگانه داروی سرگشتگی و حیرت انسان معاصر است و باید قله های عرفان را در قالب محصول فرهنگی(رمان، فیلم و...) به جامعه شناساند تا جانهای مشتاق و تشنه بصورت جدی پیگیر آنها شوند و از چشمه عرفان اسلامی بنوشند. به این دلیل، به دهها رمان و فیلم و... شبیه نخل و نارنج احتیاج داریم.
۵- حدیث نبوی شریف «عند ذکرالصالحین، ینزل الرحمة» بارها برایم تداعی شد. در طول مطالعه، خواننده نورانیت و معنویت جناب شیخ را با خود همراه میبیند و حس میکند.
@maghar98
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
استاد یوسف قوجق:
پوستاندازی مناسب در زندگینامهی داستانی.
◇ حتم برای هر داستاننویسی اتفاق افتاده، کتابی را که خوانده، چندی بعد، دوباره بخواند و البته اینبار، نه برای دانستن موضوع و محتوا، بلکه برای پی بردن به جنبههای فنی اثر و تامل در تمهیداتی که نویسنده برای ریزنقش و خوشبافت شدن تار و پود اثرش اندیشیده.
■ بارها گفتهام به برخی داستاننویسان جوان و خوشآتیه، که آثار خوب، عصارهی تجربیات نویسندگانشان هستند. فقط کافیست سختکوش و تیز باشید تا در آثار خوب، شیوهها و فوت و فنها را بشناسید.
■ پیشتر هم گفتهام که کتاب "نخل و نارنج" نمونهای بسیار خوب از زندگینامههای داستانی امروزمان است. دیروز در جمعی گفتم که همقلمهایم - مخصوصا دوستان جوانی که علاقمند به داستاننویسی هستند - بهتر است این کتاب را بخوانند. چون علاوه بر محتوای ارزشمند، فوت و فنهایی در آن است که من، عنوان این پست را "پوستاندازی مناسب در قالب زندگینامهی داستانی" گذاشتهام. حالا چرا پوستاندازی؟ فکر میکنم لازم هست که بخوانید.
#نخل_و_نارنج #وحید_یامین_پور #کتاب_خوب #زندگینامه_داستانی ته
@maghar98
سلام اینم نظر خانم پروانه بر نخل و نارنج. دستتان درد نکنه.
این ریسمان ها و زنجیرها🎗⛓⛓⛓🎗 چیست که روی دوشت انداخته ای ملعون👹؟
برای بستن به گردن این و آنست،شبیه آنچه تو در گردنت داری!
جوان ناخودآگاه دست به گریبان برد ریسمانی از سینه اش بیرون زده و پوست و بدنش دورآن تابیده بود. وحشت زده آن را کشید. احساس کردسر ریسمان به چیزی درون سینه اش قلاب شده و ریشه دوانیده است.
شیطان 👹 یک قدم جلو رفت.ریسمان کشیده شدومرد جوان روی دست هایش به زمین افتادو تا آرنج در گنداب فرو رفت.
#نخل_نارنج
#بریده
#نخل_و_نارنج
سید علی به زحمت چشم گشود. قطره های عرق از پیشانی اش سُر می خورد و روی بستر می افتاد.
_اگر صلاح می دانید کسی را بفرستم شیخ اعظم را خبر کند.
سید به سختی زبان چرخاند.
_نه به زودی خودش خواهد آمد.بروید در را باز کنید. او اکنون در پیچ کوچه است.
شیخ، آرام، بر بالین سید علی نشسته بود و سوره یاسین میخواند. پسران سید از آرامش شیخ متعجب بودند. آن ها به علاقه و ارادت شیخ به پدرشان به خوبی مطلع بودند و حالا که پدر در بستر مرگ افتاده بود، آرامش شیخ را نمی فهمیدند.
شیخ قرآن را بست، بوسید، به پیشانی گذاشت و بالای سر سید گذاشت.
_پریشان نباشید؛ سید علی از این مرض به زودی خلاص می شود.
سید چشمانش را باز کرد و به شیخ نگاه کرد.
_من سید را وصی خویش قرار داده ام و دعا کرده ام که او بر جنازه من نماز بگذارد و دعای من مستجاب شده است.
فرزندان سید در سکوت دور تا دور حجره نشسته بودند و به احترام حضور شیخ هیچ سخنی نمی گفتند.
_به دعای من شک نکنید.سید بزودی برخواهد خواست.
#شیخ_مرتضی_انصاری
#وحید_یامین_پور
#نخل_و_نارنج
📗📘📙
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#نکته
#نخل_و_نارنج
راه بیرون از نفس تو نیست که آن را بیابی و بر آن راه بروی، تو در خودت راه خواهی رفت و من در خودم ، و هر کسی در نفس خود ..سالک و مسلک متحد است . آنکه تو را به راه حق میخواند در حقیقت تو را به درونت میکشاند که« من عرف نفسه فقد عرف ربه.
هدایت شده از السلام علیک یا فاطمة الزهرا
#کتاب_خوندم
#نخل_و_نارنج
سلام دوستان اینم نظر من درباره ی کتاب نخل و نارنج:
من از خوندن نخل و نارنج خیلی لذت بردم.
من عاشق کتابهای عرفانی و آشنایی با شخصیت های عارف و بزرگان دین هستم، اما باید بگم
که این کتاب به نظرم سبک جدیدتری داشت ، و قلم بسیار روانی داشت.
تصویرسازی نخل و نارنج خیلی خوبی بود،گویا مکانها و جاهایی رو که توصیف میکرد با چشم میبینی،اصلا انگار اسب خیال آدمی را به ۲۰۰ سال پیش میبرد .
این کتاب توانسته با ترکیب عنصر خیال و تاریخ خواننده اش را ترغیب به خواندن میکند و همزمان او را به عرش می برد.
انسان با خواندن چنین کتابهایی و آشنایی با این بزرگان تازه می فهمد چقدر زندگی را به بازی گرفته و این بزرگان چقدر زندگیشان پر برکت بوده و آنجاست که سینه آدمی مالامال از حسرت میشود که عمرم چه به تباهی گذشت.و آنجاست که معنی واقعی بندگی و عبودیت را می فهمی.
این کتاب از اونهایی ست که هرچه زودتر باید خونده بشه.
@maghar98
هدایت شده از شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کامل کتاب ادواردو
دوستان عزیز اگر دوست دارید، شهید ادواردو را بشناسید و مو قعیت او را درک کنید حتما این کلیپ کوتاه را ببینید.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#کتاب_خوندم
#ادواردو
#بهزاد_دانشگر
کتاب ادواردو درباره همون آنیلی معروف و وارث #کارخانه_فیات_ایتالیا،یکی از قطب های اقتصادی دنیاست .
این داستان با دو زاویه دید مختلف نوشته شده که اون رو جالب تر میکنه و هر دو واقعی هستن⬇️
۱) خبرنگار ایتالیایی که به خودکشی بودن مرگ ادواردو مشکوک میشود و به دنبال دلیل اصلی مرگ او میرود😳
۲)چند جوان ایرانی که برای فیلم سازی درباره ادواردو به ایتالیا سفر میکنند
البته این کتاب اصلا خشکی نداره و خسته کننده نیست و داستان های دیگری هم در جریان کتاب وجود داره که اونو جذاب تر میکنه🙂
در جریان کتاب به سوالاتی که ممکنه برامون پیش بیاد پاسخ داده میشه 🌷
مثل
❌ چرا #قتل_شاهزاده_ایتالیا از طریق رسانه به طور غیر منصفانه و به
سرعت #خودکشی اعلام شد؟😱
❌ چرا مسلمان شدن او ، توسط خانواده اش #دیوانگی تلقی شده بود و او مدتی را بالاجبار در تیمارستان سپری کرد؟😣
❌چه جریاناتی باعث پیوند های خانوادگی #یهودیان و خانواده آنیلی شد به طوری که مادر ادواردو و شوهر خواهر او یهودی بودند؟😠
❌چگونه ادواردو #مسلمان شد ؟ ،چرا به #ایران آمد ؟،چرا با نفوذ خود برای ایجاد #عدالت در دنیا تلاش میکرد ؟😶
و برای من هنوز جالبه که فردی با چنین جایگاه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که حتی از یک خانواده مسیحی _ یهودی هست چطور این گرایشات معنوی رو پیدا میکنه و در آخر مسلمون و #شیعه میشه🌹
زمین گذاشتنش خیلی سخته😊
پیشنهاد میکنم بخونید ❤️
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#نکته
از کتاب من ادواردو نیستم
خیلی دلش میخواست برود ایران و آنجا را ببیند ایران برایش آخرِ همه چیز بود آخرِ خوبیها آخرِ زیبایی ها
حس می کرد مردمش با مردم بقیه جاها فرق دارند حس میکرد شبیه آنها را هیچ کجا ندیده
بالاخره هم طاقت نیاورد رفت ایران فروردین ۱۳۶۰
ایران که رسید مستقیم رفت پیش فخرالدین حجازی سلام و احوال پرسی کرد و گفت قول داده بودی من را ببری پیش امام
... آیت الله خامنه ای و دیگران با تعجب به این صحنه نگاه میکردند امام پیشانیِ کمتر کسی را بوسیده بود.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#نکته
از کتاب من ادواردو نیستم
دلش برای فلسطین می تپید اخبار مسلمانان آنجا را که می شنید، حالش بد می شد وجودش زیر و رو می شد همه غم ها سرازیر میشد توی قلبش. نمی توانست برای یک لحظه هم کشت و کشتار آنجا را ببیند.میرفت پیش مقامات بلندپایه کشورش. پیش رئیس جمهور و وزیر وزرا و بقیه با آنها جلسه می گذاشت حرف می زد سر و کله می زد خودش را به آب و آتش می زد اما هیچکس حرف توی گوشش نمی رفت
درمانده میشد نمیدانست باید چه بکند فرداش دوباره می رفت سراغ این مسئول آن مسئول سراغ هرکسی که می شناخت.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98