بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب :مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت:52
همین نکته، باعث تعجب ما شده بود . بعد از ورد به شهر ،جلسه ای داشتیم با فرمانده سپاه و شماری از مسوولین اجرایی قصر شیرین ،عمده مباحث مطرحه در آن جلسه ،در باره ی ضرورت کار تیلیغی وپاسخگویی به عطش عقیدتی _فرهنگی موجود در جوانان شهر بود . لذا در حین جمع بندی مزاکرات ،خانم دباغ تعهد کرد تا برای رفع این معضل ،در قدم اول کتابخانه مجهزی در این شهر با مساعدت سپاه همدان احداث بشود.
از این دیدار مدتی گذشت .اوایل شهریور سال 1358در سفر بعدیمان به قصر شیرین ،خبر دار شدیم که مسعود رجوی سر کرده سازمان ،با صدور حکمی به نام یکی از افراد لمپن ماب و آنار شیست ساکن قصر شیرین ،رسما اورا مامور افتتاح دفتر سازمان منافقین در قصر شیرین وسر پرستی آن کرده است.فرد مورد اشاره،آدم بی خط و خیلی شلوغ وماجرا جویی بود . کمترین سابقه مبارزاتی یا وجاهت سیاسی و اجتماعی ای هم در بین اهالی شهر نداشت . یک چنین آدمی، شد رئیس دفتر سازمان مجاهدین خلق در شهر قصر شیرین.
به محض شروع جنگ ،وقتی واحد های تابعه ی سپاه دوم ارتش بعث ،قصر شیرین رامحاصره واشغال کردند ،همین آقای رئیس دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران و همدستان او ، شروع کردند به همکاری با نیروهای اشغالگر دشمن.
همکاری آن ها همکاری اطلاعاتی بین مجاهدین خلق و افسران واحد اطلاعات نظامی_استخبارات عسگری _سپاه دوم نیروی زمینی ارتش بعث . به عنوان مثال، در اوایل اشغال شهر ،کما کان بچه حزب اللهی های بومی ،در داخل قصر شیرین به صورت پارتیزانی و جنگ چیریک شهری ،به واحد های گشتی و پست های بازرسی دشمن در معابر ومحلات ،شبیخون می زدند و یک جور مقاومت محلی خود جوش را علیه اشغال گران به وجود آورده بودند . بعد آن طور که برادر ارتشی مان آقای سید علی اکبر مصطفوی که آن روزها با درجه ی استواری در قصر شیرین اشغالی حضور داشت روایت می کند؛اعضای این هسته مقاومت ،خیلی زود توسط دشمن شناسایی و دستگیر شدند .
عناصر فعال دفتر مجاهدین خلق که قبل از شروع جنگ ،بچه های حزب اللهی شهر را کاملا شناسایی کرده بودند ،بعد از اشغال قصر شیرین توسط سپاه دوم ارتش بعث ،شدند ستون پنجم دشمن و تک به تک این بچه ها را به دشمن لو دادند . حتی وقتی در روزهای اول اشغال قصر شیرین ،بعثی ها ،تیمسار معدوم غلام علی اویسی را برای ایراد سخنرانی علیه جمهوری اسلامی به این شهر آوردند ،عناصر مجاهدین خلق برای کشانیدن اهالی شهر به آن جلسه سخنرانی ،خیلی از خودشان خوش خدمتی به خرج دادند .اویسی هم در معیت سر تیپ نزار خالد نقش بندی ؛فرمانده سپاه دوم ارتش بعث به قصر شیرین آمد و در جمع مردم ،ضمن خطابه ای پر از فحش و ناسزا نسبت به انقلاب اسلامی و سران نظام جمهوری اسلامی گفت :هم وطنان شریف مسلم بدانید که این حکومت رفتنی است .
آقای صدام حسین شخصا به من گفته که دولت وارتش عراق کوچک ترین چشمداشتی به آب وخاک ایران ندارند .ما باید هر چه زودتر حکومت خمینی را سرنگون کنیم و دوباره نظام سلطنت مشروطه در ایران احیا بشود!
ادامه دارد....
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
♨️ رُخ خورشید
عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است
دیده بگشای که بینی همه عالم طور است
لاف کم زن که نبیند رُخ خورشیدِ جهان
چشم خُفّاش که از دیدن نوری کور است
یا رب! این پردهی پندار که در دیدهی ماست
باز کن تا که ببینم همه عالم نور است
کاش در حلقهی رندان خبری بود ز دوست
سخن آنجا نه ز «ناصر» بود، از «منصور» است[۱]
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
فاش گردد که چه در خرقهی این مهجور است
چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟
کاین سفر توشه همی خواهد و، این ره دور است
وادی عشق که بیهوشی و سرگردانی است
مُدّعی در طلبش بوالهوس و مغرور است
لب فرو بست هر آن کس رُخ چون ماهش دید
آنکه مدحت کُند از گفتهی خود مسرور است
وقت آن است که بنشینم و دم در نزنم
به همه کون و مکان مدحت او مسطور است
💠۱)حضرت امام(س) در این بیت طعنه به حسینبن منصور حلّاج و مدعیان دیگر میزنند که: به جای دم زدن از حق (ناصر) از خویشتن (منصور) دم میزنند!، معظمٌله در غزل «دعوی اخلاص» فرموده است:بر فراز دار فریاد «اناالحق» میزنی!مدعی حقطلب! انّیّت و اِنّا چه شد؟
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#دیوان_اشعار_امام_خمینی
💫☄💫☄💫☄💫☄💫☄
@shahid_tahernia94
همداني