♨️ رُخ خورشید
عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است
دیده بگشای که بینی همه عالم طور است
لاف کم زن که نبیند رُخ خورشیدِ جهان
چشم خُفّاش که از دیدن نوری کور است
یا رب! این پردهی پندار که در دیدهی ماست
باز کن تا که ببینم همه عالم نور است
کاش در حلقهی رندان خبری بود ز دوست
سخن آنجا نه ز «ناصر» بود، از «منصور» است[۱]
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
فاش گردد که چه در خرقهی این مهجور است
چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟
کاین سفر توشه همی خواهد و، این ره دور است
وادی عشق که بیهوشی و سرگردانی است
مُدّعی در طلبش بوالهوس و مغرور است
لب فرو بست هر آن کس رُخ چون ماهش دید
آنکه مدحت کُند از گفتهی خود مسرور است
وقت آن است که بنشینم و دم در نزنم
به همه کون و مکان مدحت او مسطور است
💠۱)حضرت امام(س) در این بیت طعنه به حسینبن منصور حلّاج و مدعیان دیگر میزنند که: به جای دم زدن از حق (ناصر) از خویشتن (منصور) دم میزنند!، معظمٌله در غزل «دعوی اخلاص» فرموده است:بر فراز دار فریاد «اناالحق» میزنی!مدعی حقطلب! انّیّت و اِنّا چه شد؟
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#دیوان_اشعار_امام_خمینی
💫☄💫☄💫☄💫☄💫☄
@shahid_tahernia94
همداني
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب :مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت:53
بعد از عقب زدن موج تهاجم سپاه دوم دشمن در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب ،خط پدافندی ما در محور میانی ،به این شکل بود :تپه شهرک المهدی (عج)،اولین تپه از سلسله ارتفاعات قراویز و این تنگه ی قراویز،نقاط شاخص خط دفاعی ما بچه های سپاه همدان بودند. جلوی تنگه ی قراویز،تپه ای واقع شده که آن روزها ،بین بچه های ما ،معروف شد به کمین مجاهد . همین مکان عرصه وقوع حوادث تلخ وشیرین فراوانی در برهه های بعدی جنگ بود.بسیاری از برادر های خالص ما ،از قبیل مهدی فریدی ،بهار سال بعد _1360_جلوی همین عارضه به شهادت رسیدند. به بیان دیگر ،از کنار رودخانه الوند تا اولین تپه از سلسله ارتفاعات قراویز ،مبدل شد به جبهه نیروهای همدان .
از ساحل پایین دستی وجنوبی رودخانه الوند ،رو به سمت جنوب _یعنی منطقه بازی دراز ،کوه های سنبله وسرکش ،دشت دیره تا گیلان غرب _هم شد حوزه ی استحفاظی نیروهای اعزامی سپاه منطقه 10 تهران به فرماندهی آقای محمد ابراهیم شفیعی و بچه های سپاه گیلان غرب و گروه چریکی شهید اندرز گو ،به فرماندهی آقای حسین الله کرم.
علی رضا موحددانش به همراه تعدادی از بچه های سپاه تهران ،روزهای اول جنگ به منطقه آمد و این ها رفتند برای درگیری با دشمن روی بازی دراز .تک ناموفقی هم آن جا داشتند و بعد ، موحد وبچه هایش از غرب خارج شدند و رفتند به خوزستان .سر جمع بیشتر از دو هفته در غرب نماندند . حدوددو_سه ماه در حبهه ی آبادان با شهید سید محمد علی جهان آرا کار می کردند.
دست آخر ،حوالی اواسط زمستان 59 بود که آقای موحد به تهران برگشت و از آن جا به اتفاق محسن وزوایی و گروهی از نیروهای سپاه منطقه 10 آمدند به پادگان ابوذر .
فقط دو هفته بچه های همراه آقای موحد در بازی دراز بودند؛یعنی اوایل مهر ماه سال 1359 ،دیگر رفتند و وقتی به غرب برگشتند که وسط زمستان بودیم.
ادامه دارد.
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
چـای روضه صحبتش از چـای معمولی جداست ... اهل چایـی نیستم ، این نیّتش صــرفا شفــاست ... 😍 #شهید_سج
💠خواهر بزرگوار شهید مدافع حرم حاج محمدرضا زارع الوانی:
🌷اربعین سال ٩٣ بود که آقای طاهرنیا آمدند منزل مادر و بعد از یکی دو ساعت همراه حاج رضا راهی کربلا شدند.
چندروز بعد ساعت 5:30 صبح بود دیدم گوشیم پیام آمد. چندمین باری بود که حاج رضا این پیام را برایم میفرستاد.
[دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کربوبلا محتاجم ]
سریع با او تماس گرفتم. گفت: الان از مرز آمدم این طرف. خواستم بگویم به یادت بودم.
🌷سال ٩٤ هم که ا زسوریه برگشت و آقا سجاد شهید شده بودند، میگفت:نمیدانم امسال چطور بدون آقا سجاد کربلا بروم.
سال بعد، خودش هم پَر کشید.
@shahid_tahernia94
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
فعالیت کانال مسافر تاسوعا آقاسجادطاهرنیا مسافری از جنس نیروهای صابرین را در ایتا دنبال کنید 👇👇 http:
دوستان عزیز از این بنر جهت دعوت دوستان خود به جمع ما بهرمندی کنید.