eitaa logo
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
202 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
214 ویدیو
8 فایل
𑨧اولین کانال رسمی شهید مدافع حرم آقاسجاد طاهرنیا مسافر تاسوعای94 (۹۴/۰۸/۰۱) باحضور مادر ،همسر،برادر و همرزمان شهید مدیر کانال @mohajjer
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 نگرانی #پیام_معنوی #استاد_پناهیان @shahid_tahernia94 #مهدی
🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷آسمان امشب مملو از عطر #الله_اکبر خواهد شد .✌️🇮🇷 🇮🇷همه با هم رأس ساعت 9 شب فریاد #الله_اکبر سر خواهیم داد.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✌️🇮🇷 🇮🇷 #پاسدار_انقلاب 🇮🇷 #پاسدار_خون_شهدا 🇮🇷 #جشن_چهل_سالگی_انقلاب 🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️
یکی گفت: هنوز با این گرانی ها پای آرمان های انقلاب و رهبرت هستی؟! گفٺم : درمکتب حسین(ع)ممکن است زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم! 🇮🇷 #ایستاده_اییم
💠ما با الله اکبر را بیرون کردیم ما با فریاد محمدرضاخان را بیرونش کردیم، شما خیال می کنید با تفنگ بیرون کردیم؟ با فریاد، با الله اکبر، اینقدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند از این مملکت رفتند. مسلمین باید فریاد بزنند، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند، نخیر شعار فایده دارد. 📚صحیفه نور ، جلد ۱۲ ، صفحه ۲۸۲ 🗓مورخ: ۱۳۵۹/۰۵/۱۸
🇮🇷﷽🇮🇷 در بهار آزادی،جای شهدا خالی... ۲۲بهمن،سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران گرامی باد🇮🇷 #مزارِ_شهید_آقاسجاد_طاهرنیا @shahid_tahernia94 #مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت 4⃣8⃣ خاطرات سراسر عشق ،سردار شهید کتاب :مهتاب خین *برادر شهبازی قسمت: اصولا نماز خواندن در مسجد را خیلی دوست داشت .به یاد دارم هر شبی که به منزل ما می آمد ،سر مزاح وشوخی را با من باز می کرد . خیلی خودمانی وراحت می نشست توی اتاق و بعد، چند دقیقه ای که از گپ وگفتمان می گذشت ،دفعتا صدایش رابلندتر می کرد _طوری که اهل خانه بشنوند _ومی گفت :بابا این همدانی ها چقدر خسیس اند؟!... نصف شب شد یک چیزی بدهید بخوریم ،مردیم از گشنگی ![می خندد]..به این ترتیب ،علاوه بر این که می گفت به من شام بدهید ،سعی می کرد با همین نحوه ی برخورد ،یخ حاکم بر فضا را بشکند ،طوری که اهل منزل با او احساس راحتی و خودمانی بودن بیشتری پیدا کنند . البته در حاشیه گفته باشم ؛از آن جا که مسوولیت واحد تدارکات سپاه استان رابا آن تبصره ی تکلیف است برادربه بنده تحمیل کرده بود ،آن اوایل حضورم در همدان ،اصلا دل و دماغی نداشتم . به خاطر دارم شب اولی که به منزل ما آمد ،خیلی گرفته بودم. ○برخوردش با همسرتان چطور بود ؟ □خیلی مودب ومتواضع . همسرم را به عنوان حاج خانم مخاطب قرار می داد . بعدکه ایشان به محمود گفت :برادر شهبازی من که مکه نرفته ام ،چرا به من می گویید حاج خانم ؟شهبازی با لبخند جواب داد :انشاء الله به مکه هم می روید . بعد که برای آوردن وسایل پزیرایی به آشپزخانه رفتم ،همسرم به من گفت:ببین،الان بهترین فرصت است !پرسیدم:چطور؟گفت:خب ، دوست نداری دوباره به جبهه برگردی ؟اگر موافق باشی ،همین امشب از آقای شهبازی تقاضا می کنم تو را بفرستد به جبهه . گفتم: نه خانم!جنبه ی خوبی ندارد . شما هم در این باره چیزی به ایشان نگو . ○آن روحیه ی مهذب ،پاکی و صمیمیت محمود شهبازی بر همسر شما هم لابد تاثیر گذاشته بود؟ □خیلی ، به خاطر دارم همسرم آن اوایل،با اشاره به نورانیت چهره ی محمود و لحن شمرده وعلمایی صحبت کردن او ،از من پرسیده بود :راستش رابگو ،نکند ایشان آخوند باشند ؟گفتم:نه خانم چه می گویی ؟محمود در تهران دانشجو بوده . گفت :الله اکبر .! آخر همه سکنات وحرکات این آقا به علما شباهت دارد .بعد که تلویزیون استان همدان ،مصاحبه ها ویا سخنرانی های شهبازی را پخش می کرد ... ادامه دارد.... 151 مهتاب خین شادي روح اقا سجاد عزيز ، حاج رضا الواني عزيز
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت 5⃣8⃣ خاطرات سراسر عشق , شهیدحاج حسین همدانی :مهتاب خین کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا می کرد.همسرم می نشست با دقت تمام به آن ها گوش می داد و می گفت: واقعاً برادر شهبازی یک انسان مومن و متعهد ،خوش فکر وبا سواد است. شما قدر این آدم را بدانید.1 شما بروید این مطلب را در همدان بپرسید ؛امکان ندارد که محمود لااقل یک بار به منزل هر یک از پاسداران سپاه سرکشی نکرده باشد. به خانه تک تک بچه ها رفته بود، در این سرکشی ها، وضع طرف ملاقات محمود از دو حال خارج نبود :اگر طرف مجرد بود محمود می نشست با پدر و مادرش صحبت می کرد و اگر هم متاهل بود ، خیلی برادرانه و با وقار با فرزندان وهمسر آن برادر حرف می زد. خیلی دوست داشت بداند زندگی این بچه ها چه طوری می گذرد، در خانواده های شان چه جور مشکلاتی وجود دارد و آیا می شود برای حل این مشکلات قدمی بردارد؟! در تمام این دیدار ها ، رسم قشنگی هم رعایت می کرد . از تمام پاسداران قدیمی سپاه همدان بروید تحقیق کنید ؛ امکان نداشت محمود شبی میهمان ما باشد و در این میهمانی، با خودش هدیه ای نیاورد. نوع غالب هدایای او کتاب بود و بیشتر آثار امام خمینی ره و استاد شهید مطهری ره . مثلاً برای خود من کتاب پرواز در ملکوت حضرت امام ره ، را هدیه آورد . در صفحه اول آن، چند خطی با خودکار آبی برایم نوشت2....[با اندوه لحظه ای سکوت می کند ]..... هنوز هم آن کتاب را دارم. ▫️چه جوری به منزلتان آمد ؟ سرزده و بدون اطلاع قبلی، یا اوّل تلفنی خبر دارتان کرد؟ ▫️ به خلاف دفعات قبلی که زنگ می زد و با آن لحن بازیگوش خودش می گفت: می خواهم بیایم خانه شما با هم یک شام خوشمزه بخوریم، این بار بدون اطلاع و خیلی سرزده آمد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1ـ بعد از شهادت مظلومانه محمود شهبازی در آخرین مرحله عملیات الی بیت المقدس و فتح خرمشهر به همدان برگشتم؛ شهر همدان از یک طرف غرق در شادمانی به خاطر فتح خرمشهر بود واز طرف دیگر ، سوگوار شهادت محمود یکی از کسانی که داغ شهادت شهبازی خیلی او را سوزاند، همسر خودم بود .آن روز ها مدام اشک می ریخت و مدام گریه می کرد طوری که مجبور بودم او را تسلی بدهم.برای همه ی بچه های سپاهی همدان و اعضای خانواده های شان ، محمود در حکم یک برادر بزرگ و عضو واجب الاحترام خانواده محسوب می شد. 2ـ متن ویراسته یادداشت شهید شهبازی بر کتاب پرواز در ملکوت ، آداب الصلوه: بسم رب المجاهدین . برای برادر صدیق ، شاهد و حسین وار عزیزمان برادر حسین همدانی ، او که به ما صداقت و اخلاص را می آموزد و با پروازش در ملکوت ، به ما شیوه ی زندگی را می آموزد و این گفته ، مدیحه گویی نیست ، هر چند که مدح چون اویی، مدح شرف است و تقوا و..... به امید پیروزی اسلام و ذّلت کفر .... ادامه دارد.... 152 خیّن