#شوخیبانامحرم
#آقاسجاد اصلا اهل شوخی کردن و خندیدن با #نامحرم نبود و بشدت از این کار #بیزار بود.
یکبار به من گفت: شاید وقتی در جمعی قرار میگیریم و من #ساکتم خیلیها فکر کنند #خجالتی هستم که حرف نمیزنم اما #خدا شاهد هست که اینطور نیست. من هم میتوانم مثل خیلیها که میبینی، با نامحرم #شوخی کنم، بگم، بخندم، حرف بزنم....
اما دوست دارم #حریمی بین من و نامحرم باشد و حفظ بشود. میترسم #خنده و شوخی این حریم را از بین ببرد و #شیطان وارد شود. بخاطر همین است که #سکوت میکنم تا زمینهی شوخی و حرف زدن با نامحرم برایم فراهم نشود.
حتی خانهی پدر من هم که میآمدم آنقدر #باحیا بود که بعد از زدن زنگ درب خانه و باز شدن درب، باز هم داخل نمیآمد! آنقدر #منتظر میماند تا از داخل صدایش کنیم! وقتی هم داخل می آمد در راهرو آنقدر #یاالله_یاالله میگفت تا #مادروپدرم به او اجازه نمیدادند #وارد نمیشد.
#به_نقل_از_همسرشهید
#برگرفته_از_کتاب
#ساقیان_حرم
#خاطرات_شهیدمدافعحرم
#سجادطاهرنیا
@shahid_tahernia
#باشهداگمنمیشویم
همیشه آیهي «وَ جَعَلْنا...»
را زمزمه می کرد
گفتم:
آقا ابراهیم این آیه برای #محافظت
در مقابل دشمنه، اینجا که دشمن نیست ...
نگاه معناداری کرد و گفت:
دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود داره
#شهید_ابراهیم_هادی
@shahid_tahernia94