بسم الله الرحمن الرحيم. 💠سبك زندگي اسلامي... 🌀يكسونگري..قسمت اول يكسونگري را مي توان يك فاجعه خواند ،چون انان كه يك بعدي مي انديشند افرادي ناقص هستند كه تمام وجودشان در يك سو خلاصه مي شود .اين افراد از خواستها و نياز هاي گوناگون انسان بي خبرند ، انان همه ى واقعيات زندگي را بر اساس يك ضابطه مي شناسند و تنها به يك جانب مي نگرند . يكسونگران دو دسته اند: ١_ انان كه تنها يك انگيزه را عامل جنبش و تحرك انسان در روابط فردي و اجتماعي مي دانند. ٢_ گروهي كه انگيزه هاي گوناگوني را مي شناسند ولي تنها ابرانگيزه يا ابرانگيزها يي را فرمانده و عامل مي پندارند و معتقدند انسانها به نيروي بي امان آن انگيزه يا انگيزهاى حاكم به فعاليت هاي گوناگون مي پردازند . در اينجا بر سر ان نيستم كه اين دو دسته را با ويژگي هايش بررسي كنم و نيز قصد تحقيق ندارم كه ايا يكسونگران جزء اين دسته اند يا ان ديگر ... بلكه در نظر دارم نارسايي و سستي هاي بنيادي اين طرز فكر را برشمريم . توصيه مي شود همراه با مطالعه اين سلسله مباحث ، تاريخ را نيز ورق بزنيم تا سرگذشت سياه يكسونگران را مورد ارزيابي قرار دهيم ان موقع در مي يابيم كه در هر عصر و زماني ، يك بعد انديشي و يكسونگري به گونه اي خاص خودنمايي مي كند. به طور مثال ؛ در عصر سعدي رحمت الله عليه شاعر و سخنور شيراز ، معيار شخصيت بر اساس تسلط بر ادبيات بود ، در ان زمان ، ارزش ، سودمندى و والايي شخصيت از ان كسي بود كه در علم نحو و ادبيات استادي اگاه ،و ژرفكاوي استوار بوده باشد ، و تكامل انسان ها را نيز با همين قاعده در سايه ى دانايي و توانايي بر همين فن ارزيابي مي كردند .به همين دليل مردم با سختيهاي زمان ، و عواقب سوء پيروزي بيگانگان بر دين و چاره جوئى براي فقرا خاك نشين و دهها مسائل ضروري ديگر بيگانه بودند . اري انگاه كه مرضي در جامعه عمومي باشد مردم از درك ان بيماري عاجزند و مي پندارند در جامعه يى سالم زندگي مي كنند. ادامه دارد... در قسمت بعد مي خوانيد.... يكسونگري در مكتب ماركس ... ✍محمدي همداني

بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات سراسر عشق ،سردار شهید #حاج_حسین_همدانی کتاب:مهتاب خین قسمت(115) پتو بگیرند.با آن که حواسم حسابی جمع بود ولی با این حال دو_سه بار توفیق اجباری شرکت در آن مراسم نصیبم شد.حتّی به خاطر دارم یک بار توی سنگر خوابیده بودم که روی سرم پتو انداختند و جای دشمنان شما خالی.تا جان داشتم مشت و مالم دادند. این مراسم برای حبیب مظاهری هم برگزاری شد؟ ◽️فقط یک بار!خب اصلا حبیب بچه ی خیلی جدی ای بود.یادم هست یک بار که بچه ها به او کمین زدند و برایش جشن پتو گرفتند تا مدت ها بعد،با همه سرسنگین شده بود.خیلی عصبانی بود امّا حتّی عصبانیت او را هم فقط در چهره اش دیدیم البته به صورت کلی اعتراض کوتاهی به بچّه ها کرد و گفت:آخر این دیگر چه کاری است که شما دارید می کنید؟مردم آزاری هم خنده دارد؟ ⚪️در بحث تهجّد و توافل و شب زنده داری،بچّه های شما چطور سلوک می کردند؟ ◽️بسیار به نماز شب مقیّد بودند.به خصوص حبیب که شبی نبود او را در حال اقامه ی نماز شب نبینم.نماز شب را با صدای بلند نمی خواند. بارها شاهد بودم در قنوت نماز شب چطور با تمام وجود عاشقانه گریه می کرد و قطرات درشت اشک بود که از چشم هایش سرازیر می شدند.واقعا این بچّه ها در حکم آیت اعجاز حضرت امام (ره)بودند.اعجاز امام(ره)تربیت یک نسل مهذّب و متوازن بود که مصادیق آن را ما به طور عموم در جبهه ها و به طور خاص در تیپ آدم هایی از قبیل مظاهری و حاجی بابایی می دیدیم. ⚪️طی یک هفته ای که محمود شهبازی در منطقه ماند،به شناسایی هم آمد؟ ◽️آمد،آن هم چه آمدنی!بعد از سازماندهی تیم های شناسایی،محمود چند روزی پیش ما ماند.یادش به خیر،همان شب اوّل،با تیم شناسایی بنده همراه شد و آمد جلو.مسیر حرکت تیم ما،از حاشیه رودخانه الوند به سمت روستای جگر محمّدلو تعیین شده بود.در بخشی از مسیر،درختان مرکبات _عمدتا لیموترش_ سر راه مان قرار داشتند ما از آن جا هم جلوتر می رفتیم تا می رسیدیم به مقابل خط دشمن،واقع در حد فاصل مرز بین المللی تا کناره جاده ی منتهی به سرپل ذهاب در پایین ارتفاعات قراویز. این خط پدافندی دشمن تقریبا عمود بر شهر اشغالی قصر شیرین بود.ما می رفتیم در حاشیه رودخانه الوند،خط دشمن را از پشت شناسایی می کردیم.در جلوی روستای...... #صفحه ۱۸۸

🌸﷽🌸 سجاد عزیز در اخلاق اسوه بود در طی این سالها به جرات می توانم بگویم کلمه لغوی از او نشنیدم وقتی یوسف فدایی نژاد که در درگیری با گروه پژاک به شهادت رسید بدجور غمگین بود می گفت سوز عجیبی داشت. و اتفاقا بعد از شهادتش با برادر شهید فدایی نژاد حرف می‌زدیم او هم به این نکته اشاره کرد. شهید طاهر نیا دو تا فرزند از خود به یادگار گذاشته است که یکی از آن ها را اصلا ندیده است. با سجاد اردوهای زیادی رفتیم شب های متعددی در پیش یکدیگر بودیم اهل تقوی بود و نماز شب خوان؛ بارها برای همین نماز شب ها با او شوخی می‌کردیم که دست از ریا بردار. راوی: همرزم شهید #شادےروحش‌صلواتـــــ❤️ #شهیدتاسوعا_آقاسجادطاهرنیا🌹 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @shahid_tahernia

✍ دستنوشته رهبر انقلاب برای تقدیر از #شهید_طهرانی_مقدم و همکارانش 🗓 یک سال و شش ماه پیش از شهادت #شهدای_جهاد_خودکفایی @shahid_tahernia

#ساده_مانند_آب خودش را در مسیر #تزکیه‌ی نفس قرار داده بود و بخودش #ریاضت می‌داد. در لباس پوشیدن، در غذا خوردن، در نحوه‌ی برخورد، در ساعت خوابش، در احساس مسئولیتش! #کم_می‌پوشید و کم می‌خورد. برای #خانواده بهترین لباس‌ها را تهیه می‌کرد اما به ندرت برای خودش #لباس_نو می‌خرید. از لباس‌های با رنگ و لعاب #دوری می‌کرد‌. فقط وقتی من اصرار می‌کردم برای مهمانی لباسی #شیک بپوشید، لباسهای دلخواه مرا می‌پوشید تا من ناراحت نشوم. همیشه ساده ولی #آراسته بود. یک دست لباس داشت که خیلی با او #زیباتر می‌شد اما همیشه آن را تا کرده و در کمد می‌گذاشت و #نمی‌پوشید! من اول علت این کار او را نمی‌فهمیدم. بعدا به من گفت که نگرانم اگر این لباس را بپوشم و به خیابان بروم دل #نامحرمی را بلرزانم... فردای قیامت نمیتوانم #جواب او را بدهم. #آقاسجاد در این ده سال اخیر واقعا روی خودش #کار کرده بود. یعنی اینطور نبوده که عاشق #شهادت باشد و یک شبه بخواهد به درجه‌ی رفیع #شهادت برسد... که شهید بشود و تمام. نه اصلا اینطور نبود. از #نماز_شب‌هایش، ازکلاس‌های_اخلاق رفتتش، از برخورد‌ها و رفتار‌هایش و... می‌شد فهمید که #آقاسجاد دارد خودش را برای امری بزرگ آماده می‌کند... #شادی_روحش_صلوات #برگرفته_از_کتاب #ساقیان_حرم #خاطرات_شهیدمدافع‌حرم #سجادطاهرنیا @shahid_tahernia

🔴امران به معروف .... حجت الاسلام ابوالحسن كيهاني رئيس تبليغات اسلامي كبودراهنگ ، به دليل اقامه امربه معروف و نهي از منكر ، توسط ، دختر داگ واكر ( سگ گردان) با ماشين زير گرفته شد! 🌀مدتي است كه آمران به معروف ، به طور سلسله وار مورد ضرب و شتم و گاهي تا مرز شهادت پيش مي روند. در اين نوشتار به بررسي اين موضوع مي پردازيم تا ببينيم مشكل اصلي كجاست. 🌀هدف از امربه معروف و نهي از منكر ،جز خيرخواهي و انساندوستي نيست. آمران به معروف و ناهيان از منكر ، تلاش مي كنند تا فضيلت هاي انساني در جامعه فراموش نشود . اما در سالهاي اخير اين فريضه واجب را به گونه اي ديگر تعبير كرده اند. در وهله اول ، تمدني به نام غرب ، چون مجسمه اي دو رو ، كه يك روي ان بتي دلربا، زيبا و فريبنده و بر روي ديگرش هيولايي وحشتناك جلوه گري مي كند تلاش كرده است تا بخشي از مردم جامعه را به استعمار خود در اورد. تمدن غرب تلاش دارد كه جوامع بشري را به سوي بي ساماني سوق دهد تا راه سعادت را بر انسانها ببند.اگر چنين شد انسانها با ديگران بيگانه شده و تنها به خويش مي انديشند .در سايه شوم از خودبيگانگي است كه تمام بي سامانيهاي رواني ، اجتماعي ، لاقيدي ، ناتواني ،انزواطلبي ، بدبيني و از دست دادن ارزشها و اعتقادات پديد مي ايد.و در نتيجه انسان دچار يك بيماري روحي شده و به هر عملي حتي ارزشي واكنش نشان مي دهد. همين بيماري روحي ، چنين القا مي كند كه اگر مي خواهيد پيشرفته و متمدن باشيد مقلد ملل پشرفته شده تا عقب ماندگي خود را جبران كنيد . در حالي كه همين كشورهاي به ظاهر پيشرفته و متمدن با اين روش و نگرش سالهاست كه ورشكسته شده و به بن بست رسيده اند. روي اوردن مردم اين كشورها به بي اخلاقي وبي بندوباري ، نتيجه همان فرهنگ پوچ است كه با نام ارامش مردم را به باتلاق اضطراب و استرس كشانده است . اما ، اسلام كه يك آيين جاوداني و بر اساس فطرت و ارضاي صحيح تمام خواسته هاي انساني پايگذاري شده است و به مسئله ى محبت و همدوستي توجه فراواني دارد و دگر دوستي مقدس شمرده مي شود به دليل تهاجم فرهنگي دشمنان روزهاي غربت را سپري مي كند. از اين رو ،دلسوزان واقعي بايد مورد ضرب و شتم قرار گيرند و معاندان و مغرضان با چهره هاي نفاق الود به عنوان ناجي ظاهر شوند. اگر انسان به اندازه پر كاهي شعور و فهم داشته باشد قطعا چنين نمي كند .به روي راهنماي خود اتش نمي گشايد ، به او تعرض نمي كند . دريغ كه عده اي از اين نعمت خدادادي محرومند و ارامش را تنها در بي بندوباري ، سگ گرداني ، و....مي جويند. اما در بخش دوم روي سخنم با كساني است كه در يك كشور اسلامي مسئوليت پذيرفته اند. از مديران ليبرالي كه انتظاري غير از همراهي با مهاجمان فرهنگي نيست ! اما نهادهاي متولي چرا با هنجارشكنان مقابله جدي نمي كنند؟ تا كي بايد افراد متدين جامعه مورد تعرض يك مشت حيوان صفت قراربگيرند؟ فقط در استان همدان اين مورد سوم است كه به خاطر اقامه امربه معروف و نهي از منكر ، آمران به معروف را ناجوانمردانه مورد ضرب و شتم قرار مي دهند! در دو مورد حتي به خانواده اين عزيزان هم بي مهري شده و غير از ضرب و شتم چادر از سر دختران مومنه برداشتند! در شمال كشور نيز به همين صورت ، ناموس شيعه را در انظار عمومي و ميان انبوهي از نامحرمان بر زمين انداختند و چادر از سرش كشيدند! اين درد ها غير از زير گرفتن جوان بسيجي ، در حال برقراري امنيت و ترور چند روحاني كه منجر به شهادت اين عزيزان شد مي باشد. به نظر مي رسد ، اين دست اقدامات ،اجراي برنامه هاي هدفمند دشمن براي از بين بردن روحيه امر به معروف و نهي از منكر است ،كه توسط دشمن طراحي و افراد بيمار مجري ان شده اند. براي جلوگيري از اتفاقات مشابه ، انتظار مي رود دستگاه قضايي و ستاد امر به معروف و نهي از منكر به طور جدي ورود كرده و با عاملان هر نوع قبح و هنجارشكني برخورد نمايد. درغير ، اين صورت اين امر به يك عادت ضد ديني و اجتماعي بدل خواهد شد. ✍جليل اقامحمدي همداني http://hamadani52.blog.ir/1398/08/23

🌸 آن روز، پیامبر چون روزهای قبل از آن کوچه می گذشت. پرسید: دوستی داشتیم که هرگاه از کنار خانه اش عبور می کردیم، بر سر ما خاکستر می ریخت، چند روزی است از او خبری نداریم، کجاست؟ گفتند: بیمار شده است. با چند نفر از یاران به عیادت وی رفت. بیمار با شرمندگی به مادرش گفت: صورتم را بپوشان. وقتی پیامبر(ص) وارد شد، گفت: ای پیامبر، اول مرا مسلمان کن، تا دیدگانم به دیدارت روشن شود. مرد یهودی با این رفتار پیامبر، به سرعت متحول شد و اسلام را پذیرفت. #رحمت_اللعالمین❤️ #پیامبر_مهربانی @shahid_tahernia

#عاشق_فوتبال از کودکی #عاشق‌فوتبال بود. هرجایی که فرصت می‌شد با بچه‌ها مسابقه فوتبال راه می‌انداخت. نوعش مهم نبود. از گل کوچیک گرفته تا چمن مصنوعی یا داخل سالن و ... می‌گفت لذت می‌برم از فوتبال. روزهای آخر #سوریه، دو روز قبل از #عملیات با چند تا از بچه‌های سوری و دوستانش مسابقه فوتبال گل کوچیک راه انداختند. ما هم شده بودیم تماشاچی! تعامل بین بچه‌ها با دو تا #جوان‌سوری خیلی جالب بود. در بازی آنقدر به آنها احترام می‌گذاشتند که قابل تامل بود. این دو جوان هم با لبخند و سر تکان دادن جواب #محبت بچه‌ها را می‌دادند. جالب‌ترین قسمت آنجایی بود که بچه‌ها به #زبان‌عربیِ من‌درآورده می‌خواستند حرفی را به اینها برسانند! ما که از خنده می‌مردیم... #یادش‌بخیر! #آقاسجاد من را صدا کرد و گفت بیا بازی. گفتم: "بابا بشین یه گوشه استراحت کن انرژی رو مصرف نکن نیازه" صورتش کامل پر از عرق و قرمز شده بود. #خنده‌ای کرد و گفت: اتفاقا دارم #انرژی می‌گیرم! دوباره دوید دنبال توپ... #به_نقل_از_همرزم‌شهید #برگرفته_از_کتاب #ساقیان_حرم #خاطرات_شهیدمدافع‌حرم #سجادطاهرنیا @shahid_tahernia

🌸ولادت با سعادت پیامبر اکرم حضرت #محمدمصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بر همه محبان آن بزرگواران مبارک باد.🌸 @shahid_tahernia

💐ميلاد گل بوستان نبوى،وام دار شيعه علوى #امام‌جعفرصادق(ع)مبارک باد💐 @shahid_tahernia

#نماز‌با_صدایِ‌بلند_وقنوت‌هایِ‌یواشکی #نماز خواندنش همیشه با #طمانینه همراه بود، #آرامش عجیبی در #نماز خواندنش دیده می‌شد. هیچ وقت #عجله نمی‌کرد حتی اگر باید به کاری می‌رسید و انجام آن دیر شده بود! با #تواضع و #خشوع کامل به نماز می‌ایستاد. مانند #گدایی که مقابل #شاهی ایستاده باشد... #قنوت که می‌گرفت #دستانش را بیشتر از حد معمول #بالا می‌آورد و گردنش را بسمت راست کج می‌کرد و آنچه می‌خواست را به #‌خدا می‌گفت. مطمئنم " اللهم الرزقنا توفیق #الشهاده فی #سبیلک... " یکی از خواسته‌هایش بود. #نمازش را با صدای بلند می‌خواند اما وقتی به #قنوت می‌رسید آرام و بی‌صدا چیزهایی می‌گفت... طوری که دیگر نمی‌توانستی حرف‌های #خصوصی‌اش را با #خدا بشنوی. #سجده‌هایش را طولانی به جا می‌آورد و بعد از اتمام نماز بلافاصله و بدون اینکه حالتش عوض شود تسبیحات #حضرت‌زهرا(س) را می‌گفت. خیلی از اوقات به اتاقش می‌رفت و با #عبایی که برایش #هدیه خریده بودم در #خلوت نماز می‌خواند. همیشه مهر نمازش #تربت‌امام‌حسین(ع) بود و روی این قضیه خیلی مراقبت داشت. بعد از نماز بلافاصله روی #تربت را می‌پوشاند و با اشاره به #روایتی می‌گفت: شیطان منتظر است جایی #تربت‌امام‌حسین(ع) را بدون پوشش پیدا کند و از آن استفاده ببرد. #به_نقل_از_همسرشهید #برگرفته_از_کتاب #ساقیان_حرم #خاطرات_شهیدمدافع‌حرم #سجادطاهرنیا @shahid_tahernia

📝 متن بیانات روز گذشته رهبرانقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌، منتشر شد. 🔍 بخوانید: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44016