#شهید_مصطفی_خلیلی_بلوطکی
زمانی که جنگ سوریه پیش آمد مصطفی مرتب تعلیم نظامی می دید و اواخر سال 92 بود که می خواست به سوریه برود و تحقیق کرده بود. برخی با رفتن وی مخالفت کرده بودند ولی تصمیم خودش را گرفته بود و به من گفت «چگونه مردم پای منبر را ارشاد کنم ولی خودم عمل نکنم. چگونه به مردمی که پای منبر نشسته اند، درس ایثار و شهادت بدهم وقتی خودم عمل نکرده ام. وظیقه ام در این مقطع حکم می کند به عنوان فردی پیرو ولایت، رهبری و محب اهل بیت (ع) در جبهه مقاومت حضور پیدا کنم
تنها 35 روز حضور در جبهه مقاومت اسلامی نیاز بود تا مصطفی خلیلی خودش را به قافله عاشوراییان برساند و در دوازدهم بهمن ماه 1394 به شهادت برسد. این روحانی خوزستانی که تنها 27 سال از عمرش میگذشت، داوطلبانه به جبهه دفاع از حرم رفته بود
خود را نوکر امام زمان (عج) می دانست و می گفت برای خوشنودی ایشان کار می کنم. هیچ وقت از خدا و امام زمان (عج) درخواست پست و مقام نکرد همیشه عاقبت به خیری را می خواست. حضرت آقا را خیلی قبول داشت و میگفت وقتی میخواهی ببینی حق وباطل چیست ببین آقا درباره آن موضوع چه می گوید
@shahid_vahid_farhangi_vala
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: #نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 92
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرصت خوبی بود تا در نبود نیروهای گردان از خاطرات و جنگهای کردستان و جنوب بگوییم و بشنویم. بعد از چند روز تعدادی از مسئولان گردان که به مرخصی رفته بودند یک یک بازگشتند. آنجا فهمیدم که قرار بوده عملیاتی در جنوب انجام بگیرد که عملیات لو رفته بود و به همین دلیل، نیروها را به مرخصی فرستاده بودند.
وقتی سید صادق آمد یک جعبه کوچک از انگورهای باغ خودمان هم توی دستش بود. مادرم به سید صادق سپرده بود: «حتماً باید همۀ این انگورها رو به نورالدین برسونی.» آن روز همراه بچه ها انگورهای باغمان را نوش جان کردیم. حس اینکه پدر و مادر در هر شرایطی به یاد آدم بودند، بینظیر بود!
در سازماندهی به عنوان نیروی گردان شهید مدنی مطرح شدم. باید پیش سید احمد موسوی میرفتم و میگفتم مرا به گردان او داده اند. سید موسوی با روی خوش مرا پذیرفت. وقتی پرسیدم: «آقا سید من کدوم دسته برم؟» گفت: «تو نیروی آزادی! همینجا خواهی ماند!» معلوم بود روی تجربه من از حضور پانزده ماهه ام در کردستان حساب ویژهای باز کرده اند. اصرار کردم که در جمع یکی از دسته ها باشم اما قبول نکرد. گفتم «آخه میخوام ببینم اینجا توی جنوب جنگیدن چطوریه؟» جواب آقا سید راحتم کرد: «شما که توی کردستان جنگیدی، نبرد اینجا خیلی آسونتر از اونجاست!»
یکی از روزهای شهریور ماه 1361بود که آقا سید موسوی گفت: «به زودی به طرف سومار میریم.» زود همه چیز جمع و جور شد و با اتوبوس به سمت کرمانشاه و اسلام آباد راه افتادیم.
@shahid_vahid_farhangi_vala
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: #نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 93
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مسیر اسلام آباد داخل اتوبوس که بودیم بچه ها رادیو عراق را گرفته بودند. شنیدن پیامهای رادیو عراق برایمان حیرت آور بود: «نیروهای تیپ عاشورا الان سوار ماشینها شده و برای انجام عملیات به طرف اسلام آباد میروند!» خنده ام گرفته بود. نمیدانستم با آن جاده به کجا میرسیم ولی رادیو عراق از مسیر و هدف ما مطلع بود. به خودم میگفتم: «اینجا چه طوری میشه عملیات کرد؟!»
هفت هشت روز در پادگان الله اکبر اسلام آباد ماندیم. در آن مدت برنامه ریزی شده بود تا با جنگ کوهستانی آشنا شویم. معمولاً شبها بعد از شام نیروها را از پادگان خارج میکردند و در اطراف پادگان گاهی تا بیست کیلومتر پیاده روی و گاه کوهپیمایی میکردیم. روی کوههای منطقه سنگرهای کمین تعبیه کرده بودند که با آنها درگیر میشدیم. به قولی مانور عملیاتی را تجربه میکردیم. گاهی هم یکجا می ایستادیم و جهت یابی به کمک ستاره ها را یادمان میدادند. در این مدت، هواپیماهای عراقی دو سه بار منطقه را بمباران کردند که در این بمبارانها تلفاتی هم داشتیم.
از آنجا به منطقه ای نزدیک رودخانه سومار منتقل شدیم. موقعیت منطقه به گونه ای بود که در محدوده بُرد توپهای عراقی قرار داشت. بمباران هواپیماها هم بچه ها را آسوده نمیگذاشت. حدود ده روز در چادرها ماندیم و هر روز در آموزش بودیم؛ آموزش کوهنوردی، توجیه نقشه و... اولین بار بود که با نقشه روبه رو میشدم. موقعیت تپه «سلمان کشته» را برای اولین بار در همین نقشه دیدم.
سید احمد موسوی برنامه های عجیبی داشت.
@shahid_vahid_farhangi_vala
#خدا را پیدا ڪرد!
کُنجِ همین خاکریز ...
و من هر روز،
تمرین می کنم:
#اهدنا_الصراطَ_المستقیم را ...🌸🍃
🌷@shahid_vahid_farhangi_vala🌷
ایشون بانو الهه احمدی هستند که اخیرا نخستین زن ایرانی صدرنشین جام جهانی تیراندازی شده اند و پاسخ لجن پراکنی های امثال مسیح علینژاد را بسیار زیبا داده اند:
ما حرفهایمان را با عمل ثابت کردیم و باید از امثال «مسیح علینژاد» پرسید که اگر حجاب مانع است پس چرا بانوان فوتسالیست قهرمان آسیا شدند و چرا این همه بانوی ایرانی بر روی سکوی قهرمانی میایستند؟
در دوران ورزشیام از حضرت زهرا و اهل بیتشان مدد میگیرم و قلبم را به آنها میسپارم. خداراشکر میکنم که به عنوان یک مسلمان تیراندازی میکنم.
@shahid_vahid_farhangi_vala
#دلتنگی
-دلتنگی یعنی
-جاذبه برعکس شود و
-وزن زمین
-روی دلت سنگینی کند !
#شبتون_شهدائی
@shahid_vahid_farhangi_vala
﷽
🌹 یا قاضی الحاجات 🌹
🌹سلام. صبح بخیر🌹
#سالگرد شهادت شهید علی هاشمی
(شهید علی هاشمی و حاج قاسم سلیمانی)
💫 دوشنبه 💫
☀ ۴ تیر ۱۳۹۷ هجری شمسی
🌙 ۱۱ شوال ۱۴۳۹ هجری قمری
🎄 ۲۵ ژوئن ۲۰۱۸ میلادی
🔸🔶 إنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً
🔹 ترجمه: ما راه را به او نشان دادیم، خواه سپاسگزار باشد خواه ناسپاس باشد
آیه 3 سوره انسان
🆔 @shahid_vahid_farhangi_vala
کانال شهید وحید فرهنگی والا
﷽ 🌹 یا قاضی الحاجات 🌹 🌹سلام. صبح بخیر🌹 #سالگرد شهادت شهید علی هاشمی (شهید علی هاشمی و حاج قاسم سلی
سالروز شهادت شهید علی #هاشمی
فرمانده سپاه ششم
شهید هاشمی در تاریخ 1340/6/10 در منطقه عامری شهرستان اهواز به دنیا آمد. در سال 1357 چند بار دستگیر شد. پس از پیروزی انقلاب در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی حصر آباد و اهواز نقش موثری داشت. علی هاشمی به خوبی قبل از شروع جنگ، جوانان انقلابی حمیدیه را سامان داد و با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و سپاه حمیدیه را تشکیل داد. بعد از عملیات فتحالمبین شهید هاشمی مسئول عملیات در بخش «طراح» و در «کرخه نور» در جبهه سوسنگرد شد و همچنین بعد از آن تیپ 37 نور به فرماندهی ایشان در عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر شرکت موثر داشت. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور تبدیل به سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل سپاه سوسنگرد، قرارگاه نصرت درست شد که تحول اساسی در جنگ به وجود آورد. به علت به نتیجه نرسیدن عملیات رمضان و والفجر مقدماتی و به بن بست رسیدن نبرد جبههها، بعد از والفجر مقدماتی در جنوب غربی شهر هویزه و نزدیکی آب گرفتگیها، قرارگاهی کاملا سری به نام نصرت فرماندهی شهید علی هاشمی زده شد. قرارگاهی که تا ماهها هیچ کس از فرماندهین به غیر از فرمانده سپاه از آن اطلاعاتی نداشتند. مأموریت ویژهای که این قرارگاه بر عهده داشت جمعآوری اطلاعات از خاک دشمن تا عمق جاده بغداد- بصره که شامل منطقه هورالهویزه با آب گرفتگی وسیع و با تلاقی، با ابعاد تقریبی 100 کیلومتر در 40-30 کیلومتر بود. در واقع پیچیدهترین طرح و پیچیدهترین قرارگاه و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ قرارگاه نصرت بود. ثمره آن تلاشها فتح جزایر خیبر و نا امن شدن جاده شمال به جنوب عراق بود و همچنین تجربه هور باعث فتح فاو و عملیات پیروزمندانه کربلای 5 شد. بعد از عملیات فاو، شهید هاشمی فرمانده سپاه ششم کشور شد. در اردیبهشت، خرداد و تیر سال 1367 دشمن به فاو و جزایر حمله کرد و در حمله به جزایر، شهید هاشمی که مسئول آن منطقه بود و دفاع از جزایر را بر عهده داشت مقاومت سختی انجام داد. از آن روز علی هاشمی مفقود گردید و پیکر مطهرش در سال 1388 کشف و در سال 1389 تدفین.
خاطرهای از شهید
وقتی شهید هاشمی به خانه میآمد و زنگ خانه را میزد بچهها از نوع زنگ زدن وی متوجه میشدند که پدرشان آمده و هر رو با هم میدویدند تا در را باز کنند، اما حسین که زرنگتر بود زودتر در را باز میکرد و زینب ناراحت میشد و گوشهای مینشست، وقتی علی دلیلش را پرسید و متوجه موضوع شد، از آن وقت، هر بار این اتفاق تکرار میشد، شهید بر میگشت و از حیاط بیرون میرفت و میگفت زینب باید در را باز کند و او با این کار زینب را بینهایت شاد میکرد.
@shahid_vahid_farhangi_vala
#دلنوشته ای تقدیمی به شهید مدافع حرم
👇👇👇
@shahid_vahid_farhangi_vala