eitaa logo
کانال شهید وحید فرهنگی والا
294 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
579 ویدیو
12 فایل
کانال رسمی شهید جبهه مقاومت مهندس وحید فرهنگی والا (زیرنظر خانواده شهید) نام جهادی: بِلال تاریخ و محل ولادت: ۱۳٧۰/٧/١۵ تبریز تاریخ و محل شهادت: ١٣٩٦/٨/۱۵ مسیر تدمر به بوکمال منطق یادشهدا با ذکر صلوات🙏💚 @shahid_vahid_farhangi_vala
مشاهده در ایتا
دانلود
الا بذکر الله تطمئن القلوب عاشقی گاهی دلیل ندارد وگاهی برایش هزار ویک دلیل می آوری مثلا همین لباس پاسداری بر تن تو...خب حق بده که اینهمه عاشقت باشم به یاد دارم وقتی این لباس ها را بر تن وقامتت میدیدم دلم ضعف میرفت وتوی دلم برایت میخواندم ...اصلا بعضی نامها وبعضی لباس ها برای برخی ها خیلی می آید مثلا نام پاسداری بر تو ولباس پاسداری بر تن تو... گاهی عاشقی بدجور دلت را می سوزاند وتو هر تاوانی هم بدهی باز می ارزد آخر عاشق تو بودن که کم چیزی نیست... وحیدم نیستی حالا، که این لباس هارا بر تنت ببینم ... سنگینی میکنند بعضی درد ها روی قلبم ندیدنت کم چیزی نیست ومن روزی هزار بار از خودم میپرسم که از چه نمردم هنوز. یادم هست که روز عقدمان عاقد اینگونه دعا کرد که ان شاءالله پاسدار اسلام وقرآن باشید که هیچ دعایی برایم دلنشین تر از آن نبوده ونیست... تو پاسدار اسلام و قرآن و وطن وناموس شدی وحیدم و پاسدار دل همه زندگی همسرت عزیز ترینم. روزت مبارک. راستی درست هست که حتی نوشتنش هم‌برایم سخت است اما من نباید فقط این روز را به تو تبریک بگویم که تو به درجه جانبازی نیز رسیدی وچه روسفید وسربلند به پیش ارباب وعلمدار کربلا رفتی نمیدانم چه دعایی کردی که خداوند دعایت را قبل تر از دعای من پذیرفت. در این روز عزیز ودر کنار سفره ابا عبدالله دعاگویم باش بهترینم. @shahid_vahid_farhangi_vala
 همه شب سجده بر آرم که بیایی تو به خوابم و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی... @shahid_vahid_farhangi_vala
عطرِ تو پیچیده میانِ خاطراتـَم! پس عمیق تر نَفَس میڪشم بهـ امیدِ وصالِ تو.. @shahid_vahid_farhangi_vala
دلم هوای تو دارد خدا کند راست باشد که میگویند دل به دل راه دارد.. @shahid_vahid_farhangi_vala
بسم ربّ الحسین(ع) محرم که شد گفتیم خانه باید رنگ وبوی حسین را بگیرد..تو رفتی وپرچمی که از مشهدالرضا به یادگار داشتی ومیگفتی با خودت به همه حرم ها برده ای جز حرم حضرت زینب(س) وحضرت رقیه(س) آوردی ومن یک قلم وکاغذ برداشتم و وشروع کردم به نوشتن:السلام علی الحسین وعلی بن الحسین و... پرچم را زدیم بر سردر خانه مان .... چندروز بعد وقت رفتنت گفتی که میخواهی پرچم را همراه خودت ببری به سوریه تا به عطر حرم بی بی جانمان معطرش کنی،همراه وسیله های دیگرت گذاشتم در کوله پشتی ات... چندماه دیگر کوله پشتی با وسیله های داخلش برگشت اما بدون تو..همش منتظر بودم که ببینم پرچم هم در میانشان هست یا نه..بود وحیدم پرچم هم برگشته بود آوردم وخودم تنهایی زدم سر جای اولش ..حالا دیگر هرروز در خانه مان محرمی به پاست با این روضه...!!! با صدای هر نوای کربلااا..کربلااا..حال دلم دگرگون می شود می دانی عزیزم آخر منو تو هم شدیم از یاران حسین اما جان ودلم به فدایت آقا!!!من توفیقی نداشتم که همچو عروس وهب از شما قول شفاعت بگیرم و همسرم را راهی میدان کنم باید می بودم کنار وهبم وبه میدان رفتنش را میدیدم وحس رضایت در چهره مولایم که بگوید به جمع عاشوراییان خوش آمدید...اما هر ثانیه روحم کنار جسمش به پرواز در می آمد از وقتی که راهی سفرش کردم ومیدانم که نگاه لطفتان را سرم کم نمیکنید آقاجانم... با صدای هر نوای کربلااا..کربلااا...دلم می رود سوی کربلایی که ندیدمش وقرار بود......هیچ بماند وحیدم فدای سرت میدانم که بدقول نبودی... نبود جسمت بدجوری به چشم‌میخورد این محرم! هنوز باور نکرده ام که نیستی ... تو عاشق واقعی بودی ودر ره معشوقت از همه چیز گذشتی دعا کن برای عاقبت به خیریمان کنیم @shahid_vahid_farhangi_vala
الا بذکرالله تطمئن القلوب آمدنت در پاییز بود ورفتنت هم در پاییز فصل آشناییمان پاییز بودو شروع فصل تنهایی هم ازپاییز ... از کدامین روز وشب ها شروع کنم به نوشتن که من هنوز هم مثل آن روزها دلشوره رفتنت را دارم دلشوره هایی که دیگر از وقتی برگه ماموریتت را گرفتم دستم دیگر نتوانستم آرامشان کنم از کدامینش بنویسم ای عزیزترینم از روز اولین آشناییمان یا آخرین روز خداحافظیمان... از شعری که موقع باریدن باران میخواندی!!! از کدامینش بنویسم از نگرانی خانواده هایمان پدرها مادر ها خواهرها یا برادرم ... من هنوز برای تو می نویسم عاشقانه صدایت میکنم نگاهت میکنم زندگی میکنم با تو... هنوز همان دلشوره ها را دارم انگار که مانده ام در آن روزها و دوست ندارم که زمان جلو برود مثل آن لحظه ها که کنار تو بودم ومیگفتم‌کاش خداوند زمان را همینجا نگه دارد. کاش قلم یاری بکند بنویسم هرآنچه گذشت را... ... @shahid_vahid_farhangi_vala
الا بذکرالله تطمئن القلوب ۹۶.۸.۱۳ در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود اشک چشمانم را به زور نگه داشته ام بغض گلویم را می فشارد اما باید بایستم نباید بگذارم اشک هایم را مادرم ببیند نباید پدرم شاهد دلواپسی هایم باشد نباید بگذارم خواهرم خواهر تو برادرم پدر ومادرت که مسافر کربلا هستند بدانند که چندروزیست صدایت را از پشت تلفن نشنیده ام ...وای امان... بغض گلویم را قورت میدهم نباید کسی اشک هایم را ببیند آخر به تو قول داده ام.. وحیدم..نگرانم ...نمی خواهی خبری از خود بدهی..میدانی که همسرت طاقت اینهمه غم ونگرانی را به تنهایی ندارد جواب دوستانت که سراغت را از من میگیرند چه بدهم چقدر بعد هر تلفن که دوستان وآشنایان سراغت را از من میگیرند بروم سر سجاده وسفره دلم را فقط برای خدا باز کنم واشک بریزم والتماسش کنم وخیره به تلفن بمانم وبگویم الان است که وحیدم زنگ میزند... این روزها باز نگرانم نکند دیگر از دیدن رویت محروم شوم به تو قول داده ام من ایستاده ام هنوز...داغ اشک هایم را به دل دشمنان میگذارم وبه امید روز ظهور آقا همه اشک هایم را نذر آمدنش میکنم تو افتخاری نصیبم کرده ای که خودم را هم قدم با رباب حسین(ع) وزینبش میبینم فقط سخت محتاج نگاه ودعایت هستم بهترینم. @shahid_vahid_farhangi_vala
الا بذکرالله تطمئن القلوب یکسال گذشت... اما در این جمله خیلی حرف های ناگفته ونا نوشته وناشنیده نهفته است حرفهایی از جنس دلتنگی،دوری،سختی،تنهایی،ترس،دلهره،زخم زبان ها،دلشکستن ها،نادیده شدن ها،گاهی تهمت وگاهی چشم بستن به روی حقایق... یک سال گذشت..اما چه گذشتنی چه شب ها که هراسان از خواب بیدار شدم وتورا ندیدم چه روزها که با هزاران فکروخیال شبش کردم چه روزهایی که در نبودنت هزار بار مردم وزنده شدم وخم به ابرو نیاوردم.چه سکوت هایی که پشتش هزاران حرف برای گفتن داشتم اما صبر کردم وزبان به شکوه باز نکردم وهمه چیز را به خدا سپردم. چه غریبه هایی که در این مدت آشنا شدند ودوستانی که حق خواهری وبرادری را برایم به جا آوردند وچه آشناهایی که...بماند. یک سال گذشت به سختی وصبوری گذشت.‌.کمتر کسی فهمید که وقتی یک زن همراه وهمسفرش دیگر کنارش نیست یعنی چه همه امیدش همه زندگیش همه پشت وپناه وتکیه گاهش را دیگر نمیبیند یعنی چه... یک سال گذشت اما میدانم که هنوز روزهای سخت تری در پیش دارم خدا کند باور نکنم که دیگر برنمیگردی همنفسم...من خوشم با خیالت وعشقی که تا آخرین نفس در رگهایم جاریش کردی. حرف از گلایه نیست کمی درد دل است ..‌ شمم_میرود وحیدم بهترینم همه زندگیم ؛همه اینها را تحمل میکنم اگر بدانم که تو از همسرت راضی هستی وبدانم خدا نگاه پر مهرش را بدرقه زندگیم میکند وعاقبت مرا به تو خواهد رساند. سفربه سلامت ای همه عشق وامیدم سلام مرا هم به مادر برسان. 😔 @shahid_vahid_farhangi_vala
سئوال: خاطره شیرینے ڪہ از همسرتون باهم داشتید رابفرمایید⁉️ تموم خاطرات که شیرین هستن وبه یادماندنی... بعداز اینکه صیغه محرمیت بینمون خونده شد نزدیک اذان مغرب بود که هردومون از خانواده ها اجازه گرفتیم ورفتیم اتاق اولین نماز جماعت دونفره رو خوندیم بعد اینکه نمازمون تموم شد یه تسبیح فیروزه ای رنگی رو از جیب کتشون درآوردن وبه من هدیه دادن البته قبل این تسبیح یه تسبیح دیگه هم بهم داده بودن که از تربت کربلا هستش واینا بهترین هدیه هایی بودن که از ایشون گرفتم و همراه خودم دارم از اون به بعد اکثرا سعی میکردیم که نماز هامون رو جماعت بخونیم و بنده پشت سرشون به آقا وحید اقتدا میکردم وحالا تو همه نمازام به یادشون میوفتم به یاد تموم روزهایی که باهم نماز میخوندیم... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال شهید مهندس وحید فرهنگی والا @shahid_vahid_farhangi_vala
#همسرانه یلدا دوست داشتن توست در دلم! همانقدر طولانی... همانقدرتمام نشدنی! 🇮🇷کانال شهید وحید فرهنگی والا🇮🇷 @shahid_vahid_farhangi_vala