🔴 فخــر آذربـایجـــان
➖ این سید، خار چشم رژیم صهیونیستی باکو و تجزیهطلبان است.
▪️مردم که ایشان را دوست داشته و حامی این عالِم انقلابی هستند. مسئولان هم در حمایت از ایشان تکلیف دارند.
#فخرآذربایجان #حریفالهامیهوداف
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️°• #قاب_های_روی_دیوار•° #قسمت۶۴ این رفتارش مرا در دنیایی از فکر و خیا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
⭕️°• #قاب_های_روی_دیوار•°
#قسمت۶۵
سال ۵۸ حاجی و مجید اولین ورودی های افتخاری پاسداری سپاه کرمان هستند. مجید هم زمان با تحصیل، عضو کمیته مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) می شود. در دو ماه اول تابستان سال ۵۹ در بخش رزمی جهاد سازندگی، فنون چریکی را آموزش می بیند و از شهریور به عنوان نیروی ذخیره جذب سپاه، و بعد نیروی رسمی پاسدار می شود. همه چیز خوب پیش می رود. حاجی هنوز در شرکت نفت فعال است. طبق عادت همیشه، برای اقامه ی نماز مغرب به مسجد امام می رویم. روحانی مسجد سلام نماز را نداده، صدای هیاهوی جمعیت به گوش می رسد. تمام چراغ های مسجد خاموش می شود. بعد از سلام نماز، خانم ها و بچه های کوچک که ترسیده اند، با صدای جیغ و داد مسجد را روی سرشان می گذارند. هیچ کس از دلیل این خاموشی و سروصدا خبری ندارد. یعنی چه اتفاقی افتاده است؟ فرشته که از جیغ خانم ها وحشت زده شده، خودش را به سینه ام می چسباند و معصومانه می گوید: «مامان! من می ترسم بگو آقا لامپها رو روشن کنه.» او را در بغل می گیرم و آرامَش می کنم: «نترس دخترم. چیزی نیست مامان جان. یه کم صبر کنی، آقا روشنشون می کنه.» از پشت چادری که وسط خانم ها و آقایان کشیده شده، یک آقا که صدایش از همه بلندتر است، می گوید: «خانوما! سروصدا نکنید. بچه هاتون رو کنار خودتون نگه دارید. بذارید ببینیم مشکل قطعی برق از کجاست و چی شده.» دقایقی نگذشته که از بگو مگوهای آقایان متوجه می شویم که عراق به ایران حمله کرده است.
ادامه دارد...
✨💎روایت زندگی مادر گرانقدر #شهیدان والامقام: مجید، حمیدرضا و مسعود #انجم_شعاع✨
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
✨ #پویش ختم روزانه #قرآن مجید✨
به نیابت از
🦋#حضرت #زهرا_سلام_الله_علیها🦋
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔@shahid_zahedlooee