قسمتی از وصیت نامه #شهید_امیر_حاج_امینی:
خالقا! تو را به خودت #قسم، تو را به #پیامبران و #امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن.
اگر چنین کنی که از دریای #رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.
⚘همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی
⚘چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی
اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر...
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شما را به خدا #قسم، عاجزانه #التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار #گریه کنید و امیدوار به #بخشایش و کرمش باشید و با او #آشتی کنید؛ زیرا بیش از حد #مهربان و #بخشنده است.
فقط کافی است یک بار از ته دل صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند #مظلوم_کربلا_حسین و پیامدار او _زینب باشید.
هر چند که سختی و رنج های ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد.
بله، #خداگونه شدن، #مشقات و #مصائب دارد....
♦️اگر به_واسطه #خونم #حقی برگردن دیگران داشته باشم
به #خدای_کعبه قسم از #مردان_بی_غیرت و#زنان_بی_حیا نمیگذرم....
#شهید_امیر_حاج_امینی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
گریه های #پزشکیان رو دیدم و یادم به #همسر #شهیدجهاندیده که تو حمله اسرائیل به ایران شهید شد افتاد، نه #گریه کرد، نه کم آورد و نه #سخنرانی رو قطع کرد، زینب وار #رجز خوند، #شیرزن ایران !
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
🔹آیت الله حائری شیرازی(ره)
🔸و خدایی که در این نزدیکیست ...🔸
نگاه کردن به دریا عبادت است. نظر به طاووس هم عبادت است! شما اگر توی جانمازتان یک پر طاووس داشته باشید، نگاهش کنید، #گریه کنید که عیبی ندارد!
من وقتی همسنّ شما بودم، از [قبرستان] شیخان قم #گل_نیلوفر می بردم به حجره ام. نگاهش میکردم. توی این گلها خدا را شناختم. اشک میریختم. این چشمم پُر میشد از اشک! با خودم میگفتم این نقاشی را از دور نمی شود کرد! این رنگ را از دور نمی شود زد! او که نقاشی اش کرده، تویش بوده! من از اینجا فهمیدم که خدا درون اشیاء است.
یک وقتی در مدرسۀ خان بودم. تدریس میکردم. هنوز هم معمّم نشده بودم. خیلی هم برای وقتم ارزش قائل بودم. مثلاً روزی ده تا درس می دادم و چند تا درس می خواندم و کار میکردم. اداره اوقاف آمده بود در مدرسۀ خان گُلکاری کرده بود. یک #گل_میخکی آنجا بود. یکبار، حدود یک ساعت، من همین جور محو تماشای این گل شدم! خیره شده بودم! نفهمیدم کِی ایستادم و کِی رد شدم!
خدا هم آبروی ما را حفظ کرد. این یک ساعت هیچکس متوجه نشد که من اینجا تکان نخوردهام! همه، سر کار خودشان بودند.
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee