eitaa logo
شهید مهدی زاهدلویی🏴
245 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2هزار ویدیو
29 فایل
💠کانال رسمی طلبه بسیجی #شهید مدافع امنیت #مهدی #زاهدلویی💠 با مدیریت خانواده محترم شهید ولادت: ۳۰ دیماه ۱۳۸۱ شهادت: ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱ ✨مزار شهید: قم، خیابان امامزاده ابراهیم (ع) آستان امامزادگان شاه ابراهیم و محمد(ع) خادم: @zahedlooee_khadem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨پویش ختم روزانه قرآن مجید✨ به نیابت از 🦋🦋 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ امام سجاد عليه السلام: ◾️هركس در زمان قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار مانند شهيدان بدر و اُحد به او عطا می كند. 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🔴 عاقبت تعلل در یاری امام زمان علیه السلام 🔸ولی دیر شده بود... 🔹بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت... 🔸گروه اوّل توابیّن بودند؛ 🔻همون‌هایی که روز عاشورا سکوت کردند، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر... 🔸«ولی دیر شده بود.» 🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند؛ 🔻بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله. 🔸«امّا دیر شده بود.» 🔹گروه سـوّم مختار بود که بعد از جنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گر چه قاتلان امام مظلوم (علیه السلام) را قصاص کرد... (البته شخص مختار و تعدادی دیگر به دلیل زندان بودن نتوانستند امام را همراهی کند) 🔻«امّا دیر شده بود.» 1️⃣ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) همراهیش نکردن... 2️⃣ مردمی که هنگام ورود امام حسین (علیه السلام) به کوفه کمکش نکردند... 🔹 همه بعدها به کمک امام رفتند... «ولی دیر شده بود.» ▪️ (علیه السلام) هم استقبال خاصّی از این حرکت‌ها نمی‌کردند. «چون دیر شده بود.» 🔻حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود. 🌕 خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند و ۳۵ هزار نفری که با تاخیر رفتند...! ⚠️ ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون عقب نیفتیم. ✨الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ 🔻هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گرائید. 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 علت گریه طولانی امام سجاد (علیه السلام) امام جعفر صادق علیه السلام: أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَبَكَى عَلَى الْحُسَيْنِ (ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ وَ مَا وُضِعَ طَعَامٌ بَيْنَ يَدَيْهِ إِلَّا بَكَى حَتَّى قَالَ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي الْعَبْرَة. علی بن حسین بیست یا ۴۰ سال سال بر حسین گریست و هرگاه غذایی پیش روی حضرت میگذاشتند گریه می‌کرد تا اینکه یکی از خدمتکاران حضرت به او عرض کرد: ای پسر رسول خدا من بیم آن دارم از گریه هلاک شوی. حضرت فرمود: من غم و اندوه خود را به خدا شکایت می‌کنم و چیزی در دل دارم که شما از آن بی‌خبرید. من هرگاه صحنه کشته شدن فرزندان فاطمه را به یاد می‌آورم بغض گلویم را می‌فشارد. مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، ص۳۱۶ ‌ 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
✨﴾﷽﴿✨ ✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨ ⚫️ خبرهای کوتاه 🔸در حمله پهپادی رژیم صهیونیستی به یک خودرو در لبنان، محمد جباره از سران جماعت اسلامی لبنان به شهادت رسید 🔹رهبر انقلاب چفیه خود را به یکی از عزاداران مراسم شب دوازدهم محرم اهدا کردند 🔸دو کشته و یک زخمی درپی حمله مسلحانه در سقز 🔹مقاومت اسلامی عراق بندر اشغالی «ام الرشراش» در جنوب سرزمین‌های اشغالی را با پهپاد هدف قرار داد 🔸اخطار ایران به رژیم صهیونیستی در شورای امنیت 🔹بایدن به کرونا مبتلا شد 🔸کلاهبرداری با ترفند دریافت بسته معیشتی رئیس‌جمهور منتخب 🔹آخر این ماه، آخرین مهلت تکمیل اظهارنامه مالیاتی 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی علیه السلام سلام الله علیها 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
✨🕊✨ ✨پنجشنبه های شهدایی✨ فاتحه کبیره(حمد و چهار قل ۱ مرتبه، قدر ۷ مرتبه، آیةالکرسی ۳مرتبه) همراه با یک دسته گل صلوات 💚✨نثار عزیزان آسمانی✨💚
شهید مهدی زاهدلویی🏴
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ فصل ۱۳ ⭕️ تازه عروس! #قسمت_۱ سینی چای را گذاشتم جلوی وجیه الله. تنها آمده
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ فصل ۱۳ ⭕️ تازه عروس داداشت از خدا نمی ترسه؟! چپ میره راست میاد دهنش رو برای من باز می کنه و میگه تو بچه های منو کشتی! چقدر می خواد دل منو بسوزونه؟! جلوی در و همسایه خار و خفیفم کرد. پارسال تو سوز سرما بدون چادر از خونه بیرونم کرد. به چه جرمی؟! وجیه الله خندید و گفت: « ای بابا! زن داداش به دل نگیر! گذشته دیگه. من فکر می کنم یه مدت باید جمع کنی از این محله بری. در و دیوار این خونه پر شده از یادگاری های این دوتا شهید.داداشم دیگه اعصابش نمی کشه، کمرش شکسته، نیاز به تسکین داره؛ باید کمکش کنیم به آرامش برسه. به نظرم این خونه رو اجاره بده، بیا سمت ما تو کرج یه خونه بگیر. نزدیکِ هم باشیم بهتره. این جوری رجب هم کوتاه میاد، کمتر اذیتتون می کنه.» با ناراحتی گفتم: «آقا وجیه الله! برای خودت می بُری و می دوزی! چقدر داداشم داداشم می کنی؟! پس ما چی؟! چرا کسی به فکر ما نیست؟ همه دنیای من این خونه ست که بوی بچه هام رو میده. کجا جمع کنم برم؟! خواهش می کنم دیگه این حرف رو نزن!» وجیه الله که فهمید حرف زدن با من بی فایده است، دست از پا درازتر رفت. چند ساعت بعد رجب آمد خانه. نه سلامی، نه علیکی. برایش غذا بردم، بهانه گرفت که شور است. آب بردم، گفت گرم است. تا شب دیوانه ام کرد از بس نق زد. از خدا می خواستم صبح شود و این مرد از خانه بیرون برود. همین چند ساعتی که کنار ما نبود،آرامش داشتیم. حاضر بودم مرا زیر مشت و لگد سیاه کند، اما حرفی به حسین نزند. خط قرمز من در زندگی بچه هایم بودند. هست و نیستم را پای آن ها می ریختم تا خم به ابرویشان نیاید. محمدعلی، بچه ی پنجمم، اوایل بهمن 66 در بیمارستان به دنیا آمد. خواهرم چند روزی پیشم ماند و رفت. وجیه الله چندین مرتبه دیگر برای قانع کردن من به دیدنم آمد. ادامه دارد... 🥀 روایت زندگی بانو زهرا همایونی؛ مادر شهیدان✨ ✨ 📙 📎|ڪانال‌ رسمی شہید‌مهدے‌ زاهدلویے‌|° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔@shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━