5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 آخرین دیدار سردار سلیمانی و آیت الله جوادی آملی
#حاج_قاسم❤️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#یا_ابا_عبدالله
صبح ها را بہ سلامی بہ تو پیوند زنم
ایسرآغازترین روزخدا صبح بخیر🌱
بہ امیدی کہ جوابی ز شما مےآید✨
گفتم از دور سلامی بہ شما صبح بخیر😍
#السلامعلیکیااباعبدالله
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#حاج_قاسم
#از_وصیت_شهید
🌷سردار شهید سلیمانی:
🔷به فرزندان شهدا که یتیمان
همه ی شما هستند، به چشم
ادب و احترام بگیرید.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیره_عملی_شهدا
🔶این سهم تمومی نداره ها!
من از شما میتونم حلالیت
بگیرم ولی از همه مردم نه!
🕊برگرفته از خاطره همسر
شهید غلامرضا نوروزی...
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺 #بسیارخواندنی
شهیدی که نمیخواست همرنگ جماعت باشد
#متن_خاطره
تا سفرهی ناهار پهن شد، اذان گفتند. عبدالعلی بلند شد تا نمازش رو اولِ وقت بخونه. یکی از اهلِ خانه بهش گفت: شما هم مثلِ همه سـرِ سفـره بشین و بعداً نمـاز بخوان...عبدالعلی خندید و گفت: چرا بقیه مثلِ من اول نمازشون رو نمیخوانند و بعد ناهار نمی خورند؟!!!
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید عبدالعلی ناظمپور
📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت ۵ ، صفحه ۶۹
#شهیدناظمپور #نمازاولوقت #نماز #عاشقخداباش
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•
گاهے
قصهها را باید از چشمها خواند..؛
همان چشمهایے ڪه جز عشــق
چیزے ندیدند...!!💞
•
#شهیدمهدیباکری🌱
#حاج_قاسم
#هفته_بسیج
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📌 بسیج در کلام شهید حاج قاسم سلیمانی
#بسیج_مردم
#هفته_بسیج
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📸عکس یادگاری حاج قاسم با عمو «راستگو»
حجتالاسلام محمدحسن راستگو که عمرش رو در جهت تبلیغ دین برای کودکان و نوجوانان صرف کرد، دیروز درگذشت.
🔸عمو راستگو کسی بود که سالها احکام و حکایتهای دینی رو با شیوهای دلچسب برایمان تعریف میکرد.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سیره_تربیتی_شهدا
📝 راوی: #همسر_شهید #نیلچیان
🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.
🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسممان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛
♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواجمان را ببینند؛ این که میشود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.
⚜ عروسیمان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانهی بخت.
📚 #کتاب قرمز رنگ خون بابا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊