فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنــرانے🎤 ڪمتر دیده شده از #ســردار_دلهــا
#حاج_محمد_ابراهیم_همت در گلزار شهــداے #اهواز...🍃
چقــدر امروز این فریادها☝️
و سخنرانےها را ڪم داریم💔
#همــت،#همــت ڪرد و رفت🕊
#ما چه ڪردیم😔✋
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 #دوست_داشتنِ_این_شکلی
💠 بعضی وقتها حرفهایی می زد که همان میشد #مبنای زندگیمان یکبار رو به من کرد و گفت: "من تو رو برای #خودت دوست دارم، نه برای خودم تو هم بهتره من رو به خاطر #خودم دوست داشته باشی نه به خاطر خودت."
💠 همین جمله باعث شده بود در مواقع خاص، خودم را جای #ایشان بگذارم و بعد تصمیم بگیرم؛ و طبیعی بود که با این نگاه، زندگیمان دارای تحکیم، #محبت و مودت بیشتری میشد.
#شهید_رجایی
📙 سیره شهید رجایی، ص۵۸
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷 #ما_مدیون_شهداییم
مدتی بود هر روز صبح زود ⛅️
کمی قبل از طلوع خورشید
میرفتم مزار سه شهید گمنام تو پارک🌹
و چند ساعت کنارشون مینشستم
و برای این شهدای غریب
و همینطور به نیت
#شهید_ابراهیم_هادی
که خیلی ازش دور بودم😔
قرآن میخوندم📖
اون روز چند دقیقه ای گذشته بود🕢
و من سرم تو قرآن و مشغول خوندن
هنوز هوا کاملا روشن نشده 🌤
و قسمت مزار شهدا خلوت بود
یهو انگار یکی بهم گفت
#برگرد_عقب
فورا سرمو برگردوندم 😱
دیدم یه پسر معتاد بود که داشت
بی سر و صدا میومد به سمتم
و همینکه من برگشتم و نگاش کردم
اونم راهشو کشید رفت 😲
و تازه فهمیدم
اون ندا از طرف شهدای گمنام بود😍
ممنونم بچه ها که حواستون هست
#دست_از_دامن_شهدا_نکشیم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💟
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهیـد ابراهیـم هـادی
ابراهیـم همیشہ در مقابل بدے دیگران گذشت داشت.
بارها بہ من مے گفت:
طورے زندگے و رفاقت ڪن ڪہ احترامت را داشته باشند
مے گفت:
این دعواها و مشڪلات خانوادگے را ببین بیشتر بہ خاطر اینه ڪہ ڪسے گذشت نداره.
بابا دنیا ارزش این همہ اهمیت دادن نداره
آدم اگه بتونہ توے این دنیا براے خدا ڪارے ڪنہ ارزش داره.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#مردان_حق_اهل_شهرت_نیستند
🍃مردان حق اهل شهرت نیستند و از دوربین میگریزند و اگر هم بپذیرند، دشوار سفرهی دل خود را در برابر چشمان نامحرم دوربین میگشایند.
سینهی آنان تماشاگه رازهای نهفتهی خداست و اگر سخن بگویند، نه از رودخانهی «زاب» کویر مینالند، نه از ارتفاعات پر بهمن هوار، نه از خستگی صدها کیلومتر راهپیمایی و نه از زندگی مداوم در هجرت؛ نه از برف و نه از باران. اما دنیاگرایی اهل دنیا باری است گران که کمرشان را خم میکند و پشتشان را میشکند.
ای کاش می شد تا تو را در مأمن گمنامی ات رها کنیم و بگذریم، که تو این چنین می خواستی. اما ای عزیز! اجر تو در کتمان کردن است و اجر ما در افشا کردن، تا تاریخ در افق وجود تو قله های بلند تکامل انسانی را ببیند. کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
«شهید مرتضی آوینی»
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهید_صیاد_شیرازی
دوره ی تکاوری، بین شیراز و پل خان به سمت مرودشت، دانش جوها را برده بودم راه پیمایی استقامت. از آسمان آتش می بارید.
خیلی ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد، عرق بدنش بخار می شد
و می رفت هوا، یک لحظه حس کردم دارد آب می شود، آتش می گیرد و ذوب می شود!
شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد، با خودم گفتم اینم که داره می بره!"
رفتم نزدیکش و گفتم: اگه برات مقدور نیست می تونی آروم تر ادامه بدی. هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانش جویان خودش را رساند به ما.
ـ استاد ببخشید! ایشون روزه ن. شونزده -هفده روز
- روزه است؟
- بله.
- مگه ماه رمضونه صیاد روزه می گیره!
ایستادم، جا ماندم... صیاد رفت، ازم فاصله گرفت...
منبع : یادگاران، جلد ۱۱ کتاب شهید صیاد، ص ۱۰
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا 🌺🍃
شلوار نظامیش رو آورد و گفت : « برام میدوزیش ؟»
گفتم : « این شلوارت خیلی ڪهنہ شده ؛ مگہ لباس بهتون نمیدن ؟»
گفت : « میدن ولی هنوز ڪار میڪنہ ، یڪم فقط پاره شده ، #بیتالمالہ !»
#شهید_علی_عابدینی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_برنسی_و_رابطه_ایشان_با_حضرت_زهرا سلام الله😭😭😭
جالب ودیدنی هست
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ خاطره شهید حسین خرازی از ارسال یک قوطی کمپوت خالی به جبهه
🔸 شهید حسین خرازی نقل می کرد: ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
🔸ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
محبوبه اعلامیههای امام (ره) را به مدرسه میبرد...🍃
و درباره آنها با دانشآموزان صحبت میکرد...👌
در مسجد گلشن به آموزش قرآن میپرداخت...
او علاوه بر فعالیتهای زیاد
اداره کتابخانهای📚 را به عهده گرفته بود و برای بچههای محروم جنوب شهر کتاب میبرد...👌
او در اکثر مواقع اعلامیهها را در کیفش داشت 👜
و در برخورد با افرادی که عقاید انحرافی داشتند و یا در مقابل مأموران ساواک😨 بسیار شجاعانه و محتاط عمل میکرد...😦
در روزهای تظاهرات✊
محبوبه در میان تظاهرکنندگان بود.🙂
او که غسل شهادت کرده بود و سلاحهای سنگین مأموران امنیتی بر پشتبام خانههای اطراف میدان را میدید...🍃 لحظهای تردید نکرد👌
و سرانجام با اصابت گلوله به قلب پرایمانش در صورتی که پرچم ایران در دستش بود به شهادت رسید...🕊❤️
#شهیده_محبوبه_دانشآشتیانی
#شهید_انقلاب_اسلامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
دلنوشته زیباے
#سردارشهید_محسن_زهتاب
معروف به عقاب کردستان:
فڪر میڪنم که من لیاقت #شهادت
را ندارم شهدا بی گناهند، اما منِ
گناهکار دوست دارم #شهید بشوم
شهادت همت میخواهد، شهادت
لیاقت میخواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود تأسف میخورم خدایا! به ما توفیق شهید شدن در راهت را عنایت کن با خودم فکر می کنم که آیا میشود روزی در شروع نام من واژه ی شهید به کار برده شود و بگویند: "شهید محسن زهتاب"...
آیا می شود که برادران من، خانواده من نام مرا با افتخار بیان کنند؟
#دفاع_مقدس
#شهید
#شهادت
#فرمانده_سپاه_کردستان
روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات
#عشق_فقط_شهدا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در مدرسه عشق
تو کلاس شهادت
پای درس شهدا
موضوع: 💞 #ازدواج
دبیر مربوطه: #سردارشهیدمحمدگرامی
✍خيلی از حضر ت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) #ياد ميڪرد.می خواست ڪه آنها را الگوی زندگی قرار دهيم. #صـداقـت حاج محمد خيلی به دلم نشست ،به خصوص ڪه وسط صحبت همين ڪه #صدای اذان شنيد،عذر خواهی ڪرد و گفت :اگر من #نمـازم را اول وقت نخوانم ،تا آخر شب حالم گرفته است...
💞ازدواج #خيلی_ساده برگزار شد.محمد ڪتابهایی تدارڪ دیده بود و متنهای زیبا روی #جلد ڪتاب نوشتند ڪه به مهمانان هدیه بدهند
🔖به چند تا از دوستانش گفته بود پلاکارتهايی بنويسند و به در و ديوار نصب کنند .
👌 #زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است به شرط این که #لباس_رزمـش_لباس_عفتـش باشد.
💞روي دو تا پارچه هم نوشته بود عالم محضـر خداست در محضر خدا #معصيت نڪنيد .من پرسيدم #علت نوشتن اين مطلب چيست ؟
💞گفت:درهيچ مجلسی و هيچ کجا انسان نبايد #گنـاه ڪند،بخصوص در مراسم ازدواج ما ..
محمد جان روحت شاد و یادت تا ابد جاودان باد
شادی روحش #صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊