فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایت آقای جواد کلانتریان از جانبازان دفاع مقدس از علاقهی نوجوانان برای حضور در جبهه.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰راز #شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر
🔆گفت میخواهم #عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد #مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🔰 محمد مهدی با یک تیر ☄دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🔸️آنچنان #تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی #خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🔆در اتاق کارش #سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه #نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل #ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🔰حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا #محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم #فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که #شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید 🔑سعادت است.
🔆شاید خودش را برده بود به #سال📅 ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق💞 ابراهیم نبودی ⁉️مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که #سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از #بصر الحریر به کانال کمیل.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷@shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
از سنگر حق شیر شکاران همه رفتند
مستانِ میِ #پیر_جماران همه رفتند
غم نامه بُوَد ناله ی پُرسوز شهیدان
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند...
#خانههای_ویلایی_در_جبهه
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_اسارت
یکی از بهترین خاطرات من در زمان اسارت ، عید سال 1368 بود که تمامی اسرا با درست کردن هفت سینهایی از سیم خاردار ، سوزن و غیره به تزئین سفره پرداختند و هنگام شب عید و سال تحویل بچهها بصورت گروهی به دور هر یک از این سفرهها جمع شده بودند و تنها چیزی که در آن میان جلب توجه میکرد وجود قرآن مجید و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی بود و بعد از سال تحویل یکی از بچهها شروع به قرائت قرآن نمود و بعد از آن بچهها یکدیگر را بوسیدند و به یکدیگر شاد باش میگفتند و ایران را به یاد یکدیگر میآوردند و بعد با هم گریستند....
راوی : آزاده فضلاله امینی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
همیشه در تمام کارها بگوئیم #انشاالله
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر
#روز_جوان بر آنانی که جوانی نکردند
تا ما جوانی کنیم ، مبارک باد
آرامشمان مدیون شماست
برای جوانی مان دعا کنید ای
علی اکبـــر های ایران .....
🌹 یاد دلاور مردان ۸ سال دفاع مقدس و مدافعین حرم گرامی 🌹
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷 و ما مفتخریم به اینکه در سرزمینی زندگی می کنیم که در دهه ای جوانانش باغیرت و مردانه از شرف و خاک سرزمینشان دفاع کردند و ایمان و شرف، سرلوحه زندگیشان بود...
🌷 و مصداق کلام پیغمبر شدند که فرمودند:" به شماها درباره نوبالغان و جوانان به نیکی سفارش می کنم که آنها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند ولی پیران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند."
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹️نوشتن با درد و زخم!
🔸️عکس: تابستان 1363 اردوگاه بستان خوزستان
🍂 34 سال پیش فروردین 1365
بعد از عملیات والفجر 8 و جراحت در فاو
بیمارستان آیت الله طالقانی تهران
💢ترکش خمپاره کف دستم را سوراخ کرده، وارد شکمم شده و روده هایم را آبکش کرده بود.
از درد به خود می پیچیدم. نه درد دل و روده پاره شده! که درد دست.
💢با وجودی که دستم در میان گاز و پانسمان گم شده بود و هر روز زخمی که مفصل انگشت سبابه دستم را برده بود شستشو می دادند، ولی همواره سعی می کردم ...
💢هر شیئی که به زخم نزدیک می شد، تا عمق وجود و مغز استخوانهایم تیر می کشید ولی ...
💢دکتر "حبیب الله پیروی" پزشک معالجم بود.
هر چه دکتر و پرستارها اصرار می کردند، فایده نداشت.
💢به هر زحمتی که بود، خودکار را به زور میان انگشتان قرار می دادم و سعی می کردم بنویسم.
تعادل نداشتم و کج و ماوج می نوشتم. خودم نمی توانستم بخوانم که چه نوشته ام.
درست عین اولین خط هایی که در دبستان می نوشتم.
خرچنگ غورباقه!
🍂در برابر اصرار دکتر که می گفت: زخمت باز می ماند و استخوانهایت جوش نمی خورند."
می گفتم: مهم اینه که بتونم بنویسم. همه تلاش من اینه که نوشتن یادم نره. اگر الان نتونم با این دست معیوب بنویسم، معلوم نیست بعدا بتونم.
⚡و الحمدلله شد، آنچه می خواستم.
و همه آنچه تا امروز نوشته و به چاپ رسانده ام، نتیجه همان تلاش در اوج درد و زخم است.
🍂دکتر "حبیب الله پیروی" رئیس سابق دانشگاه پزشکی شهید بهشتی، پس از عمری خدمت خالصانه و فداکارانه به ملت، سال گذشته جان شیرین خویش را هدیه پیشگاه الهی و سلامت مردم کرد.
⬅️حمید داودآبادی
📌فروردین 1399
🌷@shahidabad313
🔰طرح| رهبرانقلاب: هر وقت که دل امام حسین (ع) براى پیامبر(ص) تنگ مىشد، به حضرت علی اکبر(ع) نگاه مىکرد.
🌹ولادت حضرت علیاکبر (علیهالسلام)
••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••
☜【پیام_معنوی】
✅ @pmsh313
••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••
🌸گفتی که به دل شکسته گان نزدیکی ما نیز دل شکسته داریم ای دوست...
🍁#شلمچه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
 معرفی:
ظهور: با نگاهی به زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
🔹️ناشر:لشکر 41 ثارالله
🔸️نویسنده:علی موذنی
🍂این رمان بر اساس زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین(ع) از لشگر 41 ثار الله نگاشته شده است.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍂شهید یونس زنگی آبادی
✍بالای خاکریز صدایم زد بی مقدمه به خورشید اشاره کرد و گفت:می بینی آفتاب چه طور غروب می کند؟
🔹️با تعجب گفتم:بله
گفت:آفتاب عمر من هم دارد غروب می کند.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#به_وقت_حاج_قاسم
°سلام آقای حاج قاسم
مختصر می گویم
دنیا بدون شما
جای قشنگی نیست...💛
#حاج_قاسم
#به_وقت_دلتنگی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | فیلمی از شعرخوانی شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضرت علی اکبر(ع) را قبل از عزیمت شهید بدرالدین به میدان جنگ
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر شهیدان
روز را آغاز کنیم با یاد شهیدان ❤️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
رشـــــادت
ڪہ
فراموشے ندارد
#فراموشتان_ڪردیم
#فراموشمان_نڪنید😔
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👈 آرزوهای شهید تورجیزاده👉
#کاش_آرزوهایم_مثل_تو بود
#متن_خاطره👇
داشتیم از آرزوهامون میگفتیم. محمدرضا گفت: آرزوی من اینه که... مکثی کرد و ادامه داد: "من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخونن، زیاد باقیاتالصالحات داشته باشم؛ میخوام بعد از مرگم ، وضعم خیلی بهتر بشه؛ دوست دارم هر کاری میتونم برای مردم بکنم، حتی بعد از شهادت... "
به راستی که خداوند چه زیبا آرزوهای شهید محمدرضا تورجیزاده رو برآورده کرده؛ هم او دست مردم رو میگیره، و هم اکثر اوقات مزارش جزء شلوغترین مزارهای گلستان شهداست و مردم دارن براش فاتحه میخونن...
🌹خاطره ای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یازهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۷۰
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌿من خواندم وصیّتنامهی این #شهید را که به همسرش میگوید که اگر #شما نبودی، من به این راه نمیرفتم .
شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم✌️🏻
اینطوره خانم ؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا جا خورده ،🙄
چیزی نمےگوید .
#مادر_شهید اما به زبان میآید که :
- بله ، همینطوره ؛😌
محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه ،
روی دوش خانومش بود .❤️
در آغوش همسر شهید ،
دختر ۲۰روزهی شهید قرار دارد .👼
همسر شهید از آقا خواست که در گوش فرزندش اذان و اقامه بگوید .😇
آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند .
آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن😍💚
به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد
که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود .
🌹شهید_محمد_بلباسی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پاسدار شهید و سردار جوان
🔺شهید #حاج_قاسم سلیمانی از کجا شروع کرد؟
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
4_5789396300445255511.mp3
1.57M
🍂#نوای_ماندگار(۲)مجموعه ای از صوت های بی کلام شهدایی است برای شما عزیزان به اشتراک گذاشته می شود.
🔹️#بی_کلام
🔸️#نوای_ماندگار
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊