16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_معظم_اخلاق_آیت_الله
#فروغی
🔻موضوع:
ظرف وجود آدمی در دریافت
#فیوضات_الهی...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#فرهنگ_شهادت
#شهید_محمود_کاوه
#سالروز_ولادت
🌹 بهش گفتم وقتی بر می گردی، کاهو و خیار و گوجه بخر.
گفت: من سرم خیلی شلوغه، یادم می ره، هر چی می خواهی بنویس تا یاد م نره.
در همین حال داشت جیب لباسش را خالی می کرد. دیدم یک دفترچه و خودکار گذاشت روی زمین.
دفترچه را برداشتم که چیزهایی که لازم دارم را بنویسم.
ناگهان گفت: «ننویسی ها!»
گفتم: مگه چی شده؟
گفت: « اونها مال بیت الماله.»
گفتم: یک کتاب که نمی خواهم بنویسم، چند تا کلمه می نویسم.
گفت: «مال بیت الماله!»
📝 همسر شهید محمود کاوه.
📚 ستاره های زمینی، ص29
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
3452_1556709315.mp3
20.16M
حاج مهدی رسولی
مناجات
#رمضان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚘﷽⚘
🖇ازدواج_به_سبک_شهدا
در دومین دیدارمان به من گفت دوست دارم مثل همسر شهید تجلایی برای من در لحظه عقد از خداوند شهادت بخواهی.
شهادت صحبت همیشگی ما بود از جلسه اول خواستگاری تا لحظه آخری ڪه با هم بودیم در مورد شهادتش و تنها ماندن من حرف بود.
هریه من یك حج بود ڪه تصمیم گرفتیم نرویم تا نابودی آلسعود بعد ۱۴ سڪه به نیت ۱۴ معصوم.
در اولین روز از رجب عقد كردیم و در ۲۱ مرداد ۹۲ بعد از ۱۴ ماه زندگیمان را آغاز ڪردیم
سر سفره عقد چند باری در گوشم گفت ڪه آرزویم یادت نرود، دعا ڪن شهید بشوم و برایم سخت بود ڪه این دعا را بڪنم.
هرچند خودم را قانع ڪرده بودم ڪه شهادت بهترین نوع ترك دنیاست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمیافتد
فردای روز عقد ڪه پنجشنبه بود رفتیم گلزار شهدای تبریز، آنجا با خودم كلنجار میرفتم ڪه برایش بخواهم یا نه؟ بعد با خودم گفتم الان ڪه بین این مزارها راه میروم اگر شهیدی هم اسم صادقم دیدم مصرانه برایش شهادت بخواهم دقیقاً در همین فكر بودم كه روبهرویم شهیدی هم اسم صادق دیدم. نشستم و فاتحهای خواندم و گریه ڪردم.
راوی 👈 همسر شهید
#شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹دعای مخصوص شب های ماه مبارک #رمضان
✅هر كه اين دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزيده شود گناهان چهل سال او:
🌟اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ
📗 اقبال الاعمال جلد اول ص176
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
عهد بسته بودند که بدون هم پیش سیدالشهدا نرن...
📖 #خاطرات_شهدا 🌷
💚داستان زیبای دو رفیق
❤️دو شهید ....
همہ جا معروف شده بودن بہ باهم بودن ؛
تو جبهه حتی اگہ از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواستہ و تصادفی دوباره برمی گشتن پیش هم ...!
خبر شهادت علی رو ڪه اوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و می گفت : بچم
اول همه فڪر می ڪردن علی رو هم مثل بچش می دونہ بہ خاطر همین داره اینجوری گریہ می ڪنہ .
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمہ ، تو باید ننہ علی رو دلداری بدی .
همونجوری ڪه های های اشڪ می ریخت گفت :
زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محالہ از هم جدا بشن .
🔹 عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهی ڪه خبر اورده بود ڪنار دیوار مونده بود و بہ اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشتہ شده بود خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبی ...! 🌷
✍ پ.ن : خدایا بہ حق شهدا ... دلم یہ رفیق خدایی می خواد.♥️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨⚘✨⚘✨⚘﷽⚘✨⚘✨⚘✨
باز پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلواتـــ
پنجشنبه ها
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛
ولی برای او
یک قرار است
و یک دل تنگ 😔
و بوسه ای که هر هفته مینشاند ،
بجای گونه ی پسر ،
به روی سنگ سرد ...
😔😔😭
⚜بر دامن مادر شهیدان صلوات⚜
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹رهبرمعظم انقلاب، در #دیدار_دانشجویان خطاب به جوانان:
♦️زمینه را برای روی کار آمدن #دولت_جوان و #حزب_اللهی فراهم کنید.
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد ازکلی آرایش کنار آینه ،پوشش نامناسب راهی خیابونای شهر شد. همینطوری که داشت می رفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:
🔸 خواهرم حجابت
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه با یه پیرهن روی شلوار
به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم،تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه ویه چیزی بگه دلش خنک شه
وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخره ات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و گفت:فردای اون روز که دختره بدحجاب مثل هر روز داشت میرفت، یه پسره از ماشین پیاده شد و به یک باره حمله کرد و به زور او را به سمت ماشینش کشید.
دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینار کسی جلو نیومد،دیگه داشت نا امید می شد که دیدیه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری ، وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو.
و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد
دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش می لرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوون ریشو.
وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت:خواهرم حجابت!
🌷 مثل شهید امر به معروف
علی خلیلی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊