eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 آقا جانم.. مولایِ من... امام زمانم عج... دلم به وسعتِ غیبتِ کبری تنگ است...♡ میشود این جمعه بیایی؟؟... دورتان بگردم آقای مهربان... السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّةَ‌اللَّهِ‌فـٖے‌أَرْضِهِ..✋🏻✨ 💚 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 🌹شهـــید آوینی: نقطه قوت ما در ایمان ماست و نقطه ضعف دشمن نیز در ایمان اوست به این ترتیب عاقبت کار روشن است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[♥️🌔] وقتی بنده ای با وجود خستگی برای بلند می شود خداوند متعال سه چیز را برای او ضمانت می کند: ۱.آمرزش گناهان 2. توفیق توبه 3. افزایش رزق ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🕊♥️] بین گمنام ها دنبال گمنامی می گردم که برای من گمنام نیست، آشناست 🌱 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۲۳) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و سوم:انتقام الهی از یک شکنجه گر 🍂نوفل یکی از بعثیهای خبیث و شکنجه گر بود. خوش استیل بود و صورت زیبایی داشت و خیلی از خود متشکر و مغرور بود. بچه های بند سه و چهار دل پر خونی ازش داشتن. خیلی ها رو شکنجه و آزار داده بود. می گفتن کاراته کار بوده و با ضربات کاراته تو گردن می زد و سرش رو گیج و چشماش رو به سیاهی می برد و میفتاد زمین. نگاهش به هر کس که خورده بود از ضربات سنگین کاراته اش در امون نمونده بود ⚡دست به کابل که می شد ، کمر و دست و پای بچه ها سیاه و کبود می شد. وقتی من اومدم بند سه اونجا نبود و رفته بود بیرون اردوگاه نگهبانی می داد. یه روز خبر اومد نوفل شب که تو اتاقش خوابیده بوده چراغ آتیش می گیره و صورت و گردنش بدجوری سوخته بود و اعزامش کرده بودن بیمارستان و چند هفته ای بستری بوده. 💥بعد از ترخیص زیبایی صورتش از بین رفته و آثار سوختگی شدید تو صورت و گردنش بجا مونده بود. مدتی ازین ماجرا گذشت ، یه روز یکی از نگهبانها اومده بود پیش بچه ها و از طرف نوفل طلب حلالیت کرده بود و می گفت: نوفل میگه زمانی که تو اردوگاه بودم و اسرا رو شکنجه می کردم و با اومدنم بعضیها به هراس میفتادن و من از شکنجه ایرانیا لذت می بردم و پیش خونواده تعریف می کردم ، مادرم به من می گفت: پسرم اینا گناه دارن اذیتشون نکن می ترسم آخرش آه اینا دامنتو بگیره و تقاص پس بدی. من اعتنا نمی کردم و با خنده می گفتم مادر اینها دشمن ما هستن و خیلی از ما رو کشتن. هر بلایی هم سرشون بیاد حقشونه. تا اینکه اون شب اون بلا سرم اومد ، فهمیدم این آه اسرا بوده که دامن منو گرفته و تقاص شکنجه هاییه که به اینا می دادم. 🔸️چند ماه از اون ماجرا و سوختن و تقاضای حلالیت گذشت. دیدم نگهبان جدیدی بدون کابل وارد بند سه شد. اول بچه ها نشناختنش، ولی بعدش که دقت کردن و آثار سوختگی رو تو صورتش دیدن متوجه شدن این همون نوفله. مدتی کاری به کسی نداشت و نسبتا با بچه ها خوشرفتاری می کرد. اما بعد از مدتی دوباره خوی درندگی ش گُل کرد و بدون عبرت گیری از تقاصی که پس داده بود البته نه به اون شدت قبلی ولی به هر حال دوباره شروع کرد به اذیت و آزار بچه ها. اگر اشتباه نکنم علت این تغییر رفتار و برگشتن به همون رفتار اولیه کار جاسوسایی بود که به دروغ به ایشون گفته بودن اسرا از اینکه تو رو با این صورت سوخته می بینن لذت می برن و میگن این بوده... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم:مردم داری 🔸صفحه : ۱۴۲-۱۴۳ 🔻قسمت صدوچهل وچهارم: دلجویی ✍دستوراتش گاهی سخت بود ،ولی بی برو برگردبایدانجام می شد. گاهی بابت کمی عقب و جلو شدن دستورش ناراحت می شدومؤاخذه مان می کرد . دلگیرکه می شدیم ناراحتی مان رابا تمام وجود حس می کرد . امکان نداشت بگذاردبه فردا برسد. بهانه ای پیدا می کرد واز دلمان در می آورد. یک بار تعداد زیادی قبضه آرپی جی می خواست،آن هم ظرف چندساعت. کارخیلی سختی بود ،دست به کار شدیم . تهیه کردیم،ولی کمتر از تعدادی که خواسته بود . پیش خودم فکر کردم،کارش باهمین تعدادهم راه می افتد. ادامه دارد… ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینچنین‌!' جمع‌ شهیدانم‌ آرزوستـــــ ...💔(: جاموندگی‌ بد دردیه مگه نه؟ 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯