فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهدا عمل کردند و به آنچه خواستند رسیدن ...
ما چه کردیم و به کجا خواهیم رسید ‼️
#یکتا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه:۱۴۵
🔻قسمت صدوچهل وهفتم:تخم مرغ محلی
✍یکبارهمسفر شدیم.دیدم بسته ای همراهش است.
_توی این چیه؟
_تخم مرغ محلی یه.
قبل ازسفر رفته بود رابر و به او هدیه داده بودند.
_بده دست من.
داخل هواپیما به مهماندار گفتم:تخم مرغ ها رو بگیر بذار جایی نشکنه.
_آقا ما جا نداریم.
_این فوقش ده تا تخم مرغه.نمی تونم بذارم محفظه ی بال.می شکنه.با مهماندار بحثمان شد.
_محمود ول کن.من اگه می دونستم تو دعوا می کنی، اونا رو نمی گرفتم .خودش را به مهماندار معرفی نکرد.
🗣 سردارمحمودامینی،فکه۲۰۲
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی: نماز شب ، نماز شب ، نماز شب کلید تمام عزت هاست
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
جای ساعت
نگاه "تو"هرصبح🌤️
بیدارم میکند؛
هراسی از چرخش عقربه ها
ندارم
بگذار نگاه "تو"مدام برایم
زنگ بزند....
#حاج_عبدالله💔
روزتان مزین به عنایات شهدا🤲☘
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🔻روز قیامت جلوتون رو میگیره
🔻آهای مردای بی غیرت، آهای زنای بی#حجاب با شماست......
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#خاطرات_شهدا
🔮 هیئت آقا امام حسین ع
🌸 آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد يكي از چرخ های مخصوص حمل باندها رو براي خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می گرفت.
با عشق و علاقه خاصی هم اين كار رو انجام مي داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد.
🌹به نقل از دوست شهيد مدافع حرم حامد جوانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱
خواهرم
نگذار به اسم آزادی زن
با تو و دیگر خواهرانم
همانند شیء رفتار کنند
✨شهیدعلیرضاملازاده
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۲۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و بیست و هشتم:از حجله عروسی تا شهادت(۲)
🍂بعثی ها این چهار نفر رو بردن بیرون و دستشون رو گذاشتن روی سکوی سیمانی و اونقدر دست و انگشتاشون رو با چوب و کابل زدن که همه شون از حال رفتن، دست هاشون به اندازه ای ورم کرده بود که وقتی کسی می دید، فکر می کرد این ها دستکشِ بوکس دستشون کردن.
واقعاً دلخراش بود.
📌مهدی هم با همه مشکلاتی که داشت این هم بهشون اضافه شد. لرزش شدید دست پیدا کرد و حتی غذا خوردن هم براش سخت شده بود. روزها مثل شب یلدا بلند بودن و طاقت فرسا و مهدی هم سعی می کرد با همه توان با مجروحیت و ناملایمتی ها دست و پنجه نرم کنه. زخم هاش هم بدون دارو و درمان. حتی دریغ از یه پانسمان. بعد از ماهها زخمهای مهدی رو به بهبود بود و استخوان پاش هم که از سه جا شکسته شده بود در حال جوش گرفتن بود. چند قدمی رو با کمک بچه ها به سختی می رفت و دوباره می نشست .دلش می خواست مثل همه بتونه روزانه کمی قدم بزنه...
💥خواب عجیب #شهید_مهدی_احسانیان❣
♦️عابدین میگه یه روز تو هوای گرم و تفت دیده اواخر مرداد ماه سال 66 در هواخوری من و حاج عباس و خیلیهای دیگه برای در امون موندن از آفتاب رفتیم زیر سایه بون، مهدی هم اروم و با قدمهای شمرده اومد کنار ما نشست. ساکت و بی صدا بود و به حاج عباس خیره شده بود حاج عباس پرسید پسر چی شده؟ همینطور به حاج عباس خیره بود و اشک تو چشماش حلقه زده بود به آرومی پرسید حاجی تو تعبیر خواب میدونی؟
⚡حاجی گفت نه ولی خیر باشه ان شاءالله. گفت شب خواب دیدم در روستای ما تعزیه حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام گرفتن و حاج اکبر کله بسی نقش موسی بن جعفر رو بازی می کرد. آخر کار به سمت من اومد و گفت فلانی چرا ناراحت و غمگینی؟ من جراحت بدنم رو بهش نشون دادم و از سختی های اسارت گفتم. تبسمی کرد و گفت فلانی غم و اندوه به خودت راه نده تا چند روز دیگه پیش مایی، و از جلوی چشمم ناپدید شد. حاجی این خوبه یا بده؟
💥حاج عباس تو فکر فرو رفت و کمی بعد جواب داد: پسرم من که تعبیر خواب نمیدونم ولی خوابت رحمانیه. ان شاءالله که خیره...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌸✨ این تصویر مربوط به #شهیدهادےذالفقاری است
وقتی که در سامرا بود گفت اینجا حجاب ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون میرفت...
داشتنحیازنومردندارد
#لبیک_یاخامنه_ای
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
چادری که بر سر توست،
دور گردن دشمن است!
پس محکمتربگیر
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زن_عفت_افتخار
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه : ۱۴۵
🔻قسمت صد و چهل و هشتم: پنهان در غبار
✍یک روز قرار بود حاجی از پایگاهی که من فرمانده ی آن بودم ،بازدید کند.
به رسم تمام مراسمی که یک فرمانده به بازدید می آید، نیروها را در محوطه به خط کرده بودیم که بالگرد حامل ایشان به زمین نشست .
به استقبالش رفتیم.
منطقه خاکی بود و پس از فرود بالگرد ،گرد و خاک زیادی بلند شد.
چند دقیقه ای منتظر پیاده شدن سردار بودیم .
درکمال تعجب ایشان نیامدند .
ازخلبان پرسیدم که سردار کجا هستند؟
پاسخ داد:سردار از در دیگر رفتند.
چون ایشان را در محوطه ندیدم و در آنجا نیز جز یک آشپزخانه مکان دیگری نبود به آنجا رفتم.
دیدم روی نیمکت چوبی با یک لباس معمولی نشسته و آشپزها هم برایشان چای آورده بودند.
وقتی دلیل عدم حضور ایشان در جمع نیروها را جویا شدم،گفتند :من عمدا از این سمت اومدم تا باعث اذیت نیروها نشم .
🗣خاطره ای از محمد علی پردل،یاران شاهد ۱۷۱
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍃حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
🌸بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه:
⇦ نماز شب ،
⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ،
⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ،
⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ،
پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید.
📚 ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۱۷
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
گیجید هنوز؟ فصل تردید گذشت
هرقصهکهگفتیدوشنیدیدگذشت
داعش بهچراغسبزتان هار شده
از اینهمهخونچگونهخواهیدگذشت
#شهدای_شاهچراغ 🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
و
#زن
#زندگی اش را داد تا ما
#آزادی داشته باشیم!
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸 چه اشکها ریخت آن مرد که جان، مال، ناموس و امنیت وطن به خون کشیده نشود...
#شیراز_تسلیت
#ایران_تسلیت
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃گلبرگ سرخ لاله ها
🍃در کوچه های شهر ما
🌷روحشان شاد و یادشان گرامی
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صدای دلنشین شهید مهدی باکری
♦️در زیر آتش شدید دشمن نترسیم.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از ورود مهاجم تروریست به حرم #شاهچراغ و به رگبار بستن زائران تا لحظه دستگیری از دید دوربینهای مدار بسته
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۲۹)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و بیست و نهم:از حجله عروسی تا شهادت(۳)
🌷#شهید_مهدی_احسانیان خودش هم از خوابی که دیده بود فهمیده بود تعبیرش چی هست. دو روز پشت سر هم وصیتش رو با من و حاج عباس تکرار می کرد. از ما قول گرفت که اگه شما به وطن برگشتید و من توی این خاک غربت دفن شدم به خانهَ ام برید و به سفارش و وصیت من عمل کنید ، گاهی من و حاجی به شوخی می گفتیم( انه نشتاک ور نده امه دل بوردی) اینقدر ناز نکن دل ما رو بردی، گویا از خواب هر دو یه چیز رو فهمیده بودن. توی اون دو روز آروم و قرار نداشت. گاهی به صدام لعنت می کرد. گاهی هم زیر لب ذکر می گفت...
💥خوابی که تعبیر شد❣
🔹️مهدی خیلی بهم ریخته بود. انگار منتظر حادثه ای بود که خوابش رو تعبیر کنه. یه شب همون جاسوس روسیاه نشریه منافقین رو به مهدی داد و گفت این نشریه رو عدنان «جلاد معروف بعثی» داده و تو باید بخونی. مهدی از دیدن نشریه منافقین به شدت عصبانی شد و نشریه رو پاره کرد و شروع کرد به شعار دادن. با صدای بلند می گفت: مرگ بر صدام، مرگ بر آمریکا، مرگ بر منافقین. نگهبان سنگدل بعثی عبدالکریم سیاه معروف به کریم کافر متوجه شد و اومد.
📌هیچکس قادر به ساکت کردنش نبود. سر و صدا اونقدر بلند شد که بقیه نگهبانها هم اومدن پشت پنجره گفتن ها چیه چه خبره؟ مهدی داد می زد صدام و شما سگ ریگان«رئیس جمهور وقت آمریکا» آمریکایی هستید. شما نوکر اسرائیل هستید. بعثیها دیگه تحمل نکردن. در رو باز کردن و منتقلش کردن سلول انفرادی. ما نفهمیدیم چه اتفاقی برای مهدی پیش اومد، صبح قبل از برنامه آمار یه سرباز عراقی آمد در آسایشگاه رو باز کرد و جاسوس«ر.ر» رو با خودش بُرد.
💥بعد از چند دقیقه سوت آمار رو زدن و ما داخل آسایشگاه سر صف آمار نشستیم و منتظر بودیم که عراقی بیاد آمار بگیره. چند دقیقه ای منتظر موندیم. به انتظار نشسته بودیم که ناگهان سربازان عراقی اومدن پشت پنجره بند و با داد و فریاد گفتن یلا همه بخوابید روی زمین هیچکس حق نداره از جاش تکان بخوره تاکید کردن هرکس از جاش بلند بشه عقوبات شدید میشه...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯