eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است ✍ مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است؛ خواه برای خودش کار کرده باشد یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کار کرده باشد و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدف‌های کلی خلقت بداند، که اسم آن را رضای خدا می‌گذارد، بدین معنی که خداوند این خلقت را آفریده و برای آن یک مسیر و هدف کلی قرار داده است؛ این راه، راه رضای خداست. 👤 شهید مطهری 📚 از کتاب حماسه حسینی، ج۱ ص ۲۷ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
نصرالله: حاج قاسم شهیدی در سطح جهان است دبیرکل حزب‌الله لبنان در مراسم «جایزه سلیمانی»: 🔹زمانی که به سلیمانی می‌پردازیم، می‌بینیم این شهیدی فراتر از مکان است، او شهید لبنان یا عراق یا سوریه نیست بلکه شهیدی در سطح جهان است. 🔹سردار قاسم سلیمان رهبری بزرگ در تحمیل شکست به پروژه اسرائیل بزرگ محسوب می‌شود. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۱۳) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و سیزدهم:غم سنگین رحلت امام (۳) ♦️با آغاز هجدهم خرداد و روز چهارم عزاداری، ورق برگشت و یه باره با سر و صدا و حضور تعداد زیادی از نیروهای عراقی که از پادگانهای مجاور آورده بودن، درب آسایشگا‌ها باز شد و از هر آسایشگاهی طبق لیستی که در دست یکی از بعثی‌ها بود، اسم بعضی افراد رو خوندن. از بد یا خوبِ حادثه یکی از قرعه ها بنام من دیوانه زده بودن و جاسوسها اسم من رو هم داده بودن. اسامی که خونده شد ما رو به داخل محوطه اردوگاه بردن. 🔸️شواهد حاکی از آغاز فصل جدیدی بود برای تعدادی از اسرا و خداحافظی با اردوگاه تکریت ۱۱ و دوستانی که بیش از دوسال با هم انس گرفته و از برادر برای هم‌دیگه عزیزتر بودیم. از آسایشگاه ما حاج آقا محمد خطیبی از مازندران، رحیم قمیشی از خوزستان، حاج آقا عبدالکریم مازندرانی از گلستان، نادر دشتی پور از خوزستان و من جزو تبعیدی‌ها بودیم. جالبه از پنج تبعیدی آسایشگاه ما سه نفر طلبه بودیم و دو نفر پاسدار. 💥یکی از نگهبانها به نام شجاع -که شیعه هم بود و آدم بدی هم نبود - ظاهرا اون روز از دندۀ چپ پا شده بود، تا چشمش به من خورد رو به بقیه نگهبانها کرد و با اشاره به من گفت: این شخص در داخل آسایشگاه سخنرانی کرده و گفته است که ریختن خون عراقی ها حلاله. هنوز حرفش تموم نشده بود که تعدادی از اونها ریختن سرم و زیر مشت و لگدشون قرار‌گرفتم و در اون روز کتک مفصلی نوش جان کردم و اگه فرمان حرکت صادر نشده بود در حد مرگ کتک می‌خوردم و در معرض خطر جدی قرار می‌گرفتم. خدا بگم چکار کنه اون جاسوسهای دروغگو رو که همچین تهمتی به من زده بودن. 🔹️من سخنرانی و درس تاریخ و تفسیر قرآن و مسائل دینی برای بچه های آسایشگاه یک داشتم، ولی خدایی همچین حرفی رو نزده بودم و بی‌گناه اون روز اون همه کتک خوردم، گر چه تمامی کتک‌ها و شکنجه‌های اسرا همه مظلومانه و در کمال بی‌گناهی بود، ولی این یکی خیلی بی انصافی بود و زور داشت. حالا دقیقا نفهمیدم علت اون ادعای شجاع چی بود؟! از خودش درآورده بود، بخاطر خود شیرینی پیش مافوقش، یا بخاطر گزارشی که بعضی از جاسوسها در باره من داده بودن. ولی بیشتر احتمال می دادم کار جاسوسها باشه، قبلا هم از این کارها کرده بودن و افرادی را بی‌گناه زیر شکنجه کشونده بودن. حالا فرقی‌ام نمی‌کرد. من که کتکه رو خورده بودم و به کوری چشم همه اونها، هنوز زنده بودم و خوشبختانه تعجیل و دستور فرمانده در صدور فرمان حرکت به دادم رسید و از مهلکه نجات پیدا کردم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ❣شما را باید بلند داشت ، مثل کــوه کوه هایـی که برفِ نوکِ را هیچ آب نمی‌کند ... 💖🍃 روزتون معطر به عطر شهدا 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
🌹شهـــید محمد حسین‌ محمد خانۍ ناراحت‌بود، بهش‌ گفتم‌ محمدحسین‌ چرا ناراحتۍ؟ گفت: خیلۍ‌ جامعہ‌ خراب ‌شدھ، آدم ‌بہ‌ گناه ‌مۍ‌افته. رفیقش‌ گفت: خد‌اتوبہ‌ رو‌ براۍ‌ همین ‌گذاشته... و گفتہ‌ ڪہ ‌من ‌گناهاتون‌ رو ‌میبخشم. محمد‌حسین‌ قانع‌ نشد‌ و گفت: وقتۍ‌ یہ‌ قطرھ‌ جوهر ‌مۍ‌افتہ‌ رو آینہ، شاید دستمال ‌بردارۍ‌ و قطرھ‌ رو پاڪ ‌کنۍ‌، ولۍ ‌آینہ‌ کدر‌ میشه.. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با فرزند شهید عبدالواحد ریگی عالم اهل سنت شهیدی که تا لحظه آخر عمرش یک قدم از حمایت از جمهوری اسلامی و وحدت شیعه و سنی کوتاه نیامد. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
🕊 شهـادت آغاز خوشبختی است خوشبختی ای که پایان ندارد... شهید که بشوی خوشبخت ابدی می شوی🌱♥️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
•°🌱 وصیت تاثیر گذار👌🏻 خوبه که یکم به خودمون بیایم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۱۴) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهاردهم:روز از نو روزی از نو ♦️هیچ وقت فکر نمی‌کردم که بعد از قطعنامه و در حالی که تیم های مذاکره کننده ایران و عراق هر روز مقابل هم می نشستن و با بگو بخند مذاکره می‌کردن، ما به روزهای برگردیم. تاوان ارادت به امام بود و خیلی هم برامون مهم نبود. بازهم مثل روزهای آغازین اسارت چشم و دستهای ما رو بستن و با اولدنگی و کتک و با پای پیاده ما رو روانه بیابون کردن. 🔸️نمی‌دونستیم کجا می‌برنمون. اول فکر کردیم دارن ما رو به انفرادی می‌برن چون حداقل خودم یه مورد تجربه انفرادی رو داشتم، ولی با طولانی شدن پیاده روی فهمیدیم که نه خبری از زندان و سلول انفرادی نیست. ماشینی هم در کار نبود همین جوری مثل کورها دستامون رو روی کتف همدیگه گذاشته بودن و با راهنمایی یکی از نگهبانها به مقصد نامعلومی در حال حرکت بودیم و اطرافمون پر بود از نیروهای بعثی و گاهی برای تنوع، مشت و لگد و کابلی رو حواله مون می کردن. دیگه داشت باورمون می‌شد که دارن ما رو برای سپردن به جوخۀ اعدام به بیابانهای تکریت می‌برن و همون‌جا دفنمون می‌کنن. توی حالتِ بی‌خبری هزار جور فکر و خیال به سراغ آدم میاد. نکنه برای بازجویی و شکنجه های اختصاصی بَرِمون گردونن استخبارات بغداد و فکرهای جوراجور دیگه. 💥شاید تنها فکری که به ذهنمون نمی‌رسید، بحث تبعید بود. هیچ چیز مشخص نبود. فقط گاهی با فریاد و هُل و پس‌گردنیِ یکی از بعثیها به جلو پرت می‌شدیم و تلو تلو خوران دوباره خودمون را جم و جور می‌کردیم و شیرازه فکر و خیالاتمون پاره می شد. بعد از مقداری پیاده روی که دقیقا یادم نیست چقدر بود ولی شاید حدود نیم ساعت طول کشید ، صدای باز شدن دری آهنی شنیدیم . ما رو به داخل هدایت کردن و چشامونو بازکردن و تحویلمون دادن به نگهبانهای ملحق و برگشتن و این پایانی بود بر حضور ما در اردوگاه ۱۱ تکریت . خداحافظ تکریت ۱۱ . خداحافظ دوستانِ خوبم...     ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 پوستر 🔻اگر سپاه نبود، کشورهم نبود 🏷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 عیارِ عاشق زمانی مشخص می شود که ببینی تا کجا پای معشوق می ماند!!! این سنگ قبر یعنی انتهایِ 🕊 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
از شخصـے پرسیدند: تا بهشت چقدر راه است؟ گفت: یڪ قدم گفتند: چطور؟! گفت: مثل یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا حاج_قاسم ترور شد؟!🤔 خطرناک‌تر از قدرت هسته‌ای و موشکی ایران برای غرب، قدرت تمدنی و تمدن سازی ایران هست، و یکی از دلایل خطرناک بودن برای غرب هم، قدرت تمدن‌سازی افکار حاکم بر اندیشه حاج قاسم بوده🍂 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۱۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و پانزدهم:چهار ماه زندان با اعمال شاقه (۱) 🍂به محض ورود به داخل محوطه زندان ملحق، تعدادی نگهبان با چوب و کابل آماده پذیرایی بودن و یه کوچک رو ایجاد کرده بودن و مثل روزهای اول اسارت با کابل و چوب افتادن به جونمون ، البته نه به اون عظمت روز اول تکریت ۱۱، ولی به هر حال بدک نبود و بعد از یه کتک و غلتوندن توی خاک، فرستادنمون داخل یه اتاق به اندازۀ تقریبی ۱۴ مترمربع. تازه فهمیدیم فقط ما نیستیم و تعدادی رو هم از بند دو آورده بودن و سرِجمع شده بودیم سی و یه نفر. همزمان ۴۱ نفر رو هم از بند سه و چهار و سلول‌های انفرادی آوردن و شدیم ۷۲ نفر. 🔸️تبعیدیای بند سه و چهار رو تو اتاق دیگه‌ای جا دادن و به جز اوقاتی که برای کتک خوردن بیرونمون می‌کردن دیگه هیچ ارتباطی با هم نداشتیم.   کم کم متوجه شدیم جایی که ما رو آوردن، زندانیه بنام ملحق ۱۱ که در حوالی همون اردوگاه با فاصله دو سه کیلومتری قرار داره. شرایط سخت دوران اسارت مجدداً به ما روی آورده بود. بلا استثناء تا یه ماه هر روز صبح ما رو بیرون می‌کشیدن و توی محوطه خاکی می‌غلتوندن و با کابل می‌زدن و می‌خندیدن و مسخره مون می‌کردن و بلا نسبت به بچه‌ها می‌گفتن دارن مثل خر تو خاک غلت می‌زنن. 🔹️بعد از اینکه خودشون خسته می‌شدن با کابل دنبالمون می‌کردن و مثل مسابقه دو سرعت باید می‌رفتیم دستشویی و آخرِ سر هم  با پس گردنی و اولدنگی ما رو به داخل اتاق ها پرت می‌کردن و درها رو می‌بستن. غیر از کتک های‌ عمومی، کتک های اختصاصی هم داشتیم و هر از چند گاهی به هر بهانه‌ای، چند نفر رو بیرون می‌کشیدن و شکنجه می کردن. بیشترین گرفتاری ما تنگی جا و مکان اونم تو شدت گرمای خرداد ماه بود. 🔹️دوباره مثل غرفه‌های الرشید داخل یه مکان بسیار تنگ و کوچک قرار گرفتیم. اتاق ۳۱ نفره ما کمتر از حدود ۱۴ متر مربع بود و اتاق دوستانمون که ۴۱ نفر بودن هم چیزی در حدود ۲۰ مترمربع. توی اون شرایط دمای بالای خرداد ماه و با حداقل امکانات یک خواب راحت به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل شده بود. بچه‌ها نوبتی می‌خوابیدن؛ مثل کیسه‌های خاک کنار هم بسته‌بندی شده بودیم و این شرایط سخت چهار ماه طول کشید اونم در گرم‌ترین ماههای سال در تکریت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
کمتر از چند روز به آغاز مانده، به بارش ویژه‌ی ابر مهربانی خدا! برای ورود به این بزم آماده ایم یا نه؟ ※ برای بالا گرفتن پیمانه‌ها و پُر کردن آنها، ※ برای نزدیک شدنی که پر از شرمساری است اما اشتیاقی قدمهایت را به جلو می‌راند! ※ برای از نو شروع شدن، ※ برای از نو عاشق شدن، ※ برای از نو عاشق تر شدن، ※ برای عزم دوباره، ※ برای خسته نشدن و ادامه دادن... و .... کمتر از یک هفته به "لیله الرغائب" باقی است! ※ شب مهندسی آرزوها، ※ همان شبی که می‌کوبند و دوباره می‌سازند قلبی را که یکسال در میان رغبت‌ها و دغدغه‌های کوچک، هرزه ‌گردی کرده است! ※شبی که باید بسازند تو را ... ※ و بسازی خود را! دقیق مطابق آیه ۲۴ سوره توبه! که خدا صدرنشین قلبت باشد، و بعد خانواده‌ی آسمانی‌ات و بعد یاری این خاندان ... باید ساخته شوی؛ تا انسان شوی، تا در شعبان به رفاقت انسانهای کامل برسی، و در رمضان، مَحرم این خانه باشی... تا در بگشایند به رویت و از جامی بنوشانندت که مَحرَمان آسمان می‌نوشند و مست می‌کنند! ※ رجب در راه است ... ※ ساده‌تر بگوییم؛ رمضان در راه است، برایش باید خویشتنِ خویش را شُست و پیراست! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
10.04M
🌷مراسم نشست لاله پژوهی سیره شهدا با موضوع نواب های انقلاب 🎙سخنرانی و روایتگری:استاد مهدوی ارفع ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا