💢پدر یعنی سایه سر...
ولی بعضی ها سایه سرشان دادند تا سایه امنیت از کشور کم نشود...
🌷یاد پدران آسمانی بخیر....
#صبحتون شهدایی
#عیدتان مبارک
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با پدری که ۳ فرزندش را فدای این آبوخاک کرد
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸 شعری زیبا به زبان فارسی بر ایوان طلای حرم امام علی علیه السلام در نجف اشرف
🔸زائران درگهت را بر در خلد برین
🔸میدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین
🔻ولادت مولای شیعیان خجسته باد
#میلاد_امام_علی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن فرشته ها در کنار پدری مهربان
اینجا ایرانه ، رهبر سرزمینم این چنین برای دخترانش پدری می کند، وقت میگذارد ، تشویق میکند ، پند می دهد ، امید می دهید و ....
به راستی کدام سرزمین چنین پدری یافت می شود؟
روزت مبارک مهربان ترین پدر ❤
#لبیک_یا_خامنه_ای
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و بیست و هشتم:اعزام مبلغ
🍂از برگزاری#هفته_بسیج در اردوگاه بعقوبه تا شروع تبادل اسرا در ۲۶ مرداد ۶۹ کمتر از نه ماه مونده بود و سال پایانی اسارت برای همه اسرا بود. هر چه در توان داشتیم برای نشر و گسترش برنامه های فرهنگی تلاش می کردیم.
یکی از برنامه های فرهنگی بچهها در اردوگاه ملحق، اعزام مبلّغ و ارسال مقاله برای سولههای بعقوبه بود. اکثریت مطلقِ ۵۰۰۰ نفر اسرای سولهها برادران ارتشی بودن و همه این عزیزان اواخر جنگ و بعد از پذیرش قطعنامه و در عملیاتهای عراق در ماههای پایانی جنگ اسیر شده بودن و نیازمند به کارها و برنامههای فرهنگی بودن.
🔹️ ارتباط بین ما و اونها بصورت حداقلی بود و صرفاً گاهی در قالب رفتن بهیارها یا افرادیکه تخصصی داشتن مثل برقکار و غیره بود. بچهها از همین فرصت اندک استفاده میکردن و به همراه بهیار، برقکار و ... یکی دو نفر رو به بهانۀ دستیار میرفتن و یا با خودشون مقاله و نوشته میبردن یا سخنرانهای ما میرفتن و برای جمعی از اونها سخنرانی میکردن.
💥دو نفر از افرادی که به سولهها برای انجام کارهای پزشکی رفت و آمد داشتن، رضا سلیمی از اصفهان و علی حسن قنبری از کرمانشاه بودن. به علی حسن قنبری گفتم: این بارکه قرار شدی بری با عراقیها هماهنگ کن و منو به عنوان دستیار با خودت ببر. یه روز علی حسن اومد و گفت آماده شو من دارم میرم سولهها و اجازه گرفتم تو رو هم بعنوان دستیار با خودم ببرم. دوتایی راه افتادیم و علی حسن مشغول کارهای خودش بود و من هم برای تبلیغ از قبل هماهنگ شده بودم برای سخنرانی.
🔸️گفته بودم کُردها رو دعوت کنن چون زبون و ادبیات و نحوه گفتگو با اونهت رو خوب بلد بودم. تو یکی از سولهها جمعی در حدود ۲۰۰ نفر از بچه های کرد جمع شدن و منتظر بودن ببینن کی داره میاد براشون سخنرانی بکنه و چی میخواد بگه. یهو سلطانیِ ریزه پیزه وارد شد. شاید اونهت منتظر بودن یه آدم هیکلی باشه که جرات کرده دل رو به دریا بزنه و توی اسارت بیاد برای تبلیغ!
📌اولش با تعجب به من نگاه میکردن و باورشون نمیشد که تو اون جمع بتونم با خونسردی صحبت کنم. ولی وقتی شروع کردم، همه ساکت شدن و انگار گم شدۀ خودشون رو پیدا کرده بودن. من اصل کلام رو بردم سمت و سوی تهییج حس وطنی و دینی و پیشینه افتخار آفرین ایرانی و ملت کرد و ازشون خواستم تسلیم شرایط نشن و از عمر و جوانیشون حداکثر بهره برداری رو بعمل بیارن و از تجارب ارزشمند و برنامه های فرهنگی، علمی و هنری ملحق، براشون گفتم. تو چشماشون میدیدم که با چه ذوق و شوقی گوش میدن و به وجد اومده بودن. گرچه بعضیاشون مذهبی نبودن ، اما دارای طینت پاک و زمینه بِکر بودن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مثل پدر | حساسیت شهید حاج قاسم سلیمانی درباره احترام به فرزندان شهدا
#سرداردلها
#پدرآسمانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۵۴
🔻قسمت صد و شصت و ششم :ساده و سنتی
✍هنگامی که بیداری اسلامی در منطقه بهاوج خود رسیده بود،بیشتر روزها وقت صبحانه در جلسه بودیم ؛آن هم بدون هرگونه تشریفات و به صورت مختصر .
روزهایی که زمان صرف ناهار با جلسات ایشان،تداخل پیدا نمی کرد ،روی موکتی ساده می نشستند و غذا می خوردند.
سفره ی غذای ایشان کاملاسنتی،مختصر و به دور از هرگونه تشریفات بود.
نظم،ترتیب،صلابت و در عین حال انعطاف،گشاده رویی و ظرفیت بالای ایشان هم کم نظیر بود.
گاهی پیش می آمد که نسبت به نظر ایشان مخالفت می کردم،ولی یک بار تندخویی و تکبر و تحکم در ارائه نظراتشان ندیدم.
در مواردی نسبت به دریافت مساعدت از نهادهای مختلف و حتی سازمان صداوسیما قطع امید می کردیم،سردار به گونه ای همکاری می کردند که حتی مسئولان ما هم از آن مطلع نبودند.
🗣️محسن ذوالفقاری،خبرنگار
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯