eitaa logo
روایتگری شهدا
22.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
aqayi_tahdir_joz-21_119573.mp3
4.04M
🌸طرح تلاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸 (تندخوانے) جزء بیست ویک قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے ڪلام حق امروز هدیه به روح🌸🍃 🌷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهیدان را شهیدان می‌شناسند 🔻سخنان شهید چمران در مجلس شورای اسلامی، درمورد یکی از افسران ارتش "من با کمال جرات و جسارت، پشت آنها نماز میخوانم!" ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۹۸) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و نود و هشتم:زیباترین جلوه‌های عاشقی 🍂(قسمت ۲۹۷ در دسترس نبود)قبل از آزادی همه هم‌قسم شدیم تا به زیارت حرم امام(ره)نرفتیم پا به خانه‌هامون نذاریم. مسئولین هم در ایران تدارک برنامه‌هایی دیده بودن که با ورود ما به ایران در یه محیط کاملاً مناسب و با تیم پزشکی مجرب ،آزمایشات گوناگون و چکاب کامل بر روی تک‌تک ما انجام بشه و کسانی که مبتلا به بیماری‌های مسری و خطرناک بودن رو به بیمارستان اعزام می‌کردن و به خوانواده هاشون اطلاع می‌دادن که نگران نباشن. 💥بعد از چکاب کامل، برنامۀ زیارت حرم حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) بود. بچه ها بی صبرانه منتظر رسیدن به حرم و عرض ادب به محضر فرمانده و امام و معشوق‌شون بودن. هنوز از اتوبوس پیاده نشده بودیم که عده ای خودشون رو به زمین انداختن و مثل فرزندی که پدر مهربان‌شو همین امروز از دست داده باشه گریه و زاری می‌کردن. تعدادی هم مسافت ورودی حرم تا ضریح رو بصورت سینه خیز و یا روی زانوها طی کردن. 📌با دیدن حرم، واقعا زانوهامون سست شد و انگار روح از کالبدمون جدا شد. نمی‌توانستیم در اولین ملاقات با امام تموم قد و با گامهای استوار بسمت مرقد آن پیر فرزانه حرکت کنیم. زیباترین جلوه‌های عاشقی و دل‌دادگی در اولّین زیارت و ملاقات، خلق ‌شد و هر کسی بدون توجه به بقیه و با تموم وجود به محضر امام اظهار ارادت می‌کرد. بارش اشک، دید‌گان ما رو تار کرده بود و زیبایی حرم و عظمت اون رو نمی‌دیدیم و با دل به محضر مرادمون شرفیاب شدیم. به ضریح که رسیدیم صدای ضجه‌ و ناله‌هایی که سالای غربت در دلمون عقده شده بود بلند شد و دقایقی طولانی سر به ضریح با اماممون درد دل کردیم و از رفتن و تنها گذاشتنمون شکوه و گلایه کردیم. 🔸️سلام یاران شهیدمون رو به محضر پیر فرزانه‌مون، ابلاغ کردیم و در کنار مضجع شریفش دست به جانشین و نایبش دادیم و قول دادیم همان‌طوری که مطیع و فرمانبردار او بودیم، جانشین و نائب امام زمون‌مون، سید علی رو تا آخرین نفس اطاعت نموده و یاری کنیم و در صورت لزوم هستی و زندگی و تن رنجور و کتک‌خورده‌مون رو نثارش کنیم. دل کندن از امامی که سالهای طولانی شوق دیدارش روداشتیم سخت بود و به خواهش مسئولین کاروان و با نگاه های مداوم به پشتِ سر با روح خدا خداحافظی کردیم و با آرامشی خاص به قرنطینه برگشتیم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وصیت نامه عاشقانه شهیدی که مقام معظم رهبری درباره آن فرمود: من مکرر وصیت این شهید را میخوانم و از آن استفاده می‌کنم. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحبت های جالب آقای قرائتی درباره 🔹من اصلا آیه و قرآن در این باره نمی خونم! یه جوری حرف بزنیم که هر بی دینی بگه راست می گوید. 📌 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔍دعاها و مناجات های منتخب(۲۰) 💠 جرعه‌ای عاشقانه ... ❤️ چرا گریه نکنم در صورتی که نمی‌دانم چه سرنوشتی دارم؟ من نفس خود را چنان می‌بینم که با من حیله کند و روزگارم را که مرا بفریبد 📖 فرازی از دعای ابوحمزه‌ثمالی ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شدت اشتیاق و انتظار امیرالمؤمنین علی(ع) برای شهادت ♦️ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند. 💢(ره) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢(۱۸) 📌برشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم 🔸چهارده سالگی ✍بالاخره برادرم حسین تصمیم گرفت برای کار کردن به شهر برود تا شاید پولی برای دادن قرض پدرم پیدا کند.او با گریه مادرم بدرقه شد.رفت پس از دو هفته بازگشت کاری نتوانسته بود پیدا کند حالا ترسم چند برابر شده بود تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدرم را ادا بکنم پدر و مادرم هر دو مخالفت کردند،من تازه وارد چهارده سال شده بودم؛آن هم یک بچه ضعیف که تا حالا فقط رابُر را دیده بود. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯