💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی
_____________________
🍀قسمت هجدهم
🔴من یک سربازم؛ همانند سربازان دیگر
در قرارگاه رعد هر روز میوهای دسر به ما میدادند. من در طول مدتی که در قرارگاه بودم هیچ وقت ندیدم که شهید بابایی دسرشان را که در آن فصل #پرتقال بود بخورند. با خود فکر میکردم که شاید تمایلی به خوردن پرتقال ندارند. روزی از ایشان پرسیدم: چرا شما دسرتان را نمیخورید؟ ایشان به خاطر اینکه ادب را رعایت کرده باشند گفتند: اتفاقاً پرتقال میوه بسیار مفیدی است. با ویتامین «ث»ای که دارد خوردن آن برای بدن لازم است و شما حتماً دسرتان را بخورید. اما توضیح ندادند که چرا خودشان نمی خورند.
این موضوع همچنان برای من یک معما بود؛ تا اینکه یک روز یکی از دوستان پرتقال دزفولی به قرارگاه آورد. میخواست مقداری از آن را به عنوان #سوغات برای شهید بابایی ببرد. من گفتم: تیمسار بابایی اصلاً علاقهای به پرتقال ندارند. اما او این حرف را نشنیده گرفت و پرتقالها را نزد بابایی برد. با کمال تعجب دیدم که ایشان تعدادی از پرتقالها را با اشتها خوردند. با دیدن این صحنه، از ایشان پرسیدم: جناب سرهنگ! چه حکمتی است که شما پرتقالهای دسر را نمیخورید؛ ولی این پرتقالها را خوردید؟ شهید بابایی گفتند: آقای صراف! من سربازم و غذایم را هم باید غذای سربازی باشد. من یقین دارم این دسرهایی که در اینجا به ما میدهند در دیگر نقاط جبهه به سربازان نمیدهند. پس من هم خود را ملزم میدانم تا همانند آنها از این دسر استفاده نکنم.
منبع: برگرفته از کتاب پرواز تا بینهایت
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی
___________________________________________
🍀قسمت نوزدهم
🔴وصیت نامه شهید عباس بابایی
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی(عج) تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگهدار. به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيت نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله انشاالله خلاصه میکنم.
خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.
خدايا، همسر و فرزندانم را به تو ميسپارم.
خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست.
پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم.
عباس بابايی
۶۱/۴/۲۲
۲۱ ماه مبارک رمضان
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
___________________________________
🍀قسمت بیستم
🔴به عباس میگفتم چرا منو بدبخت کردی؟
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی (ع) هم نمیدانست اما او واقعاً علیوار بود. زندگی کردن با چنین شخصی واقعاً سخت بود.
خودش هم میگفت: «زندگی کردن با من سخت است» به شوخی به عباس میگفتم: «پس چرا منو بدبخت کردی؟» او گفت: «به جز تو کسی رو پیدا نکردم که #تحمل زندگی با من را داشته باشد».
منبع: برگرفته از مصاحبه مرحومه صدیقه حکمت(همسر شهید بابایی) با خبرگزاری فارس
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
___________________________________
🍀قسمت بیست ویکم
🔴وقتی شهید بابایی احساس میکرد نورانی شده
عباس علاقه خاصی به #امام_خمینی(ره) داشت. روزی به دیدار امام رفته بود. وقتی آمد به من گفت: «ملیحه، نگاه کن چهرهام چقدر نورانی شده. صورتم میدرخشه». به او گفتم: «حالا این قدر از خودت تعریف نکن». عباس هم در ادامه میگفت: « آخه من از پیش امام آمدهام».
یک بار توفیق داشتیم که #رهبر معظم انقلاب به منزل ما تشریف آوردهاند، ایشان در خاطرهای که از عباس روایت کردند، فرمودند در قضیه بمبگذاری مسجد ابوذر عباس هم در کنارشان بوده است.
منبع: برگرفته از مصاحبه مرحومه صدیقه حکمت(همسر شهید بابایی) با خبرگزاری فارس
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
_______________________________
🍀قسمت بیست ودوم
🔴این آب تبرک است...
در پاتکی که #عراق به منظور پس گرفتن جزایر مجنون انجام داد، بابایی شیمیایی شد و سر او پر شده بود از تاولهای ریزی که خارش داشت.
#تاولها در اثر خاراندن میترکیدند و این مسئله موجب ناراحتی او میشد. به او اصرار کردم تا به بیمارستان برود ولی میگفت که در شرایط فعلی اگر به بیمارستان بروم مرا بستری میکنند.
او پیوسته نگران وضعیت #جنگ بود. در همان روزها، یک روز که به طرف بیرون جزیره مجنون در حرکت بودیم، به برکه آبی که پر از نیزار بود رسیدیم. عباس لحظهای ایستاد و به جریان آب دقت کرد. سپس با حالتی خاص روی به من کرد و گفت: حسن! میدانی این آب کدام آب است؟
گفتم: خب آبی مثل همه آبها. عباس گفت: اگر دقت کنی امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) در #کربلا دستشان را به همین آب زدند. این آب تبرک است. سپس پیاده شد و شروع کرد با آن آب سرش را شست و شو دادن.
او معتقد بود که تاولهای سرش مداوا خواهد شد. چند روز از این ماجرا نگذشته بود، که تمام تاولهای سر او مداوا شد.
ستوان حسن دوشن
منبع: برگرفته از کتاب پرواز تا بینهایت
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
___________________________
🍀قسمت بیست وسوم
🔴آخرین هدیه تولد عباس
تولد من اول خرداد است. آخرین هدیه تولد عباس برای من خیلی خندهدار و ابتکاری بود. در آن روز سلما، حسین و محمد خیلی خوشحال بودند. کیک تولدی گرفته بودند. پیش خودم میگفتم: «آفتاب از کدوم طرف درآمده».
پنج نفره جشن گرفتیم. عباس دور تا دور یک #سیب به اندازه سن من چوب کبریت گذاشته بود و آن سیب مثل جوجه تیغی شده بود.
عباس کبریتها را روشن کرد و گفت: «حالا فوت کن!». برای من خیلی عجیب و جذاب بود که عباس چنین ابتکاری را به خرج داده است.
منبع: برگرفته از مصاحبه مرحومه صدیقه حکمت(همسر شهید بابایی) با خبرگزاری فارس
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
_______________________
🍀قسمت بیست وچهارم
🔴هیچ کسی از یک ساعت بعد خود هم خبر ندارد
صبح زود، تیمسار بابایی وارد دفتر معاونت عملیات شد و به آجودان گفت: «پرونده خلبان اغنامیان را بیاورید».
صفحه اول آن نامهای در مورد درخواست #وام بود. آن را امضا کرد و به آجودان گفت: «در مورد وام آقای اغنامیان سریعاً اقدام کنید و از قول من عذرخواهی کنید و بگویید که زودتر از این نتوانستم تقاضایش را بر آورده کنم».
آجودان گفت ببخشید تیمسار شما این همه راه آمدید تا فقط یک برگه وام را امضا کنید!
او در حالی که لبخند میزد گفت آخر ممکن بود دیگر نتوانم آنرا امضا کنم.
او آن روز همه کارهایی را که لازم بود انجام بدهد، انجام داد. سپس به منزل رفت و با مادرِ همسر و فرزندانش سلما، حسین و محمد خداحافظی کرد.
شهید بابایی به گودرزی(راننده تیمسار بابایی) گفت: «آقای گودرزی! شما تشریف ببرید استراحت کنید که انشاءالله بعد از عید #قربان برگردید».
سپس آغوشش گرفت و گفت: «اگر از من بدی یا قصوری دیدی، حلالم کن».
گودرزی گفت: «مگر میخواهید به کجا بروید؟» گفت: «خوب دیگر هیچ کسی از یک ساعت بعد خود هم خبر ندارد».
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
___________________
🍀قسمت بیست وپنجم
🔴شهادت و طواف به دور کعبه
روز جمعه ۱۵ مرداد ماه سال ۱۳۶۶ و روز عید #قربان بود. تیمسار همراه با «سرهنگ نادری» برای آخرین پرواز، سوار بر هواپیما شدند. هواپیما تأسیسات دشمن را مورد هدف قرار داد. صدای تیمسار در کابین پیچید: «الله اکبر! الله اکبر! الله اکبر!»، میرویم به طرف نیروهای زرهی دشمن. وقتی تیرباران دشمن به پایان رسید، تیمسار گفت: «محمد آقا! برمیگردیم».
چند لحظه بعد صدای عباس فضای کابین را پر کرد. او این مصراع از تعزیه مسلم را زمزمه میکرد: « #مسلم سلامت میکند #یاحسین!».
ناگهان صدای انفجار مهیبی همه چیز را دگرگون کرد. او در یک لحظه احساس کرد که به دور کعبه در حال طواف است؛ با صدای نرم و آرام گفت: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک...». و آخرین حرف، ناتمام ماند.
سرهنگ نادری، درد شدیدی در ناحیه پشت و بازویش احساس کرد و گیج شده بود. آخرین تلاش خود را به کار گرفت و هواپیما را فرود آورد. با وجود ناتوانی بسیار، از کابین خارج شد. او در حالی که با قدمهای لرزان از هواپیما فاصله میگرفت، نگاهی به کابین شکسته #عباس انداخت.
سرگرد بالازاده با شتاب از هواپیما بالا رفت. لحظاتی بعد در جلو نگاه ماتم زده حاضران، با دست بر سر خود کوبید و فریاد زد: «عباس داخل کابین است». در لحظههای اذان ظهر عید قربان، پیکر پاک تیمسار #بابایی روی دستها تشییع شد و با آمبولانس به بیمارستان پایگاه انتقال یافت.
منبع: برگرفته از کتاب پرواز تا بینهایت
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
_______________
🍀قسمت بیست وششم
🔴خوابی که آرامم کرد
من تا هشت روز بعد از شهادت عباس، نمیتوانستم چیزی بخورم. حتی آب را به زور به خوردم میدادند. میگفتم: «اول باید خواب عباس را ببینم و بعد چیزی بخورم». همه میگفتند: «این طور که تو بیتابی میکنی، عباس به خوابت نمیآید» اما من قبول نمیکردم.
بعد از هشت روز بالاخره خواب شهادت و دست کشیدن روی سر و بوسیدن پیشانیاش را دیدم و آرام شدم.
منبع: برگرفته از مصاحبه مرحومه صدیقه حکمت(همسر شهید بابایی) با خبرگزاری فارس
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
___________
🍀قسمت بیست وهفتم
🔴شهید در کلام امام و رهبری
رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره): «خدا رحمت کند شهید #سعید ما را.»
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): «این شهید عزیز انسانی #مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود در طول این چند سالی که من ایشان را میشناختم همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پا بر جا بود.
او هیچگاه به مصالح خود فکر نمیکرد و تنها مصالح سازمان و #انقلاب و اسلام را مدّ نظر داشت، او فرماندهی بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود، اما در مقابل اعمال بد و زشت خیلی بیتاب و سختگیر بود.
این شهید عزیز یک انقلابی حقیقی و صادق بود و من به حال او حسرت میخورم و احساس میکنم که در این میدان عظیم و پر #حماسه از او عقب ماندم.»
🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
روایتگری شهدا ,بیان معنوی تلگرام
متن خاکریز خاطرات ۴۳ ✍برخورد جالبِ حاج احمدمتوسلیان با زنی که شوهرش ضد انقلاب بود
#متن_خاطره :
حقوقش روگرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون. دید یه زن بچه به بغل، کنار خیابون نشسته و داره گریه میکنه.رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زنگفت: شوهر بی غیرتم من و بچۀ کوچیکم رو رها کرده و رفته تفنگچیکومله شده ، بخدا خیلی وقته یه شکم سیر غذا نخوردیم.حاج احمد بغضش گرفت. دست کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمندهام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیه ی مختصریه، فعلا امور خودتون رو با این بگذرونید، آدرستون رو هم بدین به برادر دستواره ؛ از این به بعد خودش مواد خوراکی میاره درِ خونه بهتون تحویل میده... 📌خاطره ای از زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱
#انفاق
#مهربانی
https://www.instagram.com/p/BWKdRcqBWYP/
💠💠💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم💠💠💠
🌱روایتگری شهدا ,بیان معنوی تلگرام
شهید زین الدین و دنیا زدگی
#شهید_مهدی_زین_الدین
#لباس_نو
#لباس_کهنه
#افلاکی_خاکی
#بسیجی_ساده
https://www.instagram.com/p/BWJ8FWYDoom/
مجنون۳۱۳
💠💠💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم💠💠💠