eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت سی و پنجم 📝تخریب چی♡ 🔰بنده و محمد یکبار با هم به جبهه رفتیم. هر کدام در یک گردان بودیم و ما در یک منطقه ولی با مقرهای جدا از هم در جبهه شرکت کرده بودیم در طی آن چند . ماه به مقر هم دیگر می رفتیم تا ازحال هم جویا شویم. یک روز صبح به آن گردان سری زدم تا از برادرم خبری بگیرم. 🌷 هر چه گشتم محمد را در آن اطراف مشاهده نکردم یکی از رزمندگان پرسید چی شده برادر؟ دنبال کسی میگردی؟ و با پرسشی، پاسخ دادم شما محمد علی برزگر را میشناسی؟ گفت چطور نمی شناسم، رفیق همه ماست و اکنون در چادر خواب تشریف دارند. با این جمله از خجالت آب شدم و سریعاً به طرف چادرشان حرکت کردم. آن بنده خدا راست میگفت محمد غرق در خواب بود از دم در چادر سرم را داخل بردم و صدایش کردم محمد بیدار شو. 🔰با شنیدن صدای من چشمانش را باز کرد و فوراً از جایش برخاست و با شوق طرفم آمد، سلامی داد و گفت: چی شده داداش؟ اتفاقی افتاده؟ چرا ناراحتی؟ گفتم: چه می خواستی بشود، فضاحت بالاتر از این آبرومان رفت، ساعت ۹ صبح است و تو هنوز هم خوابیده ای، تو آمده ای بجنگی یا ... لا إله إلا الله. 🌷محمد لبخندی زد و گفت: دشمنت ،شرمنده نگران نباش خواب بی موقعم دلیل دارد. گفتم بگو میشنوم دلیلت چیست؟ گفت: تو فقط از دستم ناراحت نباش توضیح میدهم، 🌷برادرت به تازگی مسئول «معبر گشایی» شده است برای اینکه بچه ها بتوانند از مسیرهای مین گذاری شده راحت عبور کنند، تعدادی از رزمندگان داوطلبانه از اذان مغرب تا خود صبح مشغول خنثی سازی مین ها می شویم اگر خدا قبول کند محمد نیز در میان تخریب چیان است. 🌷با کلام محمد قانع شدم و خواستم از چادر بیرون بیایم ولی او با اصرار دستم را گرفت، دو استکان چایی ریخت و کنسرو لوبیایش را تقسیم کرد و با هم به گفت و گو نشستیم و ظهرانه دل چسبی کنار برادرم تجربه کردم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ‹سلام‌باباجان🌤 › .. عــٰاقبت‌دوست‌داشتنت عــٰاقبتم‌را‌بہ‌خیر‌می‌ڪند 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مناجاتش میفرماید که : {من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم دست از گناهان بشویم قلب ِ خود را یکسره تسلیم خدا کنم} + آقای ِ شهید چمران! ما هم همینطور ما هم همینطور💔)) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
﷽ کجایی پدرم؟ آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو! تو کجایی پدرم؟ آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو! بس کن دل تنگ توام! همه شب ها آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو! جان من حرف بزن💔 🕊پایان چشم انتظاری همسر و فرزندان شهید مدافع حرم "سید مصطفی صادقی " پس از ۶ سال😔💔 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔴 دستخط نامه سردار سلیمانی به دخترش: آه وقتی بوسه‌ی انفجار همه وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این منظره را دوست دارم. خدایا ۳۰ سال برای این لحظه مبارزه کرده‌ام، با همه رقبای عشق درافتاده‌ام و ده‌ها زخم برداشته‌ام... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢دنیای آینده، دنیای فلسطین! ▫️حضرت آیت الله خامنه ای 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت سی و ششم 📝آزادی خرمشهر♡ 🔰من و محمد هم سن بودیم و در یک حوزه علمیه درس میخواندیم. او با از خودگذشتگی و شوخ طبعی هایش همه را مجذوب خود میکرد 🌷طلبه بسیار فعالی در تمام عرصه های دینی، فرهنگی، سیاسی، ورزشی و ... بود. شجاعت و مهربانی در کلامش موج میزد خوش پوشی و خوش رویی از صفات بارز این شهید است همیشه عطر شانه و دستمال همراهش بود. 🔰با وجود اینکه از طبقه مرفه جامعه سر در آورده بود ولی همیشه با ضعیف تر از خودش متواضعانه برخورد میکرد. عاشق مرحوم امام خمینی(ره)بود و همیشه میگفت چون سنمان کم است ما را به منطقه جنگی راه نمی دهند ولی اگر روزی رویایم محقق شود تا آخرین نفسم با دشمنان میجنگم 🌷او بسیار نماز شب میخواند و برای استادان خودش احترام زیادی قائل بود همه او را دوست داشتند. روزی همه طلاب در حجره های خود آرام گرفته بودند و هر یک اوقات فراغت خود را به گونه ای می گذراندند. 🔰بیشتر بچه ها چون از نظر جنه و سن کوچک بودیم که حوزه علمیه را بیشتر شبیه یک کودکستان نشان میدادیم محمد برزگر برخلاف ما از همان کودکی اهداف و افکاری بزرگی داشت. 🌷 این شهید از پس اندازهای خود رادیویی کوچک و زیبا خریده بود تا از اخبار سیاسی و اجتماعی کشور اطلاعات دقیق داشته باشد از اوقات شرعی تا اوضاع مملکت و همه ما را روشن میکرد 🔰 وقت استراحت بچه ها بود و محمد مشغول گوش دادن به آن بود که اخبار اعلام کرد: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید شنوندگان عزیز توجه فرمایید. خرمشهر شهر خون آزاد شد.» 🌷با این خبر، محمد از جا پرید و پنجره حجره اش را باز کرد و فریاد زد: خرمشهر آزاد شد. با شادمانی از حجره بیرون رفت و برای همه این جمله را تکرار میکرد که: «الحمد لله رادیو خبر داد خرمشهر آزاد شد 🔰همه طلاب همراه محمد با شور و هیجان دوان دوان خود را به اتاق مدیر حوزه رساندند و با خوشحالی حاج آقا شوشتری را از این موضوع مطلع کردند و حاج آقا به شکرانه این خبر حوزه را تعطیل کرد و به همراه تمامی طلاب به خیابان رفت تا این خبر مسرت بخش را در میان مردم منتشر کند مردم هم با شنیدن این اطلاعیه مهم از خوشحالی به خیابانها آمدند. 🌷خرد و کلان عام و خاص در میدان آزادی تجمع کردند و ارگانهای مختلف به جمع ما پیوستند. مردم با شعار «الله اکبر لفتح خرمشهر، الله اکبر خمینی «رهبر» و مسلّحها با شلیک گلوله هوایی شادی خودشان را نشان میدادند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 -وتاابـد‌بہ‌آنـانکہ‌پلاکشـان‌را‌از ‌‌‌گردن‌خـویش‌در‌آوردنـدتـٰامانند‌‌ ‌‌مادرشـان‌گمنام‌بمـانند‌مدیونیم!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨ 🏴 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯