eitaa logo
روایتگری شهدا
23.6هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠(۲۴۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهل:از محبت خارها گل می‌شود ♦️این نظر و ایده مقبول واقع شد و من کارمو شروع کردم. یه روز که تنها بود و سرش خلوت بود رفتم پیشش و با لجهه کرمانشاهی باهاش سلام و احوالپرسی کردم و از اینکه یه کُرد ارشد اردوگاهه ابراز خرسندی کردم و گفتم ما از تکریت۱۱ تعدادی هستیم که دوست داریم با شما در ارتباط باشیم و چند نفر از دوستان مثل آقا جوهر محمدیان و آقا رسول  و علی‌حسن قنبری رو به ایشون معرفی کردم و با زبون خیلی ملایم طوری که تملق هم نباشه باهاش ریختم و اونم دید که فقط من نیستم و تعدادی دیگه کُرد همراهمه خوشحال شد و ارتباط دوستانۀ با  ما رو قبول کرد و باهاش رفیق شدم. 🔹️چند جلسه‌ای از خاطرات اسارت و ایران و غیره گفتم و در نهایت اونو ابتدا با برخی دوستان اردوگاه ۱۱ آشنا کردم. بعدشم دعوتش به ناهار کردم. راستش اول می‌ترسید مبادا طرح و توطئه‌ای در کار باشه و چیز‌خور بشه ولی وقتی مطمئن شد، دعوت منو قبول کرد. قبلش من رفتم پیش بچه‌های اتاق خودمون و کاملا توجیه‌شون کردم که موقتا گذشتۀ این آقا رو فراموش کنید و با روی گشاده و اخلاق خوش باهاش برخورد کنید. هدفمون جذب ایشونه و اگه خدا خواست و با ما همراه شده به نفع خودمون و نتیجه‌ش آسایش بچه‌هاست. انصافا بچه ها هم به روی خودشون نیاوردن و استقبال گرمی ازش کردن. 📌دهانش از تعجب بازمونده بود و اصلاً تصور نمی‌کرد بچه حزب اللهی هایی که به خونش تشنه بودن و اونم بشدت از اینا متنفر بود این‌جوری با ازش استقبال کنن. ناهار رو با هم خوردیم و ایشونم با خوشحالی رفت اتاق خودش. قرار شد همه تو اردوگاه با ایشون همکاری کنن و همین جوری هم شد و ایشون هم قول داد هر کاری از دستش برمیاد کوتاهی نکنه. ⚡این برخورد شایستة بچه‌ها و از همه مهم‌تر نادیده گرفتن گذشته وی، ایشون رو از درون متحول کرد و فرد دیگه‌ای شد. من دائم باهاش در ارتباط بودم و راهنمایی‌ش می‌کردم...    ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌