eitaa logo
روایتگری شهدا
23.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.9هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 (۱۶) 🍀(ره) 🍁۲۵ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 👈: ص ۳۵ ⚡می گفت هرکس از خدا بترسد، خدا همه چیز را از او می ترسانَد آن قـدر حضور خدا برایش پررنگ بود که در نامه ای به یکی از یـارانـش چنین گفت: »بــرادر خوبم، اجــازه نـده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.« 💢انسان در ایـن مرحله در اثـر و مواظبت بر طاعت الهی، از جنبۀ خُلقی و بشری خویش فانی شده و غرق در حضرت حق می شود و از تجلیات اسمائی بهره مند می شود و به »ولایت معنوی« نائل می آید 🖊یک بلوک تا شهادت ص ۳۷ 🔸️روزی با حاج قاسم به منطقه رفتیم، سـردار لب بالکن دوربین گذاشته و در حال شناسایی منطقه بود... 🔸️یک بلوک سیمانی دیدم که پایین افتاده بود. رفتم و بلوک را آوردم و آن را جلوی حاج قاسم گذاشتم و با خودم فکر کردم اگر تک تیرانداز تیری زد، به حاجی نخورد. 🔸️تا بلوک را گذاشتم، تیری به بلوک خورد و تکه تکه شد.خوشبختانه برای حاجی اتفاقی نیفتاد. 🌼شهید حسین پورجعفری ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۱۷) 🍀(ره) 🍁۲۴ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊دکمۀ کت قاجار ص ۳۷ 🔸️بعضی وقتها به توجه می کنیم؛ ولی به خانوادۀ شهدا کمتر توجه می کنیم. 🔸️امروز در جامعۀ ما اگر یک دکمه از کت یک حاکم قاجار پیدا کنند، می گویند این دکمۀ کت ناصرالدین شاه است. 🔸️همه می روند بخرندش تا در ویترین خودشان داشته باشند. 🔸️این پدر شهید اسـت، این مـادر شهید اسـت، این فرزند شهید است، سلولهای بدن آن شهید در وجود اینهاست، اینها را باید دریابیم، به اینها باید توجه کنیم. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۱۸) 🍀(ره) 🍁۲۳ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊حسین پسر غلامحسین این را می گوید ص ۳۸ 🔸️در شلمچه بودیم و می خواستیم آنجا عملیات بکنیم. برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، نیروهای اطلاعات عملیاتمان را مستقر کرده بودیم. مقابل ما آب بود. آن روز دو نفر از بچه های ما به نام حسین صادقی و اکبر موسایی پور رفتند شناسایی؛ اما برنگشتند. 🔸️یـک بــــرادری داشـتـیـم کـه خیلی عـــارف بـــود. نــوجــوان بـود، دانش آموز بود؛ اما خیلی بود؛ یعنی شاید در مثل او کم پیدا می شد. به درجه ای رسیده بود که بعضی از اولیا و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی، مثلاً هفتاد هشتاد سال، به آن درجه می رسیدند. 🔸️من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت: »بیا اینجا.« رفتم آنجا. گفت: »اکبر موسایی پور و صادقی برنگشتند.« خیلی ناراحت شدم و گفتم: »ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت!« با عصبانیت هم این حرف را بیان کردم. 🔸️یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم؛ چراکه جبهه های متعددی داشتیم.دو روز بعد، دوباره آن برادر با من تماس گرفت و گفت: »بیا.« من هم رفتم. آن برادر ما که اسمش حسین بود، به من گفت: »فردا اکبر موسایی پور برمی گردد.« گفتم: »حسین! چه می گویی؟« 🔸️خندۀ خیلی ظریفی گوشۀ لبش را باز کرد و گفت: »حسین پسر غلامحسین این را می گوید.« اسم پدرش غلامحسین بود. او هم دبیر خیلی ارزشمندی بود. مادرش هم دبیر بود. 🔸️حسین معلم زاده بود از پدر و مادر. اصلا ً واقعاً به سن نوجوانی، معلم بود. وقتی اسم حسین آقا را می بردند، یک حسین آقا بیشتر نداشتیم. شاید صدها حسین در آنجا بودند؛ اما فقط یک حسین آقا بود. 🔸️گفتم: »حسین! چه شــده؟« گفت: »فــردا اکبر موسایی پور بـر مـی گـردد و بـعـدش صـادقـی بــرمــی گــردد.« گـفـتـم: »از کجا می گویی؟« گفت: »شما فقط بمانید اینجا. 🔸️« من ماندم. یک دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ درسـت کـرده بودیم. برادرهای اطلاعات پشت دوربین بودند. نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند: »یک سیاهی روی آب است. 🔸️« من آمدم بالا. دیدم درست است: یک سیاهی روی آب خوابیده بود. بچه ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موسایی پور است. روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن آب با همۀ تلاطماتی که داشته است، اینها را به همان نقطۀ عزیمتشان برگردانده بود. هردو در آب شهید شده بودند. خیلی عجیب بود. 🔸️من به حسین گفتم: »از کجا این را فهمیدی؟« گفت: »دیشب اکبر موسایی پور را در خواب دیدم که به من گفت: ’حسین! ما اسیر نشدیم. ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمی گردم و صادقی روز بعدش بـرمـیگـردد.‘ 🔸️« بعد حسین به من جمله ای گفت که خیلی مهم است. گفت: »میدانی چرا اکبر موسایی پور با من حرف زد؟« گفتم: »نـه.« گفت: »اکبر موسایی پور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه کرده بود؛ دوم اینکه او در آب هم قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد.« حسین بعدها شهید شد. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۱۹) 🍀(ره) 🍁۲۲ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊حلال کنید! ص ۴۰ 🔸️سردارسلیمانی بـرای صاحب منزلی که در عملیات آزادســازی ِ بوکمال در دیْ ـرالـزور سوریه از آن به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامه ای نوشت. 🔸️در این نامه برای استفادۀ بدون اجازه از خانه عذرخواهی کرده و نوشته بود:ً خانوادۀ عزیز و محترم! سلام علیکم. 🔸️مـن بــرادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم. حتمامـرا می شناسید. مـا بـه اهـلِ سـنـت در همه جا خدمات زیــادی انـجـام داده ایــــم. 🔸️مـن شیعه هستم و شما سنی هستید؛ اما من هم به نوعی سنی هستم؛ زیرا به سنت رســـول خـــدا(ص) اعـتـقـاد دارم و انشـــــاءالله در راه او حرکت می کنم، و شما هم به نوعی شیعه هستید؛ زیرا اهل بیت(ع) را دوسـت داریـد. 🔸️از قـرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانۀ شما متوجه شدم که شما انسانهای باایمانی هستید. اولاً از شما عذر می خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانۀ شما را بـدون اجـازه استفاده کردیم؛ ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آمادۀ پرداخت آن هستیم. 🔸️از سوی خودم و شما با قرآن کریم کرده ام و در جواب، آیات سورۀ مبارکۀ فرقان در صفحات ۳۶۱ و ۳۶۲ ظاهر شد. امیدوارم که آنها را بخوانید و به حال خود و ما بیندیشید. 🔸️من در خانۀ شما خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت به خیر شوید. محتاج دعای شما هستم. 🌼برادر یا فرزند شما، سلیمانی. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۰) 🍀(ره) 🍁۲۱ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊توصیۀ حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهدا ص۴۱ 🔸️همسر یکی از شهدا نقل می کرد: »حاج قاسم بسیار از همسران شهدا خوشحال می شد و تشویق به این کار می کرد. 🔸️هرچند در جامعه برخی که نمای مذهب هم دارند، خیلی برخورد بدی با این همسران می کنند... 🔸️می دانم هدفمان درست است؛ اما توان تحمل صحبتها و کنایه های مردم را ندارم. خیلی به هم می ریزم.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۱) 🍀(ره) 🍁۲۰ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊سپاه بهشت است ص ۴۲ 🔸️والله، نـه بـه عـنـوان ایـنـکـه مـن یـک سـپـاهـی ام، گـر چـه مـن از ارادتمندان سپاه هستم: 🔸️سپاه که امروز در بعضی جاها در معرض آمـاج تهمت و افترا، به دلیل دفـاع از انقلاب، قـرار می گیرد، در کنار دیگر نیروهای مسلح که آنها هم عزیز و ارزشمند هستند، 🔸️پیوسته در دفاع از ملت و پیوسته در دفاع از این انقلاب و پیوسته از ارزشهای این انقلاب، سینۀ خودش را سپر کرده و در تقدیم فرماندهان، خودش را در صف اول و در معرض شهادت قرار داده است، 🔸️سپاه مجموعه ای از است. 🔸️مــردم! به اعمال من و امثال من نگاه نکنید. سپاه بهشت است که استشمام می شود. سپاه معراج شهداست. سپاه معراج مجاهدین است. سپاه محبوب امام(ره) است. 🔸️امام(ره)نگاه کـرد به سپاه و فـرمـود: »مـن دسـت شما را می بوسم که دست خدا بالای آن است و اگر سپاه نبود، کشور نبود.« نگاه کرد به جبهه های سپاه و نیروهای مسلح و فرمود: »آنها چه می کنند و بهتر است دم فروبندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم:السلام علیک یا خاصة اولیا الله 🔸️در جمع سپاه، در میان سپاه، هزاران اولیای خاص خدا قرار دارد که ما آنها را نمی شناسیم. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛