eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر ✨ وقتے پسرم در سوریه به رسید و پیڪرش رو آوردند چون بدن و صورتش زخم بسیارے برداشته بود، قابل شناسایے نبود. من او را از ضربه هاے چاقوے🔪 فتنه ۸۸ در بازوے💪 چپش شناختم...😔 💔 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
زخم هایتان #یادمان رفت و آرمان هایتان را #قاب گرفتیم و سالی یک #هفته هم برایتان #یادواره می گیریم این تمام #سهم شماست... #دنیا را با تمام خوبی هایش برای #دنیایی_ها گذاشتید... #شهدا_شرمنده_ایم🌺🍃 #شادی_روح_شهدا_صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 شب قدرِ سال 66 در کمپ 7 بودیم. عراقی ها تهدید کرده بودند که: « حق بیدار ماندن و خواندن ندارید »! چند نفر از بچه هایی که برنامه های فرهنگی را سیاست گذاری می کردند، مخفیانه دور هم جمع شدند. اگر در مقابل عقب نشینی می کردیم، قدم های بعدی را هم جلو می گذاشتند. قرار شد که ساعت 12 نیمه شب بچه های همه ی آسایشگاه ها بلند شوند و نماز صد رکعتی را شروع کنند. ساعت 11 شب، کم کم سربازها با چوب و کابل وارد شدند. آن شب تعدادشان زیادتر شده بود. آن ها شروع کردند به قدم زدن. گویا منتظر بودند. من اولین نفری بودم که در آسایشگاهمان نماز را شروع کردم. در رکعت اول بعد از حمد سوره ی کافرون خواندم. دو رکعت اول که تمام شد، می خواستم از پشت پنجره چیزی بردارم؛ یک مرتبه جاسم، سرباز عراقی پشت گردنم را گرفت. جاسم گاوی هیکل بزرگی داشت. او مرا کشید جلوی نرده های پنجره و تا می توانست، به من زد. من هم از لج او مثل کسی بودم که نماز می خواند. تمام اذکار را می گفتم. این باعث شد که بچه های دیگر نمازشان را ادامه دهند. آن شب عراقی ها ربع ساعت فشار آوردند. وقتی مستأصل شدند، گفتند: « نماز بخوانید، اما آهسته تر »! دشمنان عقب نشینی کردند و دوستان صد رکعت نماز را با آرامش خواندند. 🗣راوی: فریبرز خوب نژاد 📚منبع: کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:217 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷 یادم هست بعد از گذشت یک سال از شهادت فرزندم محمد در شب بیست و یکم ماه مبارک و شب ما به مزار ـ مرقد یک امامزاده ـ در نزد یکی روستا رفته بودیم تا در آنجا مراسم را برگزار کنیم هنوز ساعتی از افطار نگذشته بود که یکی از زنهای روستا به نام گلشاه که همسر یک رزمنده بود به شتاب به طرف من آمد و گفت که مادر شهید محمد غفوری کدام یک است؟ من جلو رفتم و گفتم: من هستم. آن زن در حالی که گریه می‌کرد گفت: شما می‌دانید که شوهر من ـ عظیم عمرانی ـ حدود چند روزی است که نه نامه‌ای داده و نه خبری از او به ما رسیده است به همین خاطر من اعصابم به هم ریخته بود و دخترم که کار بدی انجام داده بود را کتک مفصلی زدم و از فرط ناراحتی هر دو نزدیک غروب به خواب رفتیم که ناگاه متوجه شدم کسی به پنجره می‌کوبد. گفتم: تو کیستی؟ گفت: من محمد غفوری هستم. گفتم: مگر شما سال گذشته شهید نشده‌اید. ایشان جواب داد چرا من شهید شده‌ام اما ما هیچ وقت نمی‌میریم. بعد گفت: تو ناراحت نباش شوهرت تا ده روز دیگر به روستا بر می‌گردد من خیلی خوشحال شدم ایشان ادامه دادند که برای این خبر خوشی که به شما داده‌ام همین الان بلند شو و به مزار برو و به مادرم بگو که امشب سالگرد من است چون من در بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال گذشته شهید شده‌ام، به او بگوئید به روستا بیاید و هدیه‌ی شهادت مرا بدهد.گفتم: هدیه شهادت چیست؟ گفت: برایم بخواند و برای اهل بیت (ع) گریه و زاری کند در همان حال یکدفعه از خواب بیدار شدم و به محض بیدارشدن به اینجا آمدم تا خبر را به شما بدهم تا من هم در قبال خبر خوش پسرتان کاری کرده باشم. من به روستا برگشتم و به مداح روستا که در مسجد روضه می‌خواند سفارش کردم از پسرم محمد نیز یادی بکند و خواسته‌ی او را به اجابت رساندیم. و گفته‌ی ایشان مبنی بر اینکه تا ده روز دیگر شوهر آن زن می‌آید درست بود. محمد غفوری‌احمدی‌ 🌷 🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شب_قدر #شهدا #شهدا_شرمنده_ایم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•••♡🌴♡••• 🍁شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود... به قمرفاطمیون شهرت داشت یکے از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقے بماند. #کلام_شهیدحسین_هریری: من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد . #شهید_حسین_هریری #شهدا_شرمنده_ایم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
‍  به نظرشما کدام شهید جذابتر و انسان را متحول می کند؟😇 انتخاب سخته مگه نه ....؟🌸 🔺شهیدی که نشانی قبر خود را داد حمید (حسین) عربنژاد🌷 🔺شهیدی که قرضهای یک نفر را داد سید مرتضی دادگر درمزاری🍃 🔺شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت محمدرضا شفیعی ۱۴ ساله🌷 🔺شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت محمودرضا ساعتیان🍃 🔺شهیدی که در قبر خندید حقیقی🌷 🔺شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند عباس صابری🍃 🔺شهیدی که روز تولدش شهید شد سید مجتبی علمدار🌷 🔺شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی🍃 🔺شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید علیرضا حقیقت🌷 🔺شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست نادر مهدوی🍃 🔺شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله 🌷 🔺شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد🍃 🔺شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد احمد علی یحیی🌷 🔺شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد سیداحمد پلارک🍃 🔺شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت رجبعلی غلامی از افغانستان🌷 🔺شهیدی که سر بی تنش سخن گفت علی اکبر دهقان🍃 🔺شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد بروجعلی شکری🌷 🔺شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود محمدحسین شیرزاد نیلساز🍃 🔺شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید مهدی خندان🌷 🔺شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد از شهدای گمنام هستند🍃 🔺شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند🌷 🔺شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید حاج اکبر صادقی🍃 🔺شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندن و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در آن دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان🌷 و چه بسیارند✨ شهدایی که ......🦋 ما همچنان شرمنده آنهاییم🌹 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ شهید ذوالفقاری: 🔺از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حضرت زهرا (س).رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز؛ چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی دهد...😔 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻پرورش کسانی مثل شهید برونسی از عجایب انقلاب ماست ... در دفاع هشت ساله هیچکس بعنوان فرمانده و رئیس وارد میدان نمی‌شد ؛ همه بر اساس تلاش خودشان به مقامات بالا می‌رسیدند. مدیریت جنگ، صرفاً مدیریت نظامی نبود؛ مدیریت سیاسی بود، مدیریت فکری بود، مدیریت انسانی و ادبی و اخلاقی بود ؛ تا کسی این چیزها را نداشت، نمی‌توانست مجموعه زیردست خودش را اداره و هدایت بکند. این شهید عزیز وارد می شود ؛ نه معلوماتِ دانشگاهی دارد ، نه عنوان و تیتر رسمی و دانشگاهی دارد، اما آنچنان در کار مدیریتِ جنگ پیشرفت می‌کند که به مقامات عالی می‌رسد و شخصیت برجسته‌ای می‌شود ؛ شخصیت جامع‌الاطرافی که مثلاً فرمانده‌ی تیپ می‌شود، بعد هم به شهادت می‌رسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمی‌رسید، مقامات خیلی بالاتر از لحاظ رتبه‌های ظاهری را هم طی می‌کرد. این‌ها جزو عجایب انقلاب ماست جزو چیزهـای استثنائی انقلاب ماست که دیگر نظیر ندارد؛ نمیشود هیچ جای دیگر را با این مقایسه کرد. 📜 بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خانواده و ستاد برگزاری یادواره شهید برونسی ۱۳۸۸/۱۲/۳ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌱 گاهی تلنگر میتواند همین باشد☝️🏻 که حرفی از شھیدی گفته شود و آن این باشد که: [ما از حلالش گذشتیم😊 شما از حرامش نمیتوانید بگذرید؟!] 💔 ? 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ﺩﺭ ﮔﯿﻼﻧﻐﺮﺏ ﭘﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺯﺍﻧﻮ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ، ﺑﻄﻮﺭی ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮعی ﺭا ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ ! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎهی ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ به ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ !! ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ یک ﭘﺎ ، ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﺮﮐﺖ کرﺩ ! ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻏﺮﺏ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺎﻻ می ﺁﻣﺪ !! ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲ🤞 ﺩﻗﺎیقی ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻔﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ توسط ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.... 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ دل ما باب دلت نیست ببخش 😔 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مادر شهید بروجردی در جوار مزار فرزندش : اینا فردا روز قیامت جلوتان را می گیرند 🌹گفت :پسرم روخواب دیدن که گریه میکرده 🌹میگفته :ما شهید شدیم ٬ ولی اینها که ماندن به جای ما کاری نکردن برا مملکت... 🕊تا آخر ببینید 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🦋 ❤️📿 🌹 در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام عحاضرید بجنگید⁉️ 🌹 خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. 🌹شهیدشیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا⁉️ خلبان شیرودی کجا می‌رود⁉️ هنوز مصاحبه تمام نشده‼️ 🌹 همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: ‼️ صدای اذان می آید وقت است. 📚کتاب زندگی به سبک شهدا ،ناصرکاوه 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
میشود آیا ڪمے سطحے تر نگاهمان ڪنید...!؟ عمق نگاهتان مے کُشَد ما را از .. 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸وداع دختر بزرگوار شهید حاج عبدالله اسکندری با پدرش.... ◾️دختر هست دیگر....دلش تنگ بابا می‌شود 😭😭 💢 خانواده شهداییم .... 💢 🏴  @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من یه دختر مدافع حرم وخانوادهای شهدا نمیگذریم از اونایی که با بی حجابی پا رو خون شهدای ما میزارن روز قیامت جلوتونو میگیریم نمیگذریم ازتون 😔 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊چقدر از مَنش این دور شدیم آنقدر خیره بہ شده و ڪور شدیم 🕊 ازهمہ خوبان و همہ همرزمان ما براے وصلہ ے ناجور شدیم 🌹 💔 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱رد های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف هادارد برای خودش تو خودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯