#خاطرات_شهدا
عملیات محرم بود ، توی جاده آسفالت مستقر شده بودیم .
پشت بیسیم صدایش کردند ، اسم رمز کله گنده بود ،
بیسیم چی صدایش کرد کله گنده با شما کار دارند ،
با خنده بیسیم را گرفت و گفت ،
کله گنده خودتی !!
همه بچهها زدند زیر خنده....
#شهیداکبر_غلامپور
📕 ستارگان حرم کریمه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۶ تیر ۱۳۹۹
#زندگینامه_شهدا
اکبر در تاریخ ۴۱/۱۱/۱ در شهر تهران به دنیا آمد ، قنداقه را که دست مادرش دادند ، دلش هری ریخت ، به دلش افتاد این بچه ماندنی نیست .
نور چشمی حاج علی بود و زود بزرگ شد و قد کشید آنقدر که توی تظاهرات بین آدم هایی که از جنس انقلاب بودند پر جنب و جوش ، همه کار می کرد .
۱۸ ساله بود که جنگ شروع شد با تمام عشقی که به درس داشت از مدرسه انصراف داد و راهی جبهه شد و در کنار زین الدین ، مردانی ، گلهری و... خیلی چیزها یاد گرفت تا اینکه یک فرمانده آب دیده شد .
اکبر برای جنگ از همه چیز مایه گذاشت ، او بی قرار چیزی بود که باید به آن می رسید ،
در زمستان ۶۲ بی قراریش به انتها رسید و در عملیات بدر آسمانی شد...
#شهیداکبر_غلامپور
📕 ستارگان حرم کریمه ، ج26
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۷ تیر ۱۳۹۹
#سیره_شهدا
در بحبوحه جنگ هم دغدغه فرهنگی داشت ،
منطقه که بودیم ، مدام تشویقم می کرد ، شغل معلمی را انتخاب کنم ، می گفت ،
معلم باش تا بتوانی این رشادت ها و جانبازی ها رو توی کلاس به نسل آینده انتقال بدی و پاسدار خون شهیدان باشی....
سردار
#شهیداکبر_غلامپور
📕 ستارگان حرم کریمه ، ج26
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۱۹ تیر ۱۳۹۹